سلام
از وقتی رفتم دانشگاه تونستم خودمو بهتر بشناسم و خیلی اعتماد به نفسم تقویت شده. چون همکلاسی های فهمیده ای دارم. واکنش هاشون صادقانه است؛ یعنی اگه ویژگی خوبی داشته باشم بهم میگن و اگه بدی ای داشته باشم با رفتارشون بهم میفهمونن و رفتاراشون بهم راه حل نشون میده. میتونم به راحتی خود واقعیم باشم. اما متأسفانه توی فامیل افرادی هستن که از رو حسادت خوبی های منو بی ارزش جلوه میدن، یا نقاط ضعفمو به روم میارن و میخندن، طوری که قبل از دانشگاه رفتنم باورم شده بود آدم بی لیاقتی هستم(از خودم عذرخواهی میکنم بابت همچین توصیفی!!) با اینکه خیلی تمرین کردم رفتار های قاطعانه و جرأتمندانه داشته باشم و برچسبی که دیگران بهم میزنن را قبول نکنم، اما بازم بعضی وقتها پیشِ اینجور آدما خودمو میبازم.هَنگ میکنم. انگار آدمیه که میخواد با کوبیدن دیگران عقده هاشو باز کنه و از خجول شدن من لذت میبره. دعا یا آیه ای هست که باعث حفظ آرامش بشه و قدرت تکلم را تقویت کنه؟

من از بچگی احساسات دیگران را به خوبی درک میکردم(هوش عاطفیم قوی بود) توقع داشتم دیگرانم منو درک کنن. 4 سالگی برادر کوچکم به دنیا اومد و من برای جلب توجه غذا نمیخوردم. وقتی ناخواسته و غیر عمدی آسیبی به نوزادمون میزدم خاله و مادربزرگم منو سرزنش میکردن میگفتن از حسودیشه. مادرمم طرف اونارو میگرفت. با این سرزنش ها بیشتر هول میشدم. برای اینکه بزرگترها رو تنبیه کنم اصلاً حرف نمیزدم. به خاطر همینم کسی از درونم باخبر نبود و نمیدونست چه خواسته هایی دارم. مادرم نمیدونست درونم چی میگذره. من خودمو خیلی بزرگتر از سن تقویمی ام میدونستم و توقع داشتم بیشتر بهم احترام بذاره و مثل آدم بزرگا باهام رفتار کنه. منو دست کم میگرفت. توی روابط اجتماعی هم به صورت ناعادلانه حق را به غریبه ها میداد و میگفت تو باید کوتاه بیای....
سعی میکنم ببخشمشون. اما به شرطی که خدا شرایطی برام مهیا کنه که در آینده مادر نمونه ای بشم و عاق فرزند نشم :-)

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي، در راستاي پاسخ به سوال شما نا گزير از طرح بحثي به عنوان منابع شناخت خود مي باشم، در روانشناسي بحثي به نام«منابع شناخت‌خود» وجود دارد. منابع شناخت خود، هسته اصلي شخصيت هر فرد را تشكيل مي دهد كه شخص با توجه به اين سه منبع شخصيت خود را در طول زمان شكل مي دهد و يكي از راهكارهايي‌كه در«آموزش‌روان» مطرح مي شود، آموزش تنظيم «منابع شناخت خود» به افراد، خانواده‌ها و زوج ها است. توضيح اينكه: فرد و يا خانواده براي شناخت خود از سه منبع استفاده مي‌كند. 1- يكي از آنها اظهار نظرهاي ديگران در مورد ما است كه به آن پسخوراند و يا باز خورد اجتماعي نيز گفته مي‌شود. و به اين معني است كه فرد و يا خانواده به خاطر تشويق‌ها ي ديگران و روبرو شدن با باز خورد مثبت از سوي جامعه (جوّ گيري اجتماعي) در تكرارعمل خويش اصرار مي‌ورزد و يا به خاطر نظر نا مساعد ديگران و دريافت باز خورد منفي از سوي جامعه، اقدام به ترك عمل خود مي‌كند. 2- «خود‌ مشاهده‌گري» منبع‌ ديگر براي شناخت خود است. 3- «مقايسه اجتماعي» نيز سوّمين منبع براي شناختِ خود محسوب مي‌شود. براي داشتن يك شخصيت سالم و نرمال، بايد سه منبع شناخت خود بطور مساوي تنظيم (بالآنس) شود. زيرا يكي از عوامل مهّمِ ايجاد مشكل هاي عاطفي و شناختي براي افراد وخانواده‌ها بهم خوردن تنظيم، توازن وتعادل اين سه عامل است. كه براي بازگشت سلامتي و بسامّان شدن، تنظيم دوبارة آنها ضروري است. سهم نرمال و استانداردِ هر يك ازسه منبع، در شناخت خود حدّود33%مي‌باشد. كه اگر يكي از آنها كمتر و يا بيشتر شود آشفتگي و نابسامّاني آغازمي‌شود، بعنوان مثال، آدمهايي كه خود مشاهده گري در آنها غلبه دارد وسواسهاي فكري و عملي بالايي دارند. پس براي اينكه شما طبق فرمودة آية قرآن «وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها» بشويد و شخصيّت معتدل ومتعادلي داشته باشيد، بايد اين سه منبع شناخت خود را باهم مساوي كنيد. با اين توضيح كوتاه اكنون به سوال شما باز مي گرديم، در اين رابطه بايد عرض نمايم كه منبع اول از منابع شناخت شما كه دهن بيني اجتماعي(social feed back ) است بطور ناهمگوني رشد كرده و از دو منبع ديگر پيش افتاده است. و در مقابل خود مشاهده گري شما بشدت تضعيف شده و در سطح بسيار پاييني قرار گرفته است، و يكي از مشكلات عديده اي كه اين گونه افراد با آن دست به گريبان هستند خود بازداري از بروز احساسات نهفتة شان است. اين افراد هميشه خود را با توجه به نگاه ديگران تنظيم مي كنند و براي همين اگر احساسي داشته باشند كه فكر مي كنند ديگران آن را نمي پسندند، آن را فرو مي خورند و به درون خود مي ريزند. مثلا اگر در جمعي يك نفر كار اشتباهي مرتكب شود، به جاي بروز احساس خود مبني بر اشتباه بودن رفتار فرد خاطي، اين احساس را به درون خود منتقل مي كنند. اين گونه افراد با مشكلات و آشفتگي هاي زيادي در عرصه هاي فردي و اجتماعي روبرو مي شوند و امكان دارد سرانجام كار آنها به افسردگي حاد ختم شود. يكي از مشكلات شخصيتي اين افراد رفتار ناجرات مندانه است كه در روانشناسي به آن ويژگي شخصيتي non assertive اطلاق مي شود. اين ويژگي شخصيتي منشاء اختلالات بسياري است و بايد اصلاح شود. و براي اصلاح آن راهكارهاي زيادي پيشنهاد شده است و به اندازه اي مهم است كه آموزش رفتار جرات مندانه يك از مهارتهاي اصلي زندگي قرار گرفته است. مهارت جرات مندي به فرد كمك مي كند كه بتواند به خود اطمينان داشته باشد، اعتماد به نفس خود را افزايش دهد، احترام ديگران را جلب كند، توانايي تصمييم گيري خود را بهبود بخشد، حقوق خود را حفظ كند، احساس هاي خود را ابراز كند، روابط خود را بهبود بخشد، اعتراض كند، نظر خود را براحتي بيان دارد، براحتي درخواست خود را مطرح كند، و براحتي درخواست را رد كند.
امّا روش تغيير ناجرات مندي به جرات ورزي:
1- اين گونه افراد براي تغيير ابتدا بايد بطور مفصل و هر روز مثلا چند دقيقه كه رفته؛ رفته؛ زيادتر هم مي‌شود، در ذهن خود موفقيتهايي را كه جرات ورزي در زندگي شان ببار خواهد آورد را مجسم كنند، تصور كنيد كه مثلا پدرشان و يا مادرشان و يا مثلا كسي كه طرز نگاه و تشويق او به آنها در زندگي خيلي مهم است با ديدن اين تحول عظيم در آنها چقدر خوشحال خواهد شد وچقدر به شما افتخار خواهد كرد. و جايگاه اجتماعي شان چقدر از رتبه فعلي خود به درجات بسيار بالا تري صعود خواهد كرد. اين كار انگيزه شان را در به چنگ آوردن مهارت جرات ورزي را بالا خواهد برد.
2- بايد به عقب ماندگيها و ضربات بيشماري كه كمرويي برايشان ببار آورده و خواهد آورد فكر كنند تا انگيزه لازم جهت رهايي از دام آن برايشان ايجاد شود.
3- مسالة ديگري كه بايد به آن توجه داشته باشيد اينست كه: يكي از دلايل گرفتار شدن افراد در دام بي جراتي، رودربايستگي و انفعال، عدم آگاهي آنها ازحدود حقوق خود و ديگران است، لذا موقعيت هايي را كه در آنها ناجرات مندانه عمل مي‌كنند، شناسايي كنند و سپس با تحليل منطقي اين موقعيت ها، خود را براي مواجهه صحيح و جرات مندانه در موقعيت مشابه بعدي آماده كنند.
4- اينگونه افراد بايد توجه داشته باشند كه محبت و احترام به ديگران و تذكر به آنها در مورد انجام وظايف‌شان بخوبي قابل جمع است. و پرويي و پرخاشگري هيچ ربطي به جرات مندي و قاطعيت ندارد. اين باوري غلط است كه اگر بخواهيد وظايف خود را به نحو احسن انجام دهيد با ديگران تضاد پيدا خواهيد كرد زيرا انجام وظيفه، افراد وظيفه شناس را خوشحال خواهد كرد و موجب ارتقاي شخصيتي شخص خواهد شد و افرادي را كه به فكر تنبلي و تجاوز به حقوق ديگران هستند را بر سر جاي خو خواهد نشاند.
