باسلام؛
سوال بنده در باره ي فتواى مراجع تقليد است كه چرا در مورد يك مسئله همگى يك نظر ندارند؟ مگر امر خدا يكى نيست؟ چرا يكى رد مىكنه و يكى جور ديگه بازگو مى كنه؟ مثلا آقاي جوادي آملي نماز جمعه را واجب عيني ميداند و آقاي شبيري در زمان غيبت حرام!!
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
قرآن در كنار سنت و اجماع و عقل يكي از چهار منبع كشف احكام شرعي است. روشن است كه حجم انبوه موضوعات و تكاليف و فروع شرعي امكان گنجانده شدن در آيات قرآن با تنوع موضوعات و مطالب لازم به ذكر در آن را نداشت؛ با اين وجود حتي اگر تنها قرآن را مبنا و معيار كشف احكام فقهي بدانيم، امكان وجود اختلاف نظر در آن دور از ذهن نبود ،چنان كه در ادامه توضيح خواهيم داد و اين نقص قرآن يا ساختار استنباط نيست .
خداي متعال هرگونه اختلاف را از قرآن نفي كرده و آن را دليل بر الهي بودن قرآن معرفي نموده است:
« أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيرا ؛ آيا در قرآن نمىانديشند؟ هر گاه از سوى ديگرى جز خدا بود،در آن اختلافى بسيار مىيافتند.» (1)
اختلاف در فتاواي فقها و علما ( با وجود اينكه اختلافات در موارد جزئي مي باشد،نه در اصول عقيدتي و احكام تكليفي ) در حقيقت نشأت گرفته از فهم آن ها از اين منابع است، با وجود اينكه اين بزرگواران كارشناسان ديني هستند و تمام سعي و تلاش و نيت و قصدشان اين است كه آنچه را كه نزد خدا حكم حقيقي است، بيابند و به مردم معرفي كنند، اما اين بزرگواران نيز افرادي هستند با محدوديت هاي انساني و ممكن است در راه كشف حقيقت دچار خطاهائي شوند.
اختلاف در يك موضوع اجتهادي و علمي امري طبيعي است ،از اين رو است كه معمولاً در تمام علومى كه نياز به اجتهاد و استدلال دارد، صاحب نظران اختلاف نظر پيدا مىكنند. فقها و مجتهدها نيز در استنباط احكام اختلاف نظر دارند. فتواهاى متفاوت صادر مىكنند .اين مسئله در علوم تخصصي ديگر نيز وجود دارد.
علل اختلاف فتواي مراجع چند عامل اساسي است:
1ـ درجه و رتبة علمى افراد متفاوت است.
2ـ نحوة ورود و خروج آنان به بحث هاى علمى و تخصصى باعث اختلاف نظر و برداشت ميشود.
3ـ اختلافات مبنايى در اصول و فقه باعث اختلاف فتوا ميشود.
اختلاف نظر فقها به نحوة استنباط آنها بر مى گردد. فقيه بايد حكم شرعى را از آيات و روايات معصومين استخراج كند . بر اساس آنها حكم به حليت يا حرمت نمايد. در اين راستا با استفاده از مبانى اصولى خود به بررسي روايات مى پردازد و به يك جمع بندى نهايى مى رسد .
بر اساس اين مسئله رسيدن به نتايج مختلف در رويكردهاي علمي و تخصصي كاملا طبيعي است ،همان طورى كه در رشته هاى ديگر علمى نيز بين كارشناسان اختلاف نظر وجود دارد، مثلاً يك جراح ، نظر مى دهد غده اى را بايد با عمل جراحى از بين برد، ولى جراح ديگر به اين نظريه اعتقادى ندارد و معتقد است با دارو قابل معالجه است.
از طرف ديگر در مواردى موضوع حكم با تحولات زمانى تغيير مى كند و به تبع تغيير موضوع ، حكم عوض ميشود، مثلاً در روايات از بازى با شطرنج منع شده است، ولى حضرت امام خمينى در پاسخ به استفتايى دربارة بازى با شطرنج در فرض خروج از قمار و داخل شدن در مقوله ورزش ذهنى فرمود: بر فرض مذكور اگر برد و باخت در بين نباشد، اشكال ندارد(2) .
در عين حال بعضى از فقها براى خودِ شطرنج موضوعيت قائل اند و معتقدند در بستر زمان اين حكم تغيير نمى كند، چون تا شطرنج شطرنج است ،موضوع محفوظ است و حكم بر آن بار ميشود. اين اختلاف بر اساس تفاوت برداشت از موضوع است و اين كه آيا شطرنج موضوعيت دارد يا آلت قمار بودن دخيل در حكم است؟
در مواردى اختلاف نظر فقها بر اساس دوگانگي در فهم قرآن و حديث است، مثلاً قرآن مجيد مى فرمايد: والمطلقات يتربّصن بأنفسهنّ ثلاثة قروء؛ زن هاى مطلقه بايستى سه قرء به انتظار بمانند.(3)
كلمة قرء كه در اين آيه به كار برده شده، در زبان عرب به طور اشتراك لفظى براى دو معناي متضاد آمده: يكى به معناى پاكى و ديگرى به معناى عادت ماهيانة زنان. از اين جهت فقها در مفهوم اين آيه با هم اختلاف دارند. برخى معتقدند: زن مطلقه بايد بعد از طلاق دو مرتبه عادت ماهيانه ببيند و پاك شود . مرتبة سوم به محض اين كه عادت ماهيانه ديد گرچه آن كه از آن عادت بيرون نيامده و پاك نشده باشد ،مى تواند با مرد ديگر ازدواج كند. گروهى ديگر عقيده دارند تا زن مطلقه از عادت ماهيانه مرتبة سوم بيرون نيايد و به كلى پاك نشود ،حق شوهر كردن ندارد، يعنى پس از اتمام مرتبة سوم ميتوانند شوهر كنند.
با اين كه حكم واقعى خدا دربارة زنان مطلقه اى كه بايد مدتى را به عنوان عده از شوهر كردن خوددارى كنند ، يكى است. در عين حال يكى مى گويد: مدت عده سه عادت ماهيانه تمام است . ديگرى مى گويد سه مرتبه پاك بودن از عادت شرط است . اختلاف از فهم آيه سرچشمه مى گيرد.(4)
پينوشتها:
1. نساء (4)، آيه 82.
2. امام خميني، صحيفة نور، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، بي تا، ج 21، ص 15.
3. بقره (2) آيه 288.
4. زين العابدين قرباني، در ساية قلم، تهران، سايه، 1373 هـ.ش، ص 201 ـ202.
موفق باشید.






