بعضي شبهه مي كنند كه حجت و ابزار انسان در رسيدن و اعتقاد به اصول و مباني ديني (توحيد ، نبوت ومعاد) عقل وي مي باشد . حال چنانچه فردي حداكثر كوشش و تلاش خود را براي فهم و رسيدن به مباني ديني بكار گيردوهيچگونه عنادي براي پذيرش حق نداشته و مسائل نفساني نيز در تحقيق وي دخالت نداشته باشد،ليكن به نتيجه مثبت نرسد آيا بازهم سزاي وي عقاب و دوزخ خواهد بود؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ما با ادله قطعي عقلي و مويدات نقلي به كامل بودن دين اسلام به عنوان آخرين دين الهي ايمان داشته و مطابق آن به توحيد خداوند، نبوت محمد(ص) و حقانيت معاد باور داريم.
بر اين اساس به اعتقاد ما، تنها شيعيان دوازده امامي با اعتقادات مذكور اهل حقند، آن هم به شرطي كه اهل عمل و رعايت محرّمات و واجبات شرعي مطابق دستور آن نبي باشند، با اين حال هرگز معتقد نيستيم غير آن ها، همه غير بهشتي بوده و يا اهل جهنم و عذاب باشند، زيرا ما ديگران را يا عالم و عامد مي دانيم يا جاهل غير عامد. عالمان و عامدان اهل عذاب اند.
جاهل هم دو دسته اند: مقصر و قاصر. مقصران يا افرادي كه با وجود امكان رسيدن به حقيقت، از آن سرباز زده اند، مثل عالمان، جهنّمي اند(البته بدون لحاظ رحمت الهي كه ممكن است شامل آن ها هم بشود). امّا جاهلان قاصر يعني كساني كه متوجه جهل خود نيستند و يا راهي براي بر طرف كردن جهل خود ندارند، به طور حتم اهل نجاتند، قرآن مجيد مي فرمايد"وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً"(1) هيچ طايفه اي را عذاب نمي كنيم، مگر حجت را بر آن ها تمام كرده باشيم ».
حال بر جاهلان قاصر اتمام حجّت نشده است، زيرا غافلند و اصلاً احتمال خلاف در اعتقادات و باورهاي خود را نمي دهند يا احتمال خلاف مي دهند، امّا راه و وسيله اي براي رسيدن به حق در اختيار ندارند و يا در پي كشف حقيقت رفته و تحقيق كرده، ولي به بطلان عقائدشان پي نبرده اند، هر چند پايبندي آن ها به اصول و دستورهاي ديني خودشان هم در رسيدن به بهشت، غير قابل انكار است.
شهيد مطهرى(ره) در اين باره مى‏فرمايد: اگر كسى در روايات دقت كند، مى‏يابد كه ائمه(ع) تكيه‏شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مى‏آيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى‏بايست تحقيق و جستجو كند، اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مى‏برند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمى‏روند، آنان در رديف منكران و مخالفان نيستند. مثلاً زرارة از امام نقل مى‏كند كه فرمود:اى زرارة! حقّ است بر خدا كه گمراهان (نه كافران و جاحدان) را به بهشت ببرد.(2)
در نتيجه گرچه با توجه به امكانات فعلي و سهولت در گسترش اطلاعات از طريق اينترنت و ... بسياري از افراد در جهل خود مقصر بوده و يقيناً جهنمي اند. اما در عين حال برخي از آنها به دلائل مختلف، جاهل قاصر بوده و حجت بر آنها تمام نشده است. لذا نمي توان تمامي آنها را غير بهشتي دانست و يا شخصي به حقانيت اسلام پي برده، ولي به حقانيت شيعه نرسيده است و...چنين اشخاصي را نمي توان لزوما جهنمي دانست.
در نتيجه آنكه اگر كسي واقعاً با مقدمات صحيح به توحيد و ....نرسيده و به آن باور نداشته باشد، قطعاً اهل دورزخ نيست، گرچه شايد درجه وي با ديگراني كه حق رسيدند، برابر نباشد.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه39.
2. مطهري، مرتضي، مجمو عه آثار، چ صدرا، تهران، 1370، ج1، ص 279.
موفق باشید.