5- قبل از اينكه مثلا در جمع همكلاسي ها حاضر شوند و يا در ميان جمع دوستان ويا فاميل شروع به صحبت كنند ، خود را آرام سازند، مثلا با چند تنفس عميق برخودشان مسلط شويد و آنگاه سعي نمايند بيانات خود را بصورت آرام، مودبانه ولي قاطعانه مطرح كنند.
6- برخي از جملاتي را كه افراد جرات مند و قاطع بصورت آرام و مودبانه در برخورد با ديگران بكار مي برند را ياد بگيرند و در خلوت، جلوي آينه بايستند و با خود تمرين كنند تا بتوانند انها را در موقعيتهاي خاص براحتي بكار ببرند.
7- «نه» گفتن را تمرين كنند كه در صورت لزوم وموقعيت هاي اجتماعي مختلف در جاهايي كه لازم است براحتي نه بگويند.
8- چون شهرستان محل سكونت خود را ذكر نكرده ايد من نمي دانم كه آيا امكان شركت در گروههاي آموزش مهارت جرات مندي را داريد؟ يا نه اما در صورت امكان سعي كنيد حتما در اينكارگارگاههاي عملي شركت كنيد. زيرا شركت در اين كلاسها مي تواند بصورت محسوسي جرات مندي شما را افزايش دهد.
9- راهكار ديگر تقويت اراده است، افراد كمرو بخاطر پايين بودن اراده توان انجام برخي از كارها را ندارند در حالي كه اگر اراده تقويت شود براحتي قادر به انجام ان كار خواهند بود. البته ضعف اراده مي تواند علل مختلفي داشته باشد كه بايد ملاحظه و بررسي گردد تا راهكار مناسب تجويز گردد.
10- اضطراب جزء جدايي ناپذير كمرويي است ويكي از روشهاي مهم در درمان كمرويي شناخت كانون اصلي اضطراب است، بدين معني كه شخص بايد شناسايي كند كه در چه موقعيت هايي اضطراب به او روي مي آورد تا با مطرح كردن آن به يك مشاور مبادرت به درمان ان نمايد.
11- استفاده از روش ريلكسيشن مي تواند تاثير بسزايي در كاهش تنش حاصل از اضطراب داشته باشد لذا توصيه مي شود اين روش را تحت نظر يك مشاور فرا گيريد و قبل از ورود به كانون هاي اضطراب بكار گيريد.
12- فرد كمرو بايد تدريجا و با برنامه ريزي روية زندگي خود در عرصه اجتماعي عوض كند تا وضع روحي او كم كم بهبود يابد. مثلا با خود قرار بگذارد كه به ديد و بازديد خويشاوندان برود. اما در اوايل بيش از ده دقيقه توقف نداشته باشد و كم كم مدت آن را بيشتر كند.
13- اين گونه افراد بايد سعي نمايند به هر بهانه اي كه شده با ديگران صحبت نمايند و يا مثلا به بهانه هاي مختلف در جمع ديگران مطلبي هر چند كوتاه را بازگو كنند.
14- اين افراد مي توانند از طريق الگو گيري از افراد جرات مند و اسرتيو كم كم به اين مشكل خود فايق آيند. مثلا ملاقات با اشخاص جرات مند، رفت و آمد داشتن با آنها، ديدن فيلمها و يا خواندن داستانها.
15- ارتباط با خدا در بالا بردن آرامش و زدودن اضطراب كه نقش مهمي در تداوم كمرويي دارد بسيار موثر است.
16- ورزش كردن عامل مهمي در تقويت اراده دارد و ضعف اراده كه از ريشه هاي كمرويي را كاهش مي دهد.
به اين نكته توجه داشته باشيد كه كليد حل مشكل اينگونه افراد، تمرين و تمرين و تمرين آن‌چيزهايي است كه گفته شد. و هميشه بياد داشته كه شما پيرو كسي هستيد كه فرمود: از بزدلي و ناجرات ورزي بپرهيزيد كه ننگ و نقص است.(علي عليه آلاف التحيه و السلام) (1)
فرموده ايد: « دعا يا آيه اي هست كه باعث حفظ آرامش بشه و قدرت تكلم را تقويت كنه؟» در اين خصوص بايد عرض نمايم كه تكرار ذكر «لاحول ولا قوت الا بالله» با توجه به معني عميق آن مي تواند در لحظاتي كه شخصيت شما مورد هجوم قرار مي گيرد بسيار كار ساز باشد و به اين افراد همانند افراد بيچاره اي بنگريد كه نياز به روان درماني دارند. و لذا ديگر هجوم آنان به شخصيت شما مانند آب در هاون كوبيدن مي شود كه و هيچ تاثيري بر شما ندارد.
پي نوشت:
1. منتخب ميزان الحكمه، روايت 1046 .
موفق باشید.