سلام علیکم
در زیارت جامعه کبیره داریم و قادت الامم:
1-ایاسایر انبیا انبیایی مع الواسطه هستند و نبی خاتم نبی بلا واسطه است.ایاسایر انبیا مبعوث از قبل رسول الله هستند.ورسول الله است که همه پیامبران را مبعوث میکند.
2-وایا انبیا امت رسول خاتم هستند.و ولی و جانشین رسول خاتم قادت همه انبیاست و جانشین رسول خدا ولی همه انهاست و رشحه ولایت انها(جانشینان پیامبر)نبوت سایر انبیا خواهد بود .
از این که مبسوط و با شواهدی از ایات یا روایات توضیح میدهید از شما سپاسگذارم.
التماس دعا

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پاسخ در دو محور بيان مي شود:
الف _ در باره فراز اول پرسش بايد گفت همه انبيا ي الهي بدون واسطه فرستاده خدا بودند كه در هر زمان متناسب اقتضاي آن زمان مامور هدايت بشر شده اند. لذا امير مومنان فرمود:«خداوند پيامبراني را از فرزندان آدم برگزيد و از آنان در ابلاغ و امانتداري در رساندن الهي به مردم پيمان گرفت، در زماني كه بيشتر مردم چيزي ديگري به جاي آن نشانده بودند، و حق او را نشناخته و براي خدا شريك قرار داده و شياطين آنان را از معرفت به او باز داشتند، و رشته پرستش خدا را بريده بودند، در چنين زمانه‌اي بود كه خداوند رسولان خود را برانگيخت و پيامبرانش را پي در پي به سوي مردم فرستاد، تا از آنان بخواهند كه عهد فطرت الهي را ادا نمايند و نعمت‌هاي فراموش شدة خدا را به يادشان آورند و با ابلاغ احكام الهي يا ارائه دلايل حجت را براي‌شان تمام كنند و توانمندي‌هاي پنهان عقل‌هاي آنان را برانگيزانند، و آيات با عظمت الهي را به آنان بنمايانند. همچون آسمان بلند كه مانند سقفي بر بالاي سرشان برافراشته و زمين كه چون گهواره‌اي زير پاي آنان گسترده و معيشت‌هايي كه ايشان را زنده مي‌دارد».(1) از اين بيان معلوم مي‌شود كه همه پيامبران الهي فرستاده خدا هستند ونه فرستاده خاتم انبيا ؛ ولي در اين بين تفاوت در فضيلت بين انبيا مطرح است لذا در قرآن فرمود:
« پيامبران را برخي را بر برخي فضيلت و برتري داديم».(2)
و در جاي ديگر فرمود:
« بعض انبيا را بر بعض ديگر برتري داديم».(3)
از اين گونه آيات معلوم مي‌شود كه همه انبيا در يك درجه نيستند، بلكه برخي بر برخي ديگر برتري دارند، ولي بر اساس روايات، پيامبر اسلام كه خاتم انبيا است بر ساير پيامبران برتري و فضيلت دارد، به عنوان نمونه در روايتي آمده كه رسول خدا(ص) فرمود:
«ما خلق الله خلقاً أفضل منّي ولا أكرم عليه منّي... فضّلني على جميع الأنبياء والمرسلين؛(4) خداوند مخلوقي برتر از من نيافريده و كرامت پيش‌تري از من به او نداده است... خداوند مرا بر همة انبيا و پيامبران برتري و فضيلت داد».
پس بدين ترتيب معلوم مي‌شود كه سرّ برتر فضيلت پيامبر اسلام بر ساير پيامبران حقيقتي انكار ناپذير است. ولي انبيا پيشين از سوي او فرستاده نشده، بلكه همه انها فرستاده خداوند اند. چون اولا هيچ دليل عقلي ويا نقلي بر اثبات اين مسله در دست نيست.
