درباره توهین به مقدسات ما وظیفه ای داریم و ان هم دفاع ، خشم ، و ...
حال سوال من این است که وقتی این همه توهین به مقدسات میشود از جمله به پیامبر اکرم ، ائمه اطهار از جمله امام حسین امام نقی آتش زدن قرآن منکر شدن وجود خداوند سوال من در این است که چرا خداوند هیچ گونه عکس العملی در مقابل این توهین ها نمی کند که این امر باعث ضعیف تر شدن اعتقادات و ایمان مردم مسلمان شیعه شده و در داستان ها قران روایات معجزات برخوردها را دیده ایم و لی حالا هیچ خبری از این موضوع نیست یا واقعا داستان بوده یا واقعیت لطفا در صورت داشتن پاسخ منطقی حتما جواب راهر چه زودتر برایم ارسال کنید
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اولا شما از كجا شما يقين داريد كه خداوند هيچ عكس العملي را در مقابل اين توهين ها انجام نمي دهد؟ چه بسا ممكن است خداوند به گونه اي پاسخ اين توهين كنندگان را در طول زندگي دنيايي آنها داده و يا بدهد كه ما از آن بي خبريم و لازم نيست هميشه خداوند رفتار مورد انتظار و توقع ما را انجام بدهد. ثانيا؛ از آيات و روايات به دست مي آيد كه اين دنيا خانه عمل است نه حساب و كتاب و روز قيامت خانه حساب است نه عمل چنانچه در روايتي علي (ع) مي فرمايد:
إنكم في يوم عمل ليس فيه حساب و يوشك أن تكونوا في يوم حساب ليس فيه عمل؛(1) همانا شما در جايي هستيد كه جايگاه عمل است و حساب در آن نيست و نزديك است كه در جايگاهي واقع شويد كه روز حساب است و در آن عملي نيست.
در نتيجه خداوند هيچ وقت ظلم ظالمان و ستم ستمگران را ناديده و فراموش نمي كند و آنها را بدون پاسخ نخواهد گذاشت هر چند كه آنها را در اين دنيا مجازات نكند و اگر در اين دنيا در اكثر موارد فورا آنها را مجازات نمي كند حكمت هايي دارد كه به چند تا از آنها اشاره مي كنيم:
1-خداوند رحمن و رحيم است و نسبت به بندگانش از هر كسي مهربانتر است. لذا خداوند بر اساس لطف خود در اين دنيا به بندگان گنهكار مهلت مي دهد تا برگردند و اشتباهات خود را جبران كنند و اگر برنگردند قطعا خداوند در وقت معيني آنها را مجازات خواهد كرد. چنانچه در قرآن مي فرمايد: وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصيراً(2) اگر خدا مردم را به آنچه مىكنند مؤاخذه مىكرد، هيچ جنبندهاى را روي زمين باقى نمىگذاشت. ولى مؤاخذه آنان را تا سرآمدى معيّن به تأخير مىاندازد؛ و چون سرآمدشان در رسد خدا به [كار] بندگانش بينا است.
2-يكي از سنتهاي الهي حاكم بر جهان هستي، امتحان و آزمايش انسانها و تكامل اختياري آنها است و اين در زماني است كه راه خير و شر باز باشد و انسانها بتوانند با اختيار خود انتخاب كنند. حال اگر قرار باشد كه هر ظالم و ستمگري با انجام ظلم و ستم در دنيا مجازات شود، هيچ كس مرتكب آن نمي شود و كمال انسانها اختياري نخواهد بود. صحنه زندگي و نعمتهاي آن، آزمايشي است براي انسانهاي ظالم و ستمگر كه چگونه نعمتهاي الهي را پايمال ميكنند و در راه ظلم و ستم بهره ميگيرند، نيز براي انسانهاي مومن كه چگونه از آن بهره ميگيرند، و آيا در مقابل ستمگران ايستادگي ميكنند، يا تن به ستم ميدهند؟ چنانچه لحظهاي كه انسان قصد ظلم مي كرد به هلاكت مي رسيد، صبر و مقاومت در برابر ناملايمات و مبارزه با آن معني نداشت و مومن در آزمون سخت مبارزه با ستم قرار نمي گرفت. از اين راه كمالي براي كسي فراهم نمي شد. قرآن مي فرمايد: خداوند سرنوشت انسانها را تغيير نميدهد تا انسانها خود آن را تغيير دهند.(3)
3-يكي از سنت هاي خداوند درباره زندگي ظالمان«امهال» و «استدراج» است يعني در اين دنيا به آنها مهلت مي دهد و نعمت هاي خود را بر آنها نازل مي كند تا بر كيفر و ظلم خود بيفزايند و استحقاق عذاب الهي را بيابند. چنانچه در قرآن مي فرمايد: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ *فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين؛(4) چون همه اندرزهايى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، همه درها را به رويشان گشوديم تا از آنچه يافته بودند شادمان گشتند، پس به ناگاه فروگرفتيمشان و همگان نوميد گرديدند. پس سپاس پروردگار جهانيان را كه ريشه ستمكاران بركنده شد.
در نتيجه اگر خداوند به ظالمان و توهين كنندگان به مقدسات ديني مهلت زندگي داده و آنها را بالفور عذاب نمي كند ممكن است دلايل و حكمت هاي متفاوتي همچون فرصت توبه دادن به گنهكاران و امتحان آنها و مومنين و كسب قابليت هاي لازم براي عذاب هاي جاويدان و... داشته باشد و مومنين نه تنها نبايد در مقابل توهينات آنها ايمانشان ضعيف و يا بي ايمان شوند، بلكه بايد ايمان خود را تقويت كنند و به دفاع از دين خود بپردازند. چرا كه ممكن است مومنين نيز از اين طريق امتحان شوند كه ضعف ايمان و يا از دست دادن آن مردودي در امتحان محسوب مي شود.
اما در مورد داستان ها و معجزاتي را كه قرآن نقل كرده بايد بدين نكته توجه داشت كه اولا؛ داستان بودن منافاتي با واقعي بودن ندارد. چرا كه آن جريانات هر چند كه امروزه براي ما داستان محسوب مي شوند، ولي در طول تاريخ گذشته اتفاق افتاده است و واقعي هستند. ثانيا؛ قرار نيست كه خداوند در همه جا معجزه بكند و معجزه در جايي رخ مي دهد كه تنها راه دفاع از دين خدا به معجزه منحصر شود در حالي كه در مقابل توهين كنندگان راه هاي متعددي براي دفاع از دين خدا وجود دارد و ما دين داران مي توانيم از آنها استفاده بكنيم.
دليل اين امر هم تفوات نسل هاي گذشته با نسل كنوني بشر است. زيرا در امروز بشر با انديشه و فكر خود مي تواند درستي يا نادرستي رفتارها و باورها را به اثبات برساند، اما در گذشته اين رشد فكري وجود نداشت و همه چيز مي بايست به شكل بصري و با رخداد حوادث غير عادي زمينه ايمان و باور توده مردم را فراهم نمايد، به همين دليل مي بينيم كه هر چه دوران انبياء به مراحل پاياني مي رسد كم و كيف كعجزات تغيير مي كند، تا جايي كه اصلي ترين معجزه پيامبر اسلام يك كتاب است كه پي بردن به حقيقت اعجاز آن نيازمند انديشه و تفكر است.
پي نوشت ها:
1. شهيد ثاني، مسكن الفؤاد، نشر كتابخانه بصيرتي، قم، بي تا، ص17.
2. فاطر(35) آيه 45.
3. رعد(13) آيه 11.
4. انعام (6) آيه 44-45.
موفق باشید.






