با سلام
چرا بسیاری از اعمالی که انجام آنها در این دنیا گناه شمرده می شود در آخرت بعنوان پاداش اعمال صالح در نظر گرفته شده است؟ آنچه در آخرت از سوره بقره نقل می گردد به عنوان پاداش در تناقض با اصول کمالگرای آدمی می باشد. آسایش و استراحت ابدی بر روی تختهایی مملو از زنان و حوریان و پسرکان زیبا و دسترسی آسان به همه این نعمات با تمام آموزه های اخلاقی انسان در مغایرت می باشد.خصوصا هنگامی که به این موضوع دقت نماییم که این رفاه جاودان خواهد بود و همه اینها در قبال نیکی و حسنات 50 تا 60 ساله زندگی زمینی؟؟؟ آیا انسان در آن جهان هیچ مسئولیتی ندارد؟
با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد اشاره شود اموري كه قبح ذاتي دارند و در دنيا گناه و مذموم تلقي شده اند در آخرت نيز همان وضعيت را دارند و آنچه در دنيا به عنوان عمل نيك است در آخرت نيز متناسب به آن عالم نعمت و آسايش و نعمت تلقي مي شود و همه آنچه در پرسش اشاره شده در دنيا هم اگر از طريق شرعي انجام شود عملي حلال وبدون محذور است.
لذت حلال در دنيا كه از رهگذر همسر براي انسان حاصل مي‌شود عقلاً و شرعاً نه تنها پست نيست. بلكه جزء كمالات انساني است و هر كسي فاقد آن باشد، فاقد يكي از مهم‌ترين كمالات وجودي است چون از رهگذر همين لذت است كه نسل آدمي تا كنون حفظ شده ، زندگي خانوادگي شكل مي گيرد و زن و مرد با عشق و محبت با هم زندگي مي كند. نيز از رهگذر همين لذت است كه افراد صالح بدنيا مي آيند، چنان كه منشأ خدمات مادي و معنوي فراوان براي جامعه بشر مي گردد و صدها اثر مفيد و آموزنده ديگر كه در زندگي انسان از همين طريق تأمين مي شود.
پس بر خلاف تعبيري كه در پرسش آمده شهوت پديده اي پست محسوب نمي‌شود بلكه كمال است، از اين رو اين كمال را حتي حضرات معصومين (انبيا و اوليا) نيز داشته‌اند. اصولا هر چه در دنيا است نياز پست دنيوي تلقي نمي شود، بلكه استفاده نادرست و خلاف عقل و شرع از آن گونه امور پست و غلط است و گرنه اصل آن امور خير و كمال است.
البته در عين حال تفاوت هاي بين مواهب دنيايي و اخروي وجود دارد و برخي مسائل كه به دليل شرائط دنيا در زمره تكاليف قرار داشتند و تخطي از آن ها جايز نبود مانند انجام عبادات و ... در آخرت نيازي به انجام ندارند و يا برخي چيز ها نظير استفاده از زينت طلا و يا پوشيدن لباس ابريشمي براي مردان در دنيا حرام است. ولي در اخرت نه تنها منعي ندارد. بلكه كاملا پسنديده واز نعمت هاي الهي محسوب مي شود، زيرا تبعات منفي دنيايي خود را ندارد.
اما در مورد سرشار از نعمت بودن بهشت بايد گفت اصولا در بهشت جاي تكليف نيست. بر اساس آموزه‌هاي وحياني و باورهاي اعتقادي، درجات بهشت در پي عمل به تكاليف الهي و از رهگذر تكامل معنوي در دنيا براي انسان حاصل مي‌شود. عالم آخرت جاي پاداش گرفتن است و نه جاي عمل و تكليف. انسان هر چه در آخرت دريافت مي‌كند ، نتيجة عمل صالح اوست كه در دنيا انجام داده است. دنيا سراي تكليف و عمل و كاشت است.
دنيا جاي كسب و عمل و تلاش و كاشتن است، آخرت جاي برداشت محصول عمل: «الدنيا مزرعة الآخرة؛(1) دنيا محل كشت و زراعت براي آخرت است».
