سلام و با عرض خسته نباشید،چند وقتیه یه سوالاتی ذهنمو مشغول کرده:
در این که خداوند عادله شکی نیست ولی چرا باید خداوند انسان هایی رو که بنده های مخلصی هم هستن بعضا انقد تحت فشار قرار بده و مصیبت هایی بر اونا وارد کنه با این که اونا خیلی خدا رو دوس دارن،اگه هم جوابتون اینه که خدا میخواد آزمایششون کنه،مگه خدا عالم الغیب و الشهاده نیست؟ خودش که میدونه کی دوسش داره کی نداره،پس چرا باید آزمایش بشن.
چرا باید کسایی که خدا رو انتخاب کردن سختی بکشن ولی کسایی ک از خدا دل کندن غرق در لذت باشن؟الان عدالت توی این دنیا کجاس؟!
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
براي پاسخ به اين سوال به چند نكته توجه فرمائيد:
1- سنت خداوند در اين دنيا بر آن تعلق گرفته كه هر امري از طريق اسباب و علل عادي خود محقق شود. آن چنانكه از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود" أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً "َ(1) خدا خوددارى و امتناع فرموده كه كارها را بدون اسباب فراهم آورد. پس براى هر چيزى سبب و وسيلهاى قرار داد."
بر اساس اين سنت الهى، اگر مظلومي بخواهد حق خود را از ستمگر بگيرد، مريضي بخواهد درمان پيدا كند، شخصي مي خواهد در روزي وي گشايش يابد و...بايد خود گامهاي عملي برداشته و براي رسيدن به آن تلاش كند و انتظار آنكه صرف نماز ، روزه و سائر اعمال عبادي به عنوان عاملي تام براي برطرف شدن مشكل او باشد، امري باطل است لذا در مواردي كه شخص بي ايمان مراحل صحيح را طي كرده و به سرمايه خوب رسيده، سنت خداوند بر آن تعلق نگرفته است كه به صرف نماز نخواندن و...،تلاش وي را نابود كرده و مانع تاثير تلاش وي شود يا در مواردي كه شخص با ايمان سستي و تنبلي كرده و خود عاملي براي بيماري،فقر و...شده،به صرف نماز و روزه آنها را ناديده بگيرد و مثلاً به او روزي فراوان دهد گرچه شخص بي ايمان به جرم بي ايماني در آخرت و در موارد خاصي در دنيا عقاب شده و شخص با ايمان مستحق پاداش مي گردد.
البته هيچگاه تاثير اعمال عبادي خاص را در رفع موانع رفاه دينوي، انكار نمي كنيم. اما معتقديم آنها به عنوان جزئي از عامل در كنار عوامل مادي تاثير گذار است نه علت تام و كامل.
2-بر اساس آيات و روايات متعدد بر اين باوريم كه هيچگاه ثروت و رفاه ظاهري،معياري براي ارزشمندي افراد نزد خداوند نيست و در برخي از موارد فقر،مرض و...عاملي براي آزمايش و سعادت اخروي و در واقع از بزرگترين نعمتهاست.
لذا در روايتي از امام صادق (ع) نقل شده است كه يكى از ياران امام صادق (ع) بر آن حضرت وارد شد در حالى كه حضرت مريض بود در همان بيمارى كه از دنيا رفت و ديد وضع مزاج حضرت طورى بود كه بدن پژمرده و بكلى از بين رفته مثل اينكه جز سرش چيزى باقى نمانده است آن شخص خيلى متاثر شده و گريه كرد حضرت فرمود چرا گريه ميكنى؟ عرض كرد با اين حالتى كه شما را مىبينم آيا گريه نكنم؟ حضرت فرمود نه، گريه ندارد. چون مؤمن هميشه در معرض خير است. اگر تمام اعضاء و جوارحش قطعه قطعه شود برايش خير است و اگر مالك مشرق تا مغرب شود باز هم خير او است. تمامى خير و خوبى براى مؤمن در قضاء الهى است. (2)
بنابراين اعطاء نعمت،منحصر در عالم ماده نيست تا شخص آن را معيار قرار داده و تاثير نماز و روزه و در مجموع دين داري بر اساس آن سنجيده شود. اما آنچه در اين ميان مسلم است آن است كه وقوع بلا، دلائل و علل متعددي دارد كه برخي براي انسان شناخته شده و برخي ناشناخته است قرآن نيز در موارد متعدد از انسان تعبير به"«چنين مپنداريد»، «چنان مي انديشيد» «اين گونه گمان نبريد و... "مي آورد و تمام اين موارد نشان دهنده نارسايي و غير واقعي بودن، داوريهاي ما در مورد اينگونه حوادث مي باشد .
