با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
گرچه در جنگ طبرستان برخي افرادكشته شدند، ولي آمار ارائه شده صحت ندارد و بسيار اغراق آميز است. اما حضور امام حسن و امام حسين (ع) در اين جنگ بايد اثبات شود كه چنين نيست. زيرا يكي از منابعي كه اين گزارش در آن آمده تاريخ طبري مي باشد. طبري در وقايع سال سي ام غزوه سعيد بن عاص دو روايت آورده كه در يكي اسم حسنين است(1) و در ديگري نمي باشد(2) و جالب اينكه هر دو روايت از يك سلسله سند برخوردار است و اين تنافض آشكار حاكي از اضافه شدن اين دو نام براي اهداف خاصي مي باشد.
بلاذري نيز اين گزارش را آورده است وي مي گويد: جرجان وطبرستان و نواحيها قالوا: ولى عثمان بن عفان، سعيد بن العاصي بن سعيد ابن العاصي بن أمية الكوفة في سنة تسع وعشرين. فكتب مرزبان طوس إليه وإلى عبد الله بن عامر بن كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس، وهو على البصرة، يدعوهما إلى خراسان، على أن يملكه عليها أيهما غلب وظفر. فخرج ابن عامر يريدها، وخرج سعيد. فسبقه ابن عامر، فغزا سعيد طبرستان، ومعه في غزاته فيما يقال الحسن والحسين أبناء علي بن أبي طالب عليهم السلام.(3) گرگان-جرجان- و طبرستان: گفته اند كه عثمان بن عفان(خليفه سوم) سعيد بن العاصي بن اميه را در سال 29 (هجري) والي كوفه قرار داد. پس مرزبان توس بدو و عبد الله بن عامر بن كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس، والي بصره، نامه اي نگاشت و آنان را بسوي خراسان دعوت نمود. پس سعيد و عامر هر دو آهنگ خراسان نمودند. اما عامر برو پيشي گرفت پس سعيد آهنگ طبرستان نمود در حالي كه گفته مي شود حسن و حسين فرزندان علي بن ابيطالب در شمار همراهان وي بوده اند.
ايرادهايي كه بر اين روايت وارد است:
اول: اين روايت بدون سند ذكر شده است و از نظر اعتبار، روايت بدون سند از درجه اعتبار ساقط است واژه قالوا (گفته اند) در صدر روايت حاي از آن است كه روايت بدون سند مي باشد.
دوم: اما اگر مو شكافانه روايت را به نقد بكشيد مي بينيد در ابتداي روايت نويسنده مي گويد: گفته اند سپس آنگاه كه به حضور حسنين در طبرستان رسيده زيركانه و در يك چرخش مي نويسد: مي گويند به عبارتي ابتدا فعل قالوا كه فعل ماضي-گذشته- است آورده مي شود و سپس فعل مضارع – حال و آينده – آورده شده است يعني كساني كه نويسنده اصل روايت را از آنها گرفته كساني بوده اند كه در گذشته مي زيسته اند و اين روايت بدآنها منتقل شده، اما درباره حضور حسنين(ع) بكار بردن فعل مضارع حاكي از آن است كه كساني هم عصر نويسنده – بلاذري- كه هم عصر عباسيان است- به او گفته اند كه احتمالا حسنين(ع) حضور داشته اند و اين كار بكلي و به يكباره روايت را از هستي ساقط مي كند!! چنانكه دانشمندان علم رجال و درايه دقيقا چنين شيوه اي را در آناليز نهايي صحت يك روايت بكار مي برند.
سوم: حتي فعل مضارع را هم مجهول بكار برده است، و نگفته يقول بلكه گفته يقال، و كاربرد فعال مضارع در نقل روايات حاكي از آن است كه خود نويسنده نيز نسبت به گوينده آن ترديد دارد وگرنه بافعل مضارع يقول كه معلوم است روايت را بيان مي كرد.
پي نوشت ها:
1. قال غزا سعيد بن العاص من الكوفه سنه ثلاثين .... تاريخ طبري، محمد بن جرير طبري، قاهره، مطبعه الاستقامه، 1358، تحقيق گروهي از علما، ج‏3، ص 323.
2. قال غزا سعيد سنه ثلاثين ....تاريخ‏الطبري، همان، ج‏3، ص 324.
3. فتوح‏البلدان، ص 326.
موفق باشید.