من نفهمیدم جایگاه نبوت پیامبران بالاتر هست یا امامت آخه قصص انبیا رو میخوندم امامت بالاتر بود حال اینکه به قول آیت الله تهرانی ره میگفت وحی خاص پیامبرانه وامامان فقط کرامت شاملشون میشه ونه وحی الهی 2واینکه میگید بعضی پیامبران امام ویا ولایت داشتن چیه وشامل کدوم پیامبران میشه
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
الف_ درباره فراز اول در ابتدا بايد گفت: اصل مقام امامت كه ائمه ما نيزآن را دارا هستند مقامي بلندتر از نبوت است؛ در واقع براساس آيه «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ (1) و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتي بيازمود و وي آن همه را به انجام رسانيد خداوند فرمود: تو را پيشواي مردم قراردادم» معلوم ميشود كه مقام امامت برتر از مقام نبوت است، چون اين سخن الهي نخستين وحي الهي به ابراهيم نبوده، بلكه پيش از آن نيز وي مورد خطاب وحي قرار داشته و به مقام پيامبري رسيده بود. خداوند بعد از آزمون هاي متعدد بالاخره او را به مقام امامت رسانيد. پس مقام امامت برتر از مقام نبوت است. (2)
چه اين كه اگر در كمالات وجودي ائمه (ع) دقت شود، بسياري از اين گونه پرسش ها در باب برتري ائمه بر انبياء پيشين حل خواهد شد. مثلا ائمه و انبيا داراي مقام عصمت اند. عصمت مراتب دارد. كامل ترين مرتبه عصمت كه از آن به عصمت مطلقه ياد مي شود، از آن ختمي مرتبت و اهل بيت(ع) است. از اين رو ختمي مرتبت و اهل بيت (ع)نه تنها از هرگونه لغزش علمي و عملي مصون و معصوم اند، بلكه مرتكب ترك اولي و انجام كار مكروه نيز نمي شوند. در اين باره در كتاب سيماي اهل بيت در عرفان امام خميني به تفصيل بحث شده است.(3) بنابراين يكي از دلايل برتري ائمه (ع) برانبياء پيشين برتري در مراتب عصمت است.
اميرمومنان روزي از پيامبر پرسيد: آيا شما افضل هستيد يا جبرئيل؟ حضرت پيامبر فرمود:يا علي ان الله تعالي فضل انبيائه المرسلين علي ملائكة المقربين و فضلنا علي جميع النبيين و المرسلين، و الفضل بعدي لك و الائمة من بعدك؛ (4) خداوند انبيا را بر فرشتگان برتري داده و مرا بر همه انبيا فضيلت داده و اين فضيلت و برتري بعد از من از آن تو و امامان بعد از توست.
طبق اين حديث معلوم ميشود كه ائمه (ع) به دليل بهرمندي از نور ولايت مقام ختمي مرتبت از انبيا پيشين برتري دارند.
نكته ديگر درباب فضيلت و برتري ائمه بر انبياء پيشين مسئله علم است براساس روايات متعدد ائمه از نظر علم ازانبياء پيشين برتري دارند. چون برخي از علوم الهي را انبياء پيشين نداشتند ولي ائمه آن را مي دانند مثلا در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود:
براي خداوند دو نوع علم وجود دارد يك نوع آن را براي ملائكه انبياء و فرستادگان خود ظاهر فرموده كه ما ائمه نيزآن را ميدانيم. و نوع ديگر علمي است كه آن را مخصوص خود قرارداده وازعلوم مستاثر و برگزيده خداوند است، ولي براي ما ائمه از آن علم نيز نصيبي است. (5)
اصولا براساس روايات متعدد ائمه شريك علم پيامبرند (6) و پيامبر خاتم از هر نظر از جمله به لحاظ علم از انبياي پيشين برتري دارند. در نتيجه ائمه كه شريك علم اويند، بر انبياء پيشين برترند. بنابراين ائمه بدلايل گوناگون برانبياء پيشين فضيلت دارند گرچه از مقام ختمي مرتبت پائين ترند ولي از انبياء پيشين برترند.
با توجه به اين گونه آموزه هاي وحياني و عرفاني معلوم مي شود كه دليل فضيلت ائمه (ع) بر انبياي پيشين از نظر ولايت و مانند آن اين است كه ائمه(ع) از نظر جلوه، وجود ختمي مرتبت اند و چون ختمي مرتبت بر همه ما سوي الله از جمله انبيا فضيلت دارد، اين فضيلت بعد از او نصيب معصوم شده است.