به تعبير قرآن چه بسا امري برايمان خير بوده، اما شر لحاظ مي كنيم يا برعكس"عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون"؛ (3) بسا چيزها كه شما از آن كراهت داريد در حالى كه خيرتان در آن است و چه بسا چيزها كه دوست مىداريد در حالى كه شر شما در آن است و خدا خير و شر شما را مىداند و خود شما نمىدانيد. "
3- در برخي از موارد اعطاء نعمت دنيوي، عذاب همان اعمالي است كه از شخص صادر شده است لذا ممكن است كساني ظالم و گنه كار باشند، ولي خدا نعمت را از آنان سلب نكند. زيرا يكي از سنّت هاي خدا، «استدراج» است؛ يعني با وجود عصيان و طغيان، هم چنان نعمت هايش را بر تبه كاران استمرار مي بخشد و اين نوعي امتحان است تا آنان را در شرايطي كه بار گناه سنگين تري دارند و غرق در معاصي شده اند. مؤاخذه كند و به شديدترين كيفر برساند. آن چنانكه از امام حسين(ع)نقل شده است كه فرمود :
"الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر"(4)استدراج از ناحيه خداوند نسبت به بندهاش، به اين معنا است كه خدا «نعمتي» را به سمت بنده مي فرستد و سرازير مي كند و از آن طرف، «شُكر» را از او مي گيرد.
نكته مهم و اساسي پاسخ فلسفه بلا براي مومنين ، همان آزمايش از جانب خداوند است. پس اگر انسان نهايت تلاش خود را به كار گرفت، اما درها را به روى خود بسته ديد، بايد بداند در اين امر مصلحتى بوده و يا اين امر به جهات مختلفي مانند آزمايش مقرر شده است.
انسان هاي داراي موقعيت و شرايط مناسب تر، راه سخت تري را براي رسيدن به موفقيت بايد بپيمايند. در اين مسير همه امكانات وشرائط و موانع گوناگون ابزار آزمايش الهي اند. خداوند در قرآن مي فرمايد "خداوند زندگى و مرگ را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامين بهترين در عمل خواهيد بود".(5) نعمت و تنگدستي هر دو آزمايش الهي است كه آزمون نعمت بسيار سخت-تر است. محاسبه آن مشكل تر و جهان ابدي قيامت و لذتها و نعمتها و حتي عذابهاي آن را با جهان محدود دنيا نمي توان مقايسه كرد.
اما توجه داشته باشيد علم الهي،مانع از امتحان و آزمايش افراد نيست. چرا كه زماني فرد لايق پاداش يا عذاب اخروي مي شود كه خود عملاً امتحان پس دهد و صرف علم نمي تواند او را مستحق پاداش يا عذاب كند آنچنانكه شاگرد كلاس زماني مستحق نمره صفر يا بيست مي شود كه عملكرد خود را در خارج نشان دهد آيا به راستي علم معلم به هوش و زكاوت يكي و عدم آن براي ديگري مي تواند مجوزي براي نمره بيست اولي و صفر ديگري باشد؟ مسلماً خير.
خلاصه زماني حجت براي تعيين پاداش يا عذاب تمام مي شود كه شخص در عملكرد بيروني خود را نشان دهد به علاوه آنكه آزمايش به عنوان ابزاري از جانب خداوند براي رشد استعداهاي دورني است و اين امر زماني محقق مي شود كه شخص واقعاً و در خارج با آن مواجه شود و صرف علم خداوند به دورن افراد كفايت نمي كند.
پي نوشت ها:
1. شيخ كليني، الكافي، چ اسلاميه، بي تا ، بي چا، ج 1، ص 184.
2. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چ مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404ه.ق، ج68، ص 160.
3. بقره (2) آيه 216.
4. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چ مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404ه.ق، ج 75، ص 117.
5. ملك (67) آيه 2.
موفق باشید.