ثانيا: ظواهر همه آيات در باب نبوت نشان مي دهد كه انبيا همه فرستاده خداند اند. از جمله آيه ذيل (5)
ب_ در باره فراز دوم پرسش بايد گفت: رابطه انبيا پيشين با ائمه (ع) به اين صورت قابل طرح است كه ائمه(ع)بر انبيا پيشن فضيلت دارند و دليل فضيلت ائمه (ع) بر انبياي پيشين از نظر ولايت و مانند آن اين است كه ائمه(ع) از نظر جلوه، وجود ختمي مرتبت اند و چون ختمي مرتبت بر همه ما سوي الله از جمله انبيا فضيلت دارد، اين فضيلت بعد از او نصيب معصومين شده است.
بنا بر اين امير مؤمنان و ساير ائمه (ع) اگر چه ظرفيت وجودي شان بالاتر از انبياي پيشين بوده، ولي اين ظرفيت در واقع به دليل پيوندشان با وجود قدسي ختمي مرتبت است،‌ از همين رو نسبت به مقام ختمي پايين تر و از ساير انبيا برتراند.(6)
اما در مورد قاده الامم بودن ائمه گفته شده:
كلمه قاده اسم فاعل است(قاد-يقود) به معناي كشنده مهار شتر يا هر حيوان ديگري است قائد، به كسي گويند كه جلو ناقه راه مي‌رود و مهار او را به دست مي‌گيرد و حيوان را با خود مي‌كشد.
اين لفظ در هر معنايي كه با آن هماهنگ باشد به كار مي‌رود، مثلاً فرمانده لشكرهاي نظامي را قائد مي‌گويند يا هر جلوداري كه در گروه و طايفه‌اي قرار گيرد و جهت دهنده به آن گروه باشد قائد ناميده مي‌شود.
«امم» جمع كلمه امت است و اين اسم بر گروهي اطلاق مي‌شود كه در امري با هم متحد باشند مانند امت اسلامي كه در پذيرش دين اسلام با هم مشترك هستند. اما امت ها لزوما به معناي امت هاي انبياء پيشين نيست و به هر جمع و گروهي امت اطلاق مي شود.
حضرات معصومين « قَادَةَ الْأُمَم » هستند يعني همه كساني كه قصد ارتقاء در كمالات را دارند، امتي هستند كه در پي وصال معشوق‌اند و چون در يك هدف با هم مشترك‌اند، حضرات معصومين قائد و امام اين امت مي‌باشند، هر سالكي در هر كجا كمترين حركت كمالي را طلب مي‌كند و يا هر عالم عارفي كه درجات بالاي سير و سلوك را خواهان باشد در يك امت جاي مي‌گيرند. اما هر يك از آنها جداجدا دست در دامان امام زمان خويش مي‌زنند و از قائدشان كمك و ياري مي‌طلبند.
همچنين شايد بتوان براي عبارت « قَادَةَ الْأُمَم » چنين گفت:
1- هر جماعتي كه در اطراف و اكناف جهان براي انجام خيرات قيام مي‌كنند امتي هستند كه در پي قائد خود در حركتند.
2- هر گروهي كه احسان به خلق پيشه آنها است باز هم از پيشواي خود فرمان مي‌برند.
3- تمام كساني كه حتي نيت‌هاي سالم و فكر پسنديده دارند امتي هستند كه از حضرات معصومين الگو گرفته‌اند قائدين هر امت نه تنها جلودار امت‌اند بلكه الگوهايي رفتاري و فكري آنها نيز مي‌باشند... (7)
پي‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، نشر موسسه امير المومنين قم 1375 ش. خطبه 1.
2. بقره (2) آيه 253.
3. اسراء (17) آيه 55.
4. صدوق، عيون اخبار الرضا، نشر دارالعلميه قم بي تا، ج 1، ص 262.
5. نحل (16) آيه 36.
6. محمد امين صادقي، سيماي اهل بيت در عرفان امام خميني، نشر مؤسسه آثار امام 1387ش، ص 125.
7. رك: سيد محمد تقي تقوي، شرح زيارت جامعه كبيره، نشر دفتر فرهنگ اسلامي تهران، ص231.
موفق باشید.