بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
آيا قرآن موجود همان قرآني است كه بر نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نازل گشته؟ بي كم و كاست و تغيير و جابجايي؟
در برخي كتابها خواندهام كه اين گونه است؛ مثل كتاب «مؤتمر علماء بغداد» و در برخي كتابها نظير كتاب «مهر تابان» مرحوم علامه طباطبايي استدلال كردهاند كه بيشك جاي برخي آيات (مربوط به ولايت حضرت اميرالمؤمنين سلام الله عليه) عوض شده است.
متشكرم
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به دلايل فراوان قرآن موجود همان كتابي است كه بر رسول خدا نازل شده و بدون كم و زياد به دست ما رسيده است. برخي از دلايل عدم تحريف قرآن:
1. استدلال عقلي:
خداوند قرآن را به عنوان وحي آخرين معرفي كرده كه تا قيامت براي هدايت بشر كافي است و پيامبر، خاتم پيامبران و قرآن خاتم كتاب هاي آسماني است و تا قيامت، بشر محتاج به قرآن بوده و با وجود قرآن بي نياز خواهد شد.
حالا خداوند هدايتگر كه اين لزوم بودن قرآن تا قيامت را دارد مي بيند، يا اراده اش بر محفوظ ماندن قرآن از تحريف قرار مي گيرد يا نمي گيرد.
حالت دوم از خداوند حكيم محال است. پس بايد اراده خدا به سالم ماندن قرآن قرار بگيرد و حالا كه خدا چنين اراده اي كرده، يا بر تحققق اراده اش و سالم نگه داشتن قرآن توانا است يا نيست، شق دوم كه محال است. پس خدا قطعا بر نگه داشتن قرآنش از تحريف به صورت هاي مختلف، توانا است و هيچ كس نمي تواند در قرآن دست ببرد و اراده خدا و ناموس خلقت چنين اجازه اي نداده و نمي دهد و آيه زير حاكي از اين برهان است:
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون (1)
ما قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع نگهدار آنيم!
2. قرآن بر قلب رسول خدا نازل شد و بر آن قلب حك گرديد. رسول خدا خود اولين حافظ قرآن بود كه همه آيات را در قلب خود و در امان از تصرف شيطان و فراموشي و سهو و اشتباه داشت. هر سال جبرئيل همه قرآن نازل شده را يك بار بر ايشان عرضه مي كرد و سلامت آن را از دستبرد هر شيطاني اعلام مي نمود و بعد از ايشان امامان كه مانند ايشان به امر خدا قرآن در قلبشان حك شده بود.
3. رسول خدا به امر خدا قرآن را بر مردم تلاوت مي كرد. آنان مستقيم به گوش خود قرآن و نحوه خواندن آن را از زبان رسول خدا مي شنيدند و حفظ مي كردند. در زمان رسول خدا همه مسلمانان حافظ همه يا قسمت هايي از قرآن بودند، به خصوص كه در حجاز خواندن و نوشتن مرسوم نبود و بيش تر اتكاي مردم به قوه حافظه شان بود.
4. رسول خدا افرادي را كه قرآن را به خوبي حفظ داشتند و تلاوت مي كردند، به عنوان قاري معين كرده بود كه وظيفه آموزش قرآن به مردم را داشتند. اينان كه حافظ قرآن در قلب خود و از لحاظ ايمان و خداترسي و راستگويي امتحان شده بودند، زير نظر پيامبر به مردم خواندن صحيح قرآن را آموزش مي دادند.
5. به امر پيامبر تعدادي از افراد كه نوشتن بلد بودند، وظيفه داشتند آيات قرآن را بر نوشت افزار هاي مرسوم آن روز بنويسند. همه قرآن در لوح هاي گلي و سنگي و...نوشته شده و در همياني پشت منبر رسول خدا نگهداري مي شد. افرادي نيز براي خود قرآن را به طور كامل يا قسمت هايي از آن را نوشته و در خانه خود داشتند.
6. علاوه بر قرآن جمع آوري شده توسط خليفه اول كه مورد اتفاق بود، بسياري از اصحاب هم خودشان براي تلاوت شخصي، نسخه هايي كامل يا ناقص از قرآن داشتند. گاهي در لابلاي آيات كلمات توضيحي كه از رسول خدا شنيده بودند، نوشته بودند كه فهم مراد آيه برايشان آسان تر و روشن تر باشد. با توجه به اين نسخه ها و تفاوت لهجه افرادي كه به اسلام وارد مي شدند و قرآن را تلاوت مي كردند و تفاوت لغات قبايل مختلف قريش، تغييرات جزيي در نسخه هاي قرآن پديدار شد. گر چه به معناي كلي آيات ضرر نمي زد، ولي در صورت ادامه يافتن خطرناك مي نمود. از اين رو خليفه سوم دستور داده شد همه نسخه هاي ديگر جمع آوري و معدوم شود. فقط از روي نسخه جمع آوري شده توسط خليفه اول، نسخه هايي تكثير شده و به عنوان نسخه هاي مرجع به سراسر جهان اسلام فرستاده شود. بدين وسيله سلامت قرآن در گذر زمان تضمين شد.
