با سلام من جوانی 22 ساله هستم.تا به امروز دین وراثتی خود یعنی اسلام را پذیرفته و بدان پایبند بودم، ولی مدتی است که اجرای برخی از احکام و دستورات دین اسلام مرا به فکر فرو برده و من را به سمت تغییر دین هدایت میکند، که برخی از این افکار عبارت اند از:
ایا خواندن نماز مخصوص زمان پیامبر نبوده و دلیل وجود چنین روش عبادتی ایا به خاطر تن پروری اعراب ان زمان نبوده است ؟ ما که ایرانی هستیم ایا واجب است که بدین شکل ان هم در زمانه ی پر سرعت امروز این اعمال را به جای اوریم؟ نمی شود به جای خواندن نماز در زمان اذان های سه گانه دست به دعا بر داریم و خدا را با زبان فارسی شکر کنیم بدون انکه وضو بگیریم و چندین بار خم و راست شویم؟ اگر به فرم خود خدا را شکر کنیم در اخرت خداوند به خاطر اینکه به فرم دیگری او را شکر کردیم ما را مورد سرزنش قرار می دهد؟ یا نفس عملی که ما انجام داده ایم مهم است نه روش انجام ان،مگر نداریم داستانی رو که حضرت موسی به شخصی برخوردند که خداوند را به فرم شخصی خود خطاب میکرد و ایشان به ان شخص با غضب برخورد کردند و ندا امد که موسی از بنده ی ما عذر خواهیکن و بگذار انگونه که دوست دارد ما را شکر کند.

ایا گرفتن روزه نیز مستلزم این نبوده که اعراب ان روزگار بسیار تن پرور بوده و به هیچ فعالیتی روی نمی اوردند و خداوند این روش عبادی را برای ان گذاشت که ان ها قدری به بدن خود استراحت دهند؟ ایا واجب است من یک جوان ایرانی که با وضعیت اقتصادی ضعیف مشغول به کارهای سنگین هستم روزه بگیرم

ودر کل یک سوال اساسی دارم که می خواهم بپرسم ایا می توان به دینی نبود ولی انسان وارانه زندگی کرد به عنوان مثال دروغ نگفت غیبت نکرد درست بود حلال خورد مهربانی کرد و.... ایا خداوند انسانی را که بدین شکل زندگی کند در اتش خواهد سوزاند فقط به صرف اینکه از یکی از فرمول هایی که خودش قرار داده در این جهان برای درست زندگی کردن استفاده نکرده است

پیشاپیش از پاسخگویی شما سپاسگزارم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ظاهر اعمال عبادي از قبيل نماز و روزه و حج و ... با باطن آنها ارتباطي غير قابل انفكاك دارد. البته مراد از اعمال ظاهري رسيدن به باطن آنها است كه اين باطن هم انسان ساز مي باشد. لكن بايد توجه داشت كه در ديدگاه اسلامي چنان ارتباطي بين ظاهر و باطن احكام عبادي برقرار است كه بدون گذر از آن ظواهر نمي توان به آن باطن دسترسي پيدا كرد.
ديدگاه اسلامي را در اين بيان زيباي امام راحل مي توان خلاصه كرد: « بدان كه هيچ راهي در معارف الهيه پيموده نمي‌شود، مگر آنكه ابتدا كند انسان از ظاهر شريعت، و تا انسان مؤدب نشود به آداب شريعت حقّه، هيچ يك از اخلاق حسنه از براي او به حقيقت پيدا نشود، و نور معرفت الهي در قلب او جلوه نكند، و علم باطن و اسرار شريعت از براي او منكشف نشود، و از اين جهت دعوي بعضي باطل است كه به ترك ظاهر علم باطن پيدا شود؛ يا پس از پيداش آن، به آداب ظاهره احتياج نباشد. و اين از جهل گوينده است به مقامات عبادت و مدارج انسانيت. انسان شرعي عبارت از آن است كه موافق مطلوبات شرع رفتار كند، و ظاهرش ظاهر رسول اكرم(ص) باشد، و تأسي به آن بزرگوار بكند در جميع حركات و سكنات و در تمام افعال و تروك»(1)
اين ديدگاه كه اعمال ظاهري مانند روزه و نماز صرفا براي اصلاح جسم انسان مي باشد بنابراين مي توان با ورزش كردن و فعاليتهاي بدني، از به جا آوردن آنها چشم پوشي كرد، نگاهي ناقص و مادي گرايانه به دين و اعمال عبادي است. عباداتي مانند نماز در وهله اول براي اصلاح روح انسان وضع شده اند و البته جسم ما نيز در اين رهگذر، نفع خود را مي برد، ولي هرگز هدف اصلي از اين اعمال نمي باشد.
ممكن است سوال شود كه آيا به غير از اين اعمال عبادي كه در شريعت الهي وضع شده است، ديگر نمي توان به هيچ طريق ديگري با خدا ارتباط برقرار كرد و او را شكر گذاشت؟ پاسخ اين است كه به يقين مي توان با خدا به صورت هاي ديگر هم راز و نياز كرد لكن آنچه كه ضروري است توجه نمود اين است كه اين راه ها جايگزين عبادات واجبه نمي شود.
مي توان به هر زباني و در هر حالتي با خدا راز و نياز كرد و با اعمال نيك انساني خود را به خداي متعال نزديكتر ساخت ولي سخن اين جا است كه اينها هيچ كدام جاي آن اعمال عبادي را نمي گيرد همانگونه كه آنها به تنهائي جاي اين اعمال را نمي گيرند و به عبارتي ديگر هر كدام كاركرد خود را دارد.
بنابراين اگر كسي تنها به عبادات با اعمال ظاهري بسنده كند دين و راه خدا را ناقص فهميده است همانگونه كه اگر كسي به اين ظواهر عبادي به بهانه پرداختن به انواع ديگر اعمال، بي اعتنائي كند از مسير صحيح الهي كج و منحرف شده است.
اين نوع برخورد را ما در زندگي پيامبر گرامي اسلام و امامان بزرگوار ديني مي توانيم مشاهده كنيم كه با وجود دارا بودن از فضائل عالي اخلاقي و انساني، به اندازه لحظه اي از نماز و روزه و اعمال عبادي ديگر غافل نمي شدند بلكه بسيار بيشتر از ما انسانهاي عادي كه آن فضائل اخلاقي و انساني را هم به اندازه آنها دارا نيستيم ، به انجام آنها مبادرت مي ورزيدند به نحوي كه معروف به عبادت بودند و القابي مانند زين العابدين ( زينت عبادت كنندگان ) و سجاد ( بسيار سجده كننده ) و ... را شايسته بودند. حال آنكه بيشترين فعاليتهاي بدني و كاري را هم داشتند.
براين اساس عدول از آنچه كه خداي متعال بر اساس مصالحي بر انسان واجب كرده است، به معني خروج از اطاعت خداي متعال است و روشن است كه چنين فردي به هر طريق ديگر هم كه بخواهد به خدا تقرب بجويد ، در حقيقت خواسته است با نافرماني خدا به اين امر دست پيدا كند و واضح است كه با نافرماني خدا نمي توان به خدا نزديك شد.
مطالعه متن هائي كه در لينكهاي ذيل آمده است را در تبيين اين مطلب توصيه مي كنيم:
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2180275
http://akhlagh.porsemani.ir/content/%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%B...
پي نوشت:
1. روح الله الموسوي الخميني، شرح چهل حديث، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، بيتا، ص 8.
موفق باشید.