چرامن 20ساله دارم زیر بار عقده جنسی می میرم ولی دوستم در17 سالگی ازدواج کرد؟ چرا من باید به خاطر این موضوع قرص اعصاب بخورم واو هرروز شادزندگی می کند؟ چرا خدا نابود شدن بنده اش را می بیند وفقط نظاره می کند؟چرا هرچه دعا کردم که توفیق ازدواج را به من هم بده نداد؟مگر این دوست من از کجاآمده که خدا این قدر اورادوست دارد و مرا فراموش کرده است؟خدای من کجا نشسته است؟یک سخن از آیت الله بروجردی شنیدم که نقل کرده اند جایی گفت 70سال (دور و بر همین عددبود)عمر از خداگرفتم یک بار در زندگی ام وانماندم.چرامن 20ساله در زندگی ام وامانده ام.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
تصور شما از خواست و حاكميت خداوند بر انسانها اشتباه است. شما گمان مي كنيد كه خداوند همچون حاكمي قدرتمند در جهان است كه هر كار و دستوري كه بخواهد با انسانهاي زير دست خود انجام مي دهد و ديگران در اين امور كاره اي نيستند؛ اما با اندك دقت در اطراف خود متوجه مي شويم كه گردش امور هستي، بر اساس اسباب و دلايل است.
آب و مواد غذايي از طريق ريشه، تنه و شاخه درخت، به برگ آن مي رسد. ريشه درخت از طريق برگ، نور و هوا را دريافت مي‌كند. باران كه مي‌بارد، به واسطه ابر است . ابر به وسيله گرم شدن آب دريا در اثر نور خورشيد ايجاد مي شود. در حديثي از امام صادق (ع) آمده: «َ أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَها؛ (1) خدا ابا دارد كه كارها بدون سبب و علت و واسطه جريان پيدا كند.» ازدواج نيز علل و اسبابي دارد كه بايد آنها را فراهم نمود. به يقين بخشي از اسباب براي ازدواج به نوع عملكرد و سرزندگي و تلاش و بروز توانايي ها و جذابيت هاي خود فرد در محيط هاس مناسب و به شكل مشروع و دوري از افسردگي و خمودگي بر مي گردد كه طبيعتا بر عهده خود فرد است كه آنها را تحصيل كند.
البته توكل بر خدا و رضا به قضاي الهي و توسل و دعا هم بخشي از همين تلاش فعال است، اما نبايد از ياد برد كه بسترسازي و تلاش مثبت در روند شكل گيري زمينه انتخاب همسر، يكي از مهمترين مسائل در رسيدن به ازدواجي موفق است.
به علاوه توجه داشته باشيد كه خداوند در هر حالي انسان را آزمايش مي كند و اگر نعمتي به انسان عطا كند يا نعمتي را از او بگيرد، قطعا در كنار آن در حال گرفتن امتحاني هم از اوست تا عيار او مشخص شود. در قرآن كريم آمده است:«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون؛ آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مى‏شوند و آزمايش نخواهند شد؟»(2)
چه بسيار افرادي كه قطعا خودتان هم در اطرافيان ديده ايد كه از آزمايش نعمت خدادادي خود مثل زيبايي و مال و زندگي راحت ، مردود بيرون آمدند و در عين حال افرادي با آنكه شرايط درستي نداشتند، اما با صبر و توكل بر خدا از اين امتحان الهي سربلند بيرون آمده و موقعيت خوبي نصيبشان شده است. توكل بر خدا كنيد كه ان شاء الله خدا شما را براي موقعيت و مورد مناسبي كه در آينده به آن دست خواهيد يافت، آماده مي كند.
در انتها تذكر اين نكته لازم است كه در مورد افراد پيرامون خود نمي توانيد اينچنين قضاوت كنيد. شما يك ناظر بيروني هستيد و دقيقا نمي دانيد موقعيت تازه دوستتان واقعا ويژگي ممتازي در زندگي اوست يا خير. چه بسا بعدها مشخص شود كه شرايطي در زندگي او حاكم بوده يا عاقبتي در پي اين زندگي است كه شما اصلا با چنين شرايطي حاضر به ازدواج نبوده يا قادر به تحمل مشكلات آن نبوديد.
به علاوه هيچگاه نمي توان بنا بر ظواهر در مورد خوشبختي يا بدبختي ديگران قضاوت كرد ، پس صرف ازدواج دوستتان نمي تواند نشان دهنده خوشبختي او باشد.
قرآن در قصه قارون در اين رابطه كلام زيبايي دارد:
«(روزى قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!» اما كسانى كه علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «واى بر شما ثواب الهى براى كسانى كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دريافت نمى‏كنند.» سپس ما، او و خانه‏اش را در زمين فرو برديم، و گروهى نداشت كه او را در برابر عذاب الهى يارى كنند، و خود نيز نمى‏توانست خويشتن را يارى دهد. و آنها كه ديروز آرزو مى‏كردند بجاى او باشند (هنگامى كه اين صحنه را ديدند) گفتند: «واى بر ما! گويى خدا روزى را بر هر كس از بندگانش بخواهد گسترش مى‏دهد يا تنگ مى‏گيرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مى برد! اى واى گويى كافران هرگز رستگار نمى‏شوند! »(3)
لذا به خداوند توكل و اعتماد كنيد و سعي نماييد اسباب ازدواج را براي خود مهيا نماييد كه خداوند هم ان شاء الله به صبري كه مي كنيد اجر دنيوي و اخروي عطا مي نمايد.
پي نوشت ها:
1. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، نشر دار الكتب الاسلاميه تهران 1380 ق، ج 1، ص 123.
2. عنكبوت(29) آيه2.
3. قصص(28) آيه 79-82.
موفق باشید.