سلام علیکم
در زیارت جامعه کبیره داریم .....و أَوْلِيَاءَ النِّعَمِ.....:
ایا اختیار وجود همه عالم به دست ولی خداست (به اذن الله).با توجه به جمله توقیع ولی عصر(عج)که ایشان میفرمایند(نَحنُ صَنایِعُ رَبِنا و الخَلقُ بعدُ صَنایِعُنا)و این به چه معناست و چگونه اختیار وجود همه عالم به دست ولی خداست.لطفا این موضوع را با روایت و یا ایات توضیح دهید.
التماس دعا

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آيه الله جوادي آملي در توضيح اين جمله از زيارت بياني دارد كه خلاصه اش اين است:
در تبيين چگونگي ولي نعمت بودن ائمّه اطهار (عليهم‏السلام) به طور خلاصه مي‏توان گفت: نعمت يا مادي است يا معنوي و «النعم» هر دو قسم را شامل مي‏شود. و فيوضات الهي كه همان نعمت‏هاي مادي و معنوي اوست، توسط ملائكه كه مدبرات امر در نظام عالم هستند به بندگان خدا و ساير موجودات مي‏رسد. در هر عصري امام، انسان كاملي است كه ملائكه تحت فرمان او قرار دارند و براي انجام هر كاري خدمت او شرفياب مي‏شوند: «ما من مَلَكٍ يهْبطه الله فى أمرٍ ما يهْبط له إلاّ بدأ بالإمام فعرض ذلك عليه»هيچ فرشته‏اي نيست جز اين كه خدا او را براي كاري كه نازل مي‏كند ابتدا خدمت امام زمان مي‏رسد و آن كار را بر او عرضه مي‏كند(1). بنابر اين، بهره‏مندي از فيوضات مادي و معنوي تحت نظر، اراده و اجازه آنهاست، اگر در موردي يا موجودي اجازه دادند فرشتگان نيز در آن باره نازل مي‏شوند و اگر اجازه ندادند يا مصلحت ندانستند، نازل نمي‏شوند. بدين ترتيب اين حضرات، ولي نعمتي هستند كه گستره خوان نعمت مادي و معنوي آنان نظام هستي را فراگرفته، همگان از فيوضاتشان بهره‏مند مي‏شوند.
در جاي جاي اين زيارت شريف وساطت ائمه اطهار (عليهم‏السلام) در نعمت‏هاي معنوي مورد تأكيد قرار گرفته است، مانند: موضع الرسالة، مختلف الملائكة، مهبط الوحى، خزّان العلم، أبواب الإيمان، محالّ معرفة الله، معادن حكمة الله، حفظة سرّ الله، حملة كتاب الله، أوصياء نبىّ الله، الدّعاة إلي الله، الأدلاّء علي مرضات الله، المظهرين لا‏مر الله ونهيه،....
چنان كه وساطت در نعمت‏هاي مادّي نيز مورد اشاره اين زيارت است: بكم ينزّل الغيث، بكم يُمْسك السّماء أن تقع عليَ الأرض إلاّ بإذنه، بكم ينفّس الهمّ ويكْشف الضُرّ، بكم... أصلح ما كان فسد من دنيانا...(2).
بنابر اين، مي‏توان گفت: اين جمله از جملاتي است كه در خود همين زيارت تشريح و تفسير شده است و نيازي به تفسير بيشتر ندارد.