7. عقل انسان حكم مي كند كه احتمال هر گونه تغيير و تبديل از قرآن كريم به دور است، زيرا قرآن كتابي است كه از روز اوّل مورد عنايت و اهتمام مسلمانان بوده. قرآن براي مسلمانان همه چيز بوده است: قانون اساسي، دستور عمل زندگي، برنامه حكومت، كتاب مقدس آسماني و رمز عبادت و بندگي.
قرآن كتابي بود كه مسلمانانِ نخستين همواره در نمازها، در مسجد، در خانه، در ميدان جنگ، به هنگام رو به رو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانيت مكتب از آن استفاده مي كردند.
از تواريخ اسلامي استفاده مي شود كه تعليم قرآن را مِهر زنان قرار مي دادند. اصولاً تنها كتابي كه در همه محافل مطرح بوده و هر كودكي را از آغاز عمر با آن آشنا مي كردند و هر كس مي خواست درسي از اسلام بخواند، آن را به او تعليم مي دادند، قرآن مجيد بود.
مسلمانان سخت به يادگرفتن و حفظ آن اهميت مي دادند. اصولاً شخصيت افراد در آن عصر تا حد زيادي به اين شناخته مي شد كه چه اندازه از آيات را حفظ كرده باشد. شمار حافظان قرآن به اندازه اي زياد بود كه در تواريخ مي خوانيم در يكي از جنگ ها كه زمان ابوبكر واقع شد، چهارصد نفر از قاريان قرآن به قتل رسيدند. در داستان "بئر معونه" (يكي از آبادي هاي نزديك مدينه) و جنگي كه در آن منطقه در زمان حيات پيامبر(ص) اتفاق افتاد مي خوانيم كه جمع كثيري از قاريان در حدود هفتاد نفر شربت شهادت نوشيدند.
با توجه به اين دلايل و دلايل فراوان ديگر كه در كتاب هايي كه در زمينه عدم تحريف قرآن نوشته شده، علما و دانشمندان و مفسران اسلامي، با قاطعيت تمام، تحريف قرآن را ردّ كرده و معتقد شده اند كه قرآن مجيد به هيچ وجه تحريف نشده و تحريف نخواهد شد، زيرا با وجود اراده خدا و حساسيت پيامبر و امامان و مسلمانان و اقدامات آنان در اين زمينه، امكان تحريف دراين كتاب آسماني راه ندارد و هر اقدامي در اين زمينه محكوم به شكست است و خواري و رسوايي اقدام كننده را در پي دارد.
امروز قرآن هايي كه در جهان چاپ مي شود، قبل از چاپ توسط سازمان هايي كه در اين زمينه مسئوليت دارند، به دقت كنترل مي شوند و اگر توسط دشمنان در گوشه اي از جهان قرآني تحريف شده چاپ شود، به سرعت توسط مسلمانان و دولت هاي اسلامي شناخته شده و مورد برخورد شديد قرار مي گيرد و از اين رو است كه هيچ كس حتي غير مسلمان ها جرأت دستكاري قرآن را ندارند.
اما اين كه گفته باشند كه بي شك برخي آيات متضمن نام امامان بوده و كم و زياد شده، قطعا نادرست است زيرا روايت صحيح داريم كه نام امامان در قرآن نيامده است و علت نيامدن نام در روايت هم ذكر شده كه همان گونه كه در مورد نماز و روزه و زكات اصل و كلياتش در قرآن آمده و بيان جزئيات به رسول خدا واگذار شده، در مورد امامت هم اصل و كلياتش در قرآن آمده و بيان جزئياتش از جمله معرفي امامان به نام به بيان پيامبر واگذار شده است. (2)
اكثريت قريب به اتفاق عالمان اسلام هم از شيعه و سني با توجه به ادله محكم و فراوان قبول دارند كه قرآن موجود بي كم و زياد همان قرآني است كه بر رسول خدا نازل شده است و روايات دلالت كننده بر تحريف و كم شدن را يا رد مي كنند يا به معناي تحريف معنوي مي گيرند.
پينوشتها :
1. حجر (7) آية 9.
2. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1367 ش، ج1، ص 286.
موفق باشید.






