باسلام وباتشکرفراوان نسبت به پاسخگویی کامل به سوال قبلی
مطلب ذیل هم در یکی ازسایت ها مشاهده گردیده است.لطفا پاسخ موردنظرراارسال فرمائید.التماس دعا
سال 86 بود در مورد ادکلن
گفتند ادکلن پاک است منهم به انها گفتم از تخمیذ آبجو ماده ای به دست میاید که c2o5oHاست این ماده اولیه
اکثر مشروبات الکلی است و همین ماده با درصدvol در ادکلانها قید میشود.
چطور ادکلن پاک است
گفت میشه اسم ترکیبو بگین گفتم خلاصه قرار شد تحقیق کنند و بعدا ببین نظر آقا چیه و.......
مورد دوم:
در مورد پاک بودن و نجس بودن الکل سفید سال 87
بنده قانعشان کردم که این ماده بعنوان مسکرات استفاده میشود و نجس است دفتر هم قبول کرد
فردای انروز یک پزشک زنگ زد و وارد واژه پزشکی شد و خلاصه دفتر اعلام کرد که در اینصورت زیاد اشکالی ندارد.
دین خدا و پیامبر خدا با کسی رودربایستی ندارد الکل سفید مسکر است
مولا:
در مورد علمای دین خدایشان یکی کتابشان یکی و پیامبرشان یکی بازهم در مورد حکم با هم اختلاف دارند
خطبه 18 نهج البلاغه
خواهش میکنم تمامی این دوستان این خطبه را مطالعه کنند
و ما فرطنا فی الکتاب من شیی در کتاب گفتن چیزی را وانگذاشتیم
مسیله ربا در کتاب کاملا مشخص است
مسئله خمس و کافر و ظالم و مرتد و........
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
دقيقا براي ما روشن نشد كه منظور نويسنده اين متن چيست، نقد مباني ديني و فقهي يا نقد عملكرد برخي متصديان دفاتر مراجع و مراكز پاسخگويي ديني، به هر حال اگر مقصود مساله دوم باشد بايد گفت ما هم وجود پاره از اشكالات را در اين ساختار قبول داريم، اما اين امر يا اشتباه خاص يك فرد يا يك دفتر به معناي بي ضابطه و ناصحيح بودن ساختار پاسخگويي به سوالات فقهي در همه دفاتر مراجع نيست.
اما اگر مقصود اصل مبنا و ضابطه استفتائات ديني و استنباط احكام فقهي باشد - چنان كه از ذيل متن بر مي آيد - بايد گفت با اين قضاوت ناپخته و استنادات بي مربوطي كه به آن استشهاد شد موافق نيستيم؛ مبنا و معيار در استنباط احكام ديني ضوابط و اصول مشخصي است كه در موضوعات گوناگون فقهي اعم از عبادات و معاملات شرائطي كاملا متفاوت به خود مي گيرد، روشن است كه معيار و مبناي استنباط احكام فقهي چيزي جز كتاب و سنت و عقل نيست و البته اين منابع در موضوعات مختلف با كم و كيف متفاوت مورد استفاده فقيه قرار مي گيرند.
مثلا در موضوعاتي كه ادله و روايات صريح و روشني پيرامون ان وجود دارد، تكليف صدور حكم روشن است و معيار تنها همان ادله نقلي است، اما در موضوعاتي كه ادله نقلي چنداني ندارد يا در زمره موضوعات جديد يا « مستحدثه » به حساب مي آيد تكليف متفاوت خواهد بود و فقيه از ضوابط عقلي و اصول عمليه بيشتر بهره مي گيرد تا به حكم فقهي مساله برسد.
در برخي از موضوعات نيز صدور حكم وابسته به نظر كارشناسان مربوطه در تشخيص دقيق موضوعات است تا انطباق يا عدم انطباق اصول و قواعد كلي بر مصاديق خاص مورد تاييد يا تكذيب قرار بگيرد و تكليف حكم خاص مصداق معين، روشن گردد.
به عنوان مثال در مورد مساله طهارت و نجاست الكل به دليل فقدان چنين مايعي در زمان معصومان و كشف آن در قرون بعدي تعيين حكم طهارت يا نجاست آن وابسته به ادله كلي ديگر است كه از نظر فقهي يك مايع تنها در صورتي نجس تلقي مي شود كه خودش مست كننده باشد و محصولات حاصل شده از اين مايع هم نجس تلقي مي شوند (1)؛ در نتيجه در مورد الكل هم بايد ديد كه منشا و اصل اين محصول آيا اصالة مايع مست كننده است يا خير؛ به دليل تفاوت منشا استحصال الكل كه در برخي موارد چوب يا تفاله چغندر و يا اموري از اين دست كه جامدند مي باشد، حكم نجاست الكل مورد اختلاف قرار گرفته است.
روشن است كه در صدور اين حكم نفس اين كه درالكل از چه مايعي استفاده شده يا اين كه ماده مشترك موجود در الكل و در همه مشروبات الكلي يكي است ، ضابطه مذكور را تغيير نمي دهد و نمي توان از اشتراك ماده به كار رفته در دو محصول حكم يكي را بر ديگري تعميم داد ، زيرا اين امر همان قياس باطل است كه در فقه شيعه راهي ندارد .
در مورد يكي بودن خدا و كتاب و پيغمبر هم روشن است كه اين امر ارتباطي با تشخيص موضوعات ريز و دقيق در حوزه فروعات ندارد، يكي بودن خداي همه مومنان به معناي ارتباط مستقيم همگان با خدا نيست، بلكه قرن هاست كه ارتباط با پيامبر اسلام نيز قطع شده و ما تنها از پس قرن ها بواسطه كلمات آن بزرگوار كه در قالب سنت آن حضرت به ما رسيده به فهم درست كتاب و برخي امور ديني مي رسيم كه تشخيص دقيق هزاران موضوع دقيق و پيچيده و استنباط كامل حكم خداوند از ميان اين منابع محدود كار كاملا تخصصي است كه بايد قضاوت متخصصان مربوطه يعني فقها را در اين خصو پذيرفت.
بديهي است كه در اين كار تخصصي ممكن است اختلاف نظرها و تشخيص هاي مختلفي هم در برخي موضوعات حاصل شود كه چاره از آن نيست؛ همان گونه كه در همه امور تخصصي ديگر چنين اختلاف نظراتي وجود دارد و مثلا اطباي گوناگون با وجود اشتراك نظر در اصل اصول و باورهاي پزشكي و سيستم درمان دارويي و اصول مشخص طبابت بين المللي در تشخيص بيماري ها و پيشنهاد نوع درمان و كم و كيف داروها اختلافات بسياري پيدا مي كنند .
آيا معقول است كه به پزشكان متخصص ايراد بگيريم كه با وجود اشتراك همه شما در مراكز تحصيلي و داشتن اساتيد و ضوابط علمي واحد چرا دو نسخه متفاوت پيچيده ايد ؟؟
كلام امير مومنان در مورد كساني است كه در برابر بديهيات ديني و آيات و روايات صريح نظر خلاف مي دهند و با اين دستورات روشن مخالفت مي كنند نه اين كه اگر فقيهي در 14 قرن بعد از نزول قران در مورد نجاست الكل حكمي بدهد كه با فقيه ديگر متفاوت باشد با قران مخالفت نموده است !!
پي نوشت:
1. امام خميني روح الله ، توضيح المسايل، انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1424 ه ق ، مسئله 112.
موفق باشید.