بيان ديگري هم در توقيعات شريف حضرت ولي‏عصر (عج‏الله‏تعالي‏فرجه) آمده است كه فرمود: «نحن صنائع ربّنا والخلق بعد صنائعنا»ما ساخته مستقيم پروردگار و پرورش يافته دست او هستيم و نظام هستي ساخته شده و پرورش يافته دست ماست(3). گرچه هضم اين بيان براي عالمان و انديشوران چندان صعب نيست، ليكن براي سطوح متوسط مردم در غايت صعوبت است
از اين رو تشريح و تبيين آن در حدّي كه همگان بفهمند چندان سهل نيست. اما بياني كه امير عارفان (ع) دارد، نرم‏تر، روان‏تر و قابل فهم‏تر براي عموم است. آن حضرت در جواب يكي از نامه‏هاي خود به، معاوية بن ابي سفيان، ابتدا با اشاره به پاره‏اي از فضايل و كمالات خود و خاندانش به او متذكر شد: «كارپاكان را قياس از خود مگير». آن‏گاه فرمود: معاويه! دست از اين حرف‏ها بردار كه تو در اين نامه‏نگاري‏ها همانند كسي هستي كه تيرش به خطا رفته باشد. بايد از اين لجاجت‏ها و شيطنت‏ها دست برداشته، تابع و پيرو ما باشي؛ چون ما ساخته دست پروردگار هستيم و مردم براي ما ساخته و پروريده شده‏اند؛ «فَدَعْ عنك مَن مالَت به الرَّميّةُ فإنّا صنائع ربّنا والناس بعد صنائع لنا»(4).
شارح معتزلي در شرح اين جمله نهج البلاغه مي‏گويد:
اين، كلام بزرگي است كه بر همه كلمات برتري دارد و معنايش از جميع معاني عالي‏تر است. صنيعه پادشاه، كسي يا چيزي است كه پادشاه آن را برمي‏گزيند و قدر و اندازه او را بالا مي‏برد و به او رفعتِ مقام مي‏بخشد. علي (ع) در اين كلام مي‏گويد: ما به هيچ كس از افراد بشر بدهكار نيستيم، بلكه مستقيماً بر سر سفره الهي نشسته‏ايم. پس بين ما و خدا واسطه‏اي وجودندارد اما مردم دست پرورده ما هستند و ما واسطه بين آنها و خدا هستيم.
آن‏گاه جمله بلند و تندي دارد كه اگر عالمي شيعي آن را مي‏گفت، متهم به غلوّ مي‏شد. آن جمله اين است:
اين، مقام بزرگي است كه ظاهرش همان است كه شنيدي اما باطن اين كلام اين است كه آنها بنده خدا و مردم بنده آنها هستند(5).
خلاصه اين‏كه طبق توقيع شريف حضرت ولي عصر (عج‏الله‏تعالي‏فرجه) نظام هستي، پرورش يافته دست ائمه اطهار (عليهم‏السلام) است و طبق بيان اميرالمؤمنين(ع) مردم براي ائمه اطهار (عليهم‏السلام) پروريده شده‏اند. هر يك از اين دو بيان كه ملاحظه شود جايگاه آن ذوات نوراني در تنزل فيض الهي روشن خواهد شد؛ چون طبق بيان اول، آنان واسطه فيض الهي هستند و مطابق بيان دوم غايت و هدف تفضلات او شمرده مي‏شوند. و بيان دوم، در روايات ما نمونه‏هاي فراواني دارد.(6)
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، ج26، ص357).
2. البته برخي از اين نعمت‏ها هم مي‏تواند مادي باشد و هم معنوي.
3. بحار، ج53، ص178.
4. نهج البلاغه، نامه 28، بند 11.
5. هذا كلامٌ عظيمٌ عالٍ علي الكلام و معناه عالٍ علي المعانى و صنيعة الملِك مَن يصطنعه الملِك و يرفع قدره. يقول: ليس لأحدٍ من البشر علينا نعمة بل الله تعالي هوالذى أنعم علينا فليس بيننا و بينه واسطةٌ والناس بأسْرهم صنائعنا، فنحن الواسطة بينهم و بين الله تعالي و هذا مقامٌ جليلٌ ظاهره ما سمعتَ و باطنه أنهم عبيد الله و أنّ الناس عبيد هم (شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 15، ص 132، ذيل نامه 28).
6. آيه الله جوادي آملي، ادب فناي مقربان، ج1، ص 229.
موفق باشید.