بر اساس اين گونه آموزه‌ها، امام خميني گفته است: اگر اين چند روز كشت نكنيم و عمل صالح ننمايم، فرصت از دست مي‌رود، عالم ديگر كه فرا رسد و موت حلول كرد، تمام اعمال منقطع مي‌شود و آرزوها پايمال مي‌گردد.(2)
به طور كلي مي توان اشاره نمود برنامه تكامل و استفاده از مواهب آن جا كه هم لذت بخش و هم موجب تكامل وترقي است، وجود دارد. زيرا امكان تكامل و رشد علمي و معرفتي در آخرت به مراتب بهتر و بيش تر از دنيا فراهم است. به دنبال شناخت بالا، عبوديت آزادانه و از روي محبت نيز در با لاترين مراتب آن مهيا است. گرچه اين امور نه از طريق عمل تكلفي، بلكه با مايه هاي علمي و عملي كه از دنيا با خود برده، است.
در دنيا تلاش مي كنيم كه به سعادت و بهره مندي روحي و جسمي كامل تر و بهتر در بهشت دست يابيم. در بهشت هم انسان مي تواند با افزودن به درجات معرفت و شناخت خود مراتب بالاتري از قابليت هاي انساني را براي خود رقم بزند و به كمالات بيش تري دست يابد. شوق رسيدن به مراتب بالاتر و بهره هاي روجي و معنوي همراه آن خود بالاترين انگيزه و هدف براي انسان بهشتي است.
علاوه بر اينكه در آن عالم نيز هر لحظه و آن، چيز تازه اي تحقق مي يابد. خلقت تداوم يافته و هر لحظه چيزي نو پديد مي يابد. نوعي حيات ناشناخته در همه موجودات وجود دارد كه شوق و ميلي جديد را آن به آن تجديد مي سازد؛ گرچه زندگي بهشتيان تنها لذت محض و بهره هاي التذاذي از حيات ابدي بهشت باشد، اين نعمت بي كران عين هدف مندي است. نمي توان آن را يك زندگي بي برنامه خواند؛ در واقع نتيجه و غايت يك حركت، جزيي از برنامه اي است كه در آن امر جاي گرفته است.
بهشت جايگاه پاكيزگان است. كساني كه هيچ ناپسندي را طلب نمي كنند و جز خوبي و زيبايي را نمي خواهند.
در باره اين كه چگونه از عمل محدود پاداش نامحدود نصيب انسان مي شود هم بايد گفت:
اعمال آدمي در دنيا ظاهري دارد كه در بستر زمان انجام مي‌گيرد و همانند خود زمان جزء اعراض است. محدود و زود گذر است. باطن و روح دارد كه فراتر از بستر زمان و از مقوله جوهر و ماندگار و ابدي است. هيچ گاه پايان نمي‌پذيرد. عمل آدمي در واقع آن ساحت باطني اوست كه در آخرت نتيجه بخش است. استاد حسن زاده آملي در اين باب ضمن بياني مبسوط مي‌گويد:
آن تخم‌ها و بذرهايي كه در مزرعه جان انسان كاشته مي‌شود ، بالاخره به فعليت مي‌رسد، هر چند صورت ظاهر عمل در اين عالم حركت است يا راه مي‌رود،حركت است. فكر حركت است. مي نويسد ،حركت است. طواف مي‌كند، جهاد مي‌رود، تعليم مي‌دهد، همه حركت است، و همه احوال و اطوار او در اين نشئه حركت است. حركت عرضي است و متصرم و گذرا است. دوام ندارد و پايدار نيست، لكن از همين عرض ها در سر و باطن انسان، اخلاق ثابتي به نام ملكات تقرر مي‌يابد و ساخته مي‌شود كه حقيقت و هويت انسان و قدر و ارزش آن همان و همان ملكات او است، يعني اين كه گفته مي‌شود علم و عمل انسان سازند، منظور از عمل صرف همين حركات ظاهر نيست. نوري كه در دل اين اعمال قربه الي الله است، انسان ساز است. (3)
آخرت سراي جاودانگي انسان است و هيچ گاه به پايان نمي‌رسد، زيرا مومنان اگر در دنيا باقي مي ماندند بنايي جز عبادت و بندگي خدا نداشتند چنان كه كفار و مشركانه نيز اگر تا ابد در دنيا باقي مي ماندند به همين گونه كه درمدت محدود عمر خود زندگي مي كردند، به زندگي مي پرداختند، و آخرت تجلي روحيه دروني و اراده باطني انسان هاست.
پي‌نوشت‌ها:
1. فيض كاشاني، علم اليقين، نشر بيدار، قم 1378 ش، ج 1، ص 347.
2. امام خميني، چهل حديث، شر مؤسسه آثار امام، تهران 1366ش، ص 359.
3. حسن زاده، مجموعه مقالات نشر فرهنگي، رجاء 1378 ش، ص 41.
موفق باشید.