بانام خدا و سلام بر شما , طی مباحثاتی که ما با منکرین وجود خدا داریم دورا دور از شما یاری می طلبیم از شما سپاسگذارم , متن سوال ایشان را کپی می کنم :
در آسمان هفتم، مردی که سر و ریشش جو گندمی، و بر کرسی نشسته بود می بیند و از جبرئیل می پرسد این کیست که تا آسمان هفتم بالا آمده و کنار بیت المعمور در جوار پروردگار عالم مقام گرفته؟ و او جواب می‌دهد، ای محمد این پدر تو ابراهیم است در اینجا محل تو و منزل پرهیزکاران از امت تو است. و سپس آیه ۶۸ آل عمران را تلاوت می‌کند. و ابراهیم محمد و امتش را به خیر بشارت می‌دهد. و سپس بهشت را به محمد نشان می‌دهند. بعد جبرئیل می ایستد و محمد پس از گذر از تاریکی و روشنایی در پرده ای با خدا قرار می گیرد.

خب چرا محمد سوار براق شد رفت به عرش به ملاقات الله اگر در همه جا الله حضور دارد ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

به يقين خداوند داراي مكان نيست زيرا مكان داري از ويژگي هاي موجودات مادي است، در نتيجه هر تعبيري كه مخالف با اين اصل بديهي و قطعي باشد، يا منظور و مرادي غير از ظاهر خود دارد و يا نادرست است و بر فرض كه چنين تعبيري در روايات آمده باشد يا نوعي تعبير استعاره اي و حاكي از شدت قرب پيامبر است و يا از اساس نادرست تلقي مي گردد، هر چند در صورت ارسال دقيق حديث مورد نظر آن را از نظر سندي و دلالي هم مورد بررسي قرار داده، پاسخ دقيق تري در مورد آن ارائه خواهيم نمود.
ما معتقديم منظور از معراج پيامبر، مشاهده آثار عظمت خدا در جهان بالا بوده است تا قلب نورانى پيامبر در پرتو مشاهده اين آثار حيرت انگيز، نورانى تر گردد و فكر و روح بلند او وسيع تر شود. تا براى رهبرى و هدايت خلق به سوى خدا آمادگى بيش ترى پيدا كند.
طبق آيات قران كريم هدف از معراج نه ملاقات خداوند كه مشاهده آيات الهي بود (1) و از اين آيات به خوبي معلوم مي شود كه هدف از معراج اين بود كه پيامبر با مشاهدة اسرار عظمت خداوند در سراسر جهان هستي، مخصوصاً عالم بالا كه مجموعه اى است از نشانه هاى عظمت او، درك و ديد تازه اى براى هدايت و رهبرى انسان ها بيابد.(2)
در روايتى امام صادق(ع)، علّت معراج را چنين نقل مى كند: « خداوند هرگز مكانى ندارد و زمان بر او جريان نمى گيرد، ليكن مى خواست فرشتگان و ساكنان آسمانش را با قدم گذاشتن پيامبر به آن جا احترام كند. نيز شگفتى هاى عظمتش را به پيامبر نشان دهد تا پس از بازگشت براى مردم بازگو كند».(3)
البته نبايد فراموش كرد كه سفر معراج و روايات آن و آياتي كه آن سفر را به اجمال بيان كرده، پر از رمز و راز است و تفسيرهاي عميق و ژرف عقلي و عرفاني براي آن روايات وجود دارد كه در جاي خود به تفصيل بيان شده است. (4)
به طور كلي مي توان گفت بر اساس آموزه‌هاي وَحْياني و تفسيرهاي عرفاني و عقلي كه از سفر معراج ارائه شده، در آن سفر چيزي به نام قرب مكاني هرگز مطرح نيست؛ پيامبر (ص) براي سير در ملكوت عالم هستي به معراج رفت و معراج نه مكان حضور خداوند بلكه عالمي ماوراء عالم دنيا و ناسوت است و در اين حضور بي نظير پيامبر آيات عظيم و بزرگ خداوند را مشاهده نمود نه خود خداوند را ؛ چنان كه در قرآن آمده: « لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى؛ (5) به راستي كه برخي آيات بزرگ پروردگارش را ديد».
پيامبر (ص) در آن سفر حقايق ملكوت عالم را در آسمان‌ها ديد و در اين سفر به فناي كامل نايل آمد و تجليات الهي بر او تكميل شد. با توجه به مطالبي ياد شده هرگز سفر معراج به مفهوم قرب مكاني نبايد تلقي شود و اگر تعبيري در عدم وجود فاصله بين پيامبر و خدا گفته شود حاكي از فناي كامل آن حضرت در وجود حق و ترك همه تعلقات و وابستگي هاي مادي و بشري يا چيزي شبيه به اين است.

پي‌نوشت‌ها:
1. نجم (53) آيه 14 ـ 18؛ اسراء (17) آيه 1.
2. ر،ك : طباطبايي، تفسير الميزان، نشر جامعه مدرسين، قم، بي تا، ج 13، ص4.
3. سيد هاشم حسيني، تفسير برهان، نشر موسسه البعثه، بيروت 1419 ق، ج 2، ص 400.
4. رك : معراج‌نامه ابن سينا به انضمام تحرير آن از شمس‌الدين ابرقوي، بنياد پژوهش‌هاي اسلامي، مشهد ـ 1365ش.
5. نجم(53) آيه 18.
موفق باشید.