با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در قرآن آياتي است كه ادعاي مشركان بر اينكه تدبير جهان به دست بت ها و شريكاني است كه آنها بر مي گزينند را رد مي كند و بيان مي كند كه هر كس كه خالق موجودات و جهان است، خودش مديريت و سرپرستي آنها را به عهده دارد. از جمله اين آيه شريفه: «قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»(1)؛ بگو چه كسى پروردگار آسمانها و زمين است؟ بگو اللَّه (سپس) بگو آيا اوليا (و خدايانى) غير از او براى خود برگزيده‏ايد كه (حتى) مالك سود و زيان خود نيستند؟ بگو آيا نابينا و بينا يكسان است؟ يا ظلمتها و نور برابرند؟ آيا آنها شريكانى براى خدا قرار دادند بخاطر اينكه آنان همانند خدا آفرينشى داشتند و اين آفرينشها بر آنها مشتبه شد؟! بگو خدا خالق همه چيز است و او است يكتا و پيروز.
علامه طباطبايي درباره اين آيه و ملازمه ميان خالقيت و ربوبيت مي نويسد:
مشركين به مفاد آيه «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ»(2) و نيز آيات ديگر، خالق را يكى مى‏دانستند، و اگر رسول خدا (ص) از ايشان سؤال مى‏كرد، جواب صحيح مى‏دادند و ديگر زمينه‏اى براى القاء توحيد باقى نمى‏ماند.
بت‏پرستان معتقد نبودند به اينكه خداوند در خلقت و ايجاد عالم شريك دارد، بلكه مخالفتشان با اسلام در توحيد ربوبيت بود نه در توحيد الوهيت به معناى خلق و ايجاد و همين كه به توحيد خالق و موجد تسليم بوده و خلقت و ايجاد را منحصر در خدا مى‏دانسته‏اند خود مبطل اعتقاد ايشان به شركاى در ربوبيت بود، و حجت را عليه ايشان تمام مى‏كرد، چون وقتى خلق و ايجاد فقط و فقط از آن خدا باشد ديگر هيچ موجودى استقلال در وجود و در علم و قدرت نخواهد داشت، و با نبود اين صفات كماليه، ربوبيت معنا ندارد. پس مشركين هيچ راهى براى اعتقاد به ربوبيت غير خدا ندارند، مگر آنكه توحيد خالق را انكار نموده و سهمى از خلقت و ايجاد را براى آلهه خود نيز قائل باشند، ولى قائل نبودند.
بنابراين، در جمله « أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ» گويا به پيغمبرش فرموده: حجت در وحدانيت ربوبيت، بر عليه مشركين تمام است، چون تنها خدا آفريدگار و ايجاد كننده عالم است، و ايشان چاره‏اى ندارند جز اينكه بگويند شركائى كه ايشان معتقد به ربوبيت آنها هستند در امر خلقت نيز با خدا شريكند. بعد از آنكه اين حجت را با پيغمبر گراميش در ميان گذاشت، به او دستور مى‏دهد كه با يك جمله كوتاه ريشه اين احتمال باطل را بكلى قطع كند، و آن اين است كه:«قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» و اين جمله كوتاه هم ادعا است و هم دليل، صدر آن ادعا است و ذيلش دليل آن، و حاصلش اين است كه خداى تعالى در خالقيتش واحد است و شريكى ندارد، و چگونه شريك در خلقت داشته باشد و حال آنكه او وحدتى دارد كه بر هر عدد و كثرتى قاهر است.(3)
آيه ديگر در اينباره چنين مي فرمايد: «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْه‏...»(4)؛ بگو اين شركايى كه به جاى خدا مى‏خوانيد به من بگوييد ببينم چه چيزى از زمين را آفريده‏اند و يا در آسمانها شركتى دارند و يا ما به ايشان كتابى نازل كرده و در آن از وجود چنين شريكى خبر داده‏ايم.
در اين آيه شريفه به رسول خدا (ص) تلقين مى‏كند كه چگونه عليه ربوبيت آلهه مشركين، و معبودهاى آنان احتجاج كند.
بيان حجت چنين است كه: اگر بت‏ها ارباب و آلهه باشند بجز خدا، بايد حداقل سهمى از تدبير عالم به دست آنها باشد، و اگر چنين تدبيرى مى‏داشتند، بايد خالق همان مقدارى كه تدبيرش را در دست دارند بوده باشند، براى اينكه تدبير بدون خلقت تصور ندارد همان طور كه خلقت بدون تدبير تصور ندارد و اگر بتها خالق بودند، قطعا دليلى بر خالقيت آنها دلالت مى‏كرد، و اين دليل يا از ناحيه عالم بود و يا از ناحيه خداى سبحان، اما از ناحيه عالم، كه مى‏بينيم هيچ موجودى در عالم دلالت بر خالقيت بت‏ها و مخلوقيت خودش براى آنها ندارد و اما از ناحيه خداى سبحان، اگر دليلى مى‏بود، قطعا در كتابى از كتب آسمانى كه از ناحيه او نازل شده ديده مى‏شد، و آيه‏اى از آيات آن كتب مى‏گفت كه خدا به ربوبيت بت‏ها اعتراف دارد و جايز مى‏داند كه مردم آنها را بپرستند و معبود و خداى خود بگيرند، و ما مى‏بينيم كه چنين پيامى از ناحيه خدا نازل نشده و خود مشركين هم به اين اعتراف دارند و جمله «أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْهُ» اين شق ديگر را بيان مى‏كند.(5)
پي نوشت ها:
1. رعد(13)آيه16.
2. لقمان(31)آيه25.
3. طباطبايي، محمد حسين، الميزان(ترجمه)، انتشارات جامعه مدرسين، ج‏11، ص 445 و6.
4. فاطر(35)آيه40.
5. الميزان(ترجمه)، ج‏17، ص 77.
موفق باشید.