با سلام
سوالی در دهن من در خصوص خدا وجود دارد که آیا ممکن است چند خدا بطور جداگانه باشند و هر کدام برای خود عالم های گوناگون و خلقت و بندگانی داشته باشند.به عنوان مثال ما و این خلقتی که شامل آن هستیم در حیطه خدایی خدایی هستیم که می شناسیم و قرآن را بواسطه پیامبر اسلام(ص) بر ما نازل کرده است و همزمان خدا یا خدایان دیگری هم باشند که آنان هم بطور جداگانه و بدون داشتن ارتباط با خدای ما و خلق او برای خودشان خدا هستند و ممکن هم هست خلایقی داشته باشند. بطور واضح تر مثل جزایر جداگانه ای که با هم در ارتباط نیستند(ففط مثال است برای بیان مطلب و نه اینکه آبی بین آنها یا راهی ارتباطی بینشان باشد)
با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در مورد توحيد و يگانگي خداوند معمولا چندين برهان اقامه مي شود كه عبارتند از:
1- برهان رابطه وحدت عالم و يگانگي مبدأ آن،
2- برهان عدم تناهي،
3- برهان صرافت و محوضت وجود،
4- برهان تمانع،
5- برهان فرجه و...
همه اين براهين ازمنظر برون ديني و عقلي به مساله مي پردازند هرچند در مواردي الهام گرفته از آيات و روايات هستند؛ براي اثبات مساله توحيد و يگانگي خداوند به جاي طرح اين براهين دقيق و علمي، تبييني ساده از مساله ارائه مي دهيم:
مشكل اصلي در فرض وجود دو خدا آن است كه دقيقا بدانيم مراد ما از خدا چه موجودي است؛ در واقع ما به دنبال دو مدير يا دو هماهنگ كننده نيستيم. بلكه ازدو موجود در نهايت كمال و علم و قدرت و حكمت سخن مي گوييم كه هريك اراده و علم و حكمتي مستقل از ديگري دارد و بر آن اساس عمل مي نمايد.
با اين فرض از اساس تصور وجود دو خدا محال است. زيرا اگر بنا باشد دو خدا در عام فرض كنيم، بايد بين آن ها تمايز باشد، زيرا با نبود هرگونه تمايز فرض دو تا بودن منتفي است. در اين صورت ما با دو احتمال مواجهه هستيم:
ا) يكي از آن دو خدا كامل مطلق و ديگري ناقص و فاقد بعضي كمالات است. در اين صورت فقط همان كامل مطلق خداست و اين احتمال به وحدت مي انجامد.
ب) هر يك از دو خداي مفروض داراي كمالي باشد كه ديگري فاقد آن است.
در اين صورت هيچ يك خدا نيستند. چون هر يك ناقص بود و ناقص طبق فرض نمي تواند خدا باشد.
به علاوه احتمال دوم مستلزم تركيب هر دو خدا از وجدان كمال و فقدان كمال است. اما در خدا تركيب راه ندارد؛ يعني هر خدا مركب مي شود از بخش داراي كمالات و بخش فاقد كمالات كه اين امر در خدا محال بوده، بيانگر محدوديت و مشكلات عقلي ديگر است.
اگر بگويد احتمال سومي هم هست كه هر يك داراي تمام كمالات باشد مي گوييم در اين فرض ديگر دوئيت معنا ندارد چون تمايزي در بين نيست:
امكان ندارد دو خدا داشته باشيم كه عين هم در همه چيز باشند. براي دوتا بودن دو موجود لازم است كه لااقل در يك چيز جزيي با هم تفاوتي داشته باشند؛ فرضا مي خواهيد دو برادر دو قلو را در ذهن تصور كنيد كه در همه خصوصيات ظاهري و باطني عين هم هستند و هيچ اختلافي حتي در لحظه ولادت و... در آن ها وجود ندارد؛ حتي در همين تصور ذهني هم نيازمند آن هستيد كه براي اين دو نفر نوعي تمايز و تغاير گر چه اعتباري فرض كنيد تا به يكي عنوان برادر اول و به ديگري عنوان برادر دوم بدهيد ؛ مثلا يكي را در سمت چپ تصوير ذهني خود مي نهيد و ديگري را در سمت راست.
اگر قرار باشد در همين امور هم تفاوتي بين اين دو نباشد ،مي بينيد كه تصور اين دو نفر دچار مشكل مي شود، يعني نمي توانيد دو نفر را تصور كنيد كه هر دو در سمت راست قرار داشته باشند يا هر يك در سمت چپ ديگري باشد.
مساله عينيت دو خدا در همه چيز، دچار همين مشكل است؛ تازه آنچه ذكر شد، در خصوص امري ذهني بود، چه رسد به دو خدايي كه در خارج فرض تحقق آن ها شده؛ پس فرض دوئيت بدون وجود اندك تفاوتي بي معناست. فرض وجود تفاوت هم چنان كه ذكر شد، باطل است. توجه ودقت در همين برهان ساده به روشني محال بودن تعدد خدا را آشكار مي سازد.
براي مطالعه بيشتر در اين خصوص مي توانيد به اين منابع مراجعه نماييد:
- آيه الله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن، ج 2، توحيد در قرآن، نشر موسسه اسراء قم چاپ اول.
- محمد سعيد مهر، آموزش كلام اسلامي، نشر طه، قم 1377ش.
موفق باشید.