اما در باره وحي به امام بايد گفت: وحي داراي دو معنا است:
يكي به معناي عام كه شامل پيامبران، اوليا و موجودات ديگر مي شود. مانند وحي بر مادر موسي، حضرت مريم ، زمين و مانند آن. وحي در اين موارد، هدايتي است خاص كه پنهان از ديگران است. اين معنا از وحي شامل امامان نيز مي شود.
اما معناي خاص از وحي يعني انتقال شريعت از عالم غيب به قلب پيامبر تنها در مورد پيامبران الهي است و در اين معنا بر امامان نيز وحي نمي شود و ظاهراً مقصود از سوال نيز همين معنا است.
اين صورت از وحي، اختصاص به پيامبران دارد، زيرا آنها داراي شريعت و آئين هستند و خداوند برنامه زندگي انسان ها را در قالب يك شريعت و آئين جديد بر پيامبران وحي مي نمود و آنها بر پيامبران ابلاغ مي كردند و با رفتن آخرين پيامبر الهي و ختم نبوت، وحي به معناي خاص نيز كه تنها بر پيامبران مي شد، قطع شده است. روشن و بديهي است كه با وجود مسئله ختم نبوت، ديگر پيامبر جديد و آئين و شريعت جديد نخواهد بود و وحي تشريعي بر هيچ انساني حتي بر امامان نيز نخواهد شد. اگر غير از اين بود، ختم نبوت معنا نداشت و پيامبر به عنوان خاتم الانبياء نبود.
در عين حال قطع شدن وحي، به معناي قطع رابطه خداوند با انسان كامل مانند امام و پيشواي معصوم نيست. آنها به جهت آنكه پيشوا و امام هستند، علم و دانش هاي خويش را از طرف خداوند دريافت مي كنند و داراي علم لدني الهي هستند. اين دريافت حقايق و علوم و دانش و اطلاع بر اسرار غيب را وحي انبائي، يا در مواردي به آن الهام مي گويند.
بنابراين اگر چه وحي تشريعي قطع شده است، اما وحي انبائي يا الهام كه نوع ديگري از وحي مي باشد، براي امامان وجود دارد.
امام رضا(ع) مي فرمايند: فرق ميان پيامبر و رسول و امام در اين است كه رسول فرشته وحي را مي بيند و صدايش را مي شنود وحي بر او نازل مي شود، گاه در خواب مي بيند چنان كه حضرت ابراهيم ديد و پيامبر سخن فرشته را مي شنود و گاه باشد كه خود فرشته را ببيند نه اين كه تنها صدا را بشنود و امام كسي است كه فرشته را نمي بيند اما سخن او را مي شنود. (7)
ب_ در باره فراز دوم پرسش بايد گفت: ولايت معناي مختلفي دارد، گاهي به مقام امامت و سرپرستي است.(8) گاهي به مفهوم قرب و فناي الهي مي آيد كه زمينه ساز مقامات معنوي نظير نبوت و رسالت و امامت است.(9)
بنابر اين ولايت به مفهوم قرب و منزلت الهي براي همه انبيا وجود دارد، زيرا تا كسي اين مقام را نداشته باشد، به مقام نبوت نمي رسد.
اما ولايت به مفهوم امامت و زعامت و سرپرستي، تنها براي حضرت ابراهيم به صراحت در قرآن آمده (10) و براي ساير انبيا مقام امامت در قرآن بيان نشده است. گرچه براساس مباني ديني و عرفاني امامت مطلق از آن مقام ختمي مرتبت است و ديگران همه به تبع او امام اند. تفصيل اين بحث را به منبع ذيل مراجعه نمايد. (11)
پي نوشت ها:
1. سوره بقره، آيه 124.
2. محمد سعيدي مهر، آموزش كلام اسلامي، نشرطه 1383، ج 2، ص 146.
3. صادقي، سيماي اهلبيت در عرفان امام خميني، نشر موسسه آثار امام، 1387 ش، ص294.
4. صدوق، عيون اخبار الرضا، نشر دار العلم، قم 1377ش، ج1، ص 262.
5. كليني، اصول كافي، نشر دار الكتب ا لاسلاميه تهران 1380 ق، ج1، ص 255.
6. همان، ص263.
7. همان، حديث 435.
8. فخرالدين طريحي، مجمع البحرين، نشر مكتبه مرتضويه، تهران 1365ش. ج1-2، ص455.
9. جامي عبدالرحمن، نقد النصوص في شرح نقش الفصوص، نشر مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي،تهران 1370ش،ص 214.
10. بقره (2)آيه 124.
11. امام خميني، تعليقات علي فصوص الحكم، نشر موسسه پاسدار اسلام، قم، 1408 ق، ص 35.
موفق باشید.






