سلام خسته نباشید من 18 سالمه فکر اینکه زنم بهم خیانت میکنه منو کشته البته ازدواج نکردم ولی از این میترسم که بهم خیانت کنه به خاطر همین حاظر به ازدواج نیستم باید چیکار کنم تروخدا کمکم کنید دارم دیوونه میشم ممنون

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به نظر مي رسد كه شما دچار وسواس فكري شده ايد. احتمال دارد كه در اطرافيان و آشنايان، زني را ديده ايد كه به شوهرش خيانت كرده است، يا اينكه در اين مورد زياد مطلب خوانده ايد و حالا فكر مي كنيد كه خيلي از زنها به شوهرانشان خيانت مي كنند، و نسبت به اين قضيه حساس شده ايد. يكي ا ز معايب انتشار اين جور اخبار در سطح جامعه همين است كه موجب سوء تفاهم در افراد مي شود.
اصل اينكه مردي چنين فكري در مورد همسرش بكند چيز بدي است، مخصوصا اگر هيچ نشانه اي هم وجود نداشته باشد، ولي اين مسئله در مورد شمايي كه هنوز ازدواج هم نكرده ايد كاملا غير معقول و وسواسي است. به شما توصيه مي كنيم تا وقتي كه اين مشكل را حل نكرده ايد ازدواج نكنيد، اما نبايد روند درمان را خيلي طول بدهيد، بلكه اگر بعد از مدت كوتاهي ( مثلا يك ماه) ديديد كه با راهكارهايي كه در ادامه به شما گفته مي شود نمي توانيد خودتان اين مسئله را حل كنيد حتما به يك روان شناس مراجعه كنيد. هم چنين از خواندن اخبار حوادث و هم چنين خواندن داستان هايي با مضمون خيانت به همسر، و ديدن فيلم هاي اين چنيني اجتناب كنيد.
به اين نكته دقت داشته باشيد كه حياء زنها در اين جور مسائل، بسيار زياد است، و تعداد زنهايي كه به همسرانشان خيانت مي كنند نسبت به زنهاي ديگر بسيار كم است، كه آن هم در شرايط خاص و غير معمولي اين اتفاق ها مي افتد. به هر حال بايد در تفكر و شناخت شما نسبت به اين قضيه تغيير ايجاد شود، كه يك روان شناس مي تواند در اين زمينه به شما كمك كند.
در اينجا يك توضيح كلي در مورد وسواس فكري و بعضي راههاي درماني آن داده مي شود.
وسواس يك بيمارى عصبى و روانى است و روانشناسان و روانپزشكان امروزى آن را فكر و انديشه مداوم و مكررى مى‏دانند كه فرد مبتلا به آن عليرغم كوشش فراوان خود، قادر نيست آن را از ذهن خويش خارج سازد. اين افكار مزاحم كه بدون اختيار فرد به سراغ وى مى ‏روند گاهي او را به تكرار برخي كارها و اعمال بى‏فائده وا مى‏دارد. هر چند وي به بيهودگي و عدم ضرورت و غيرمنطقي بودن آن فكر و عمل واقف است ولي نمى ‏تواند آنها را از خود دور كند. اين افكار، زندگى عادى و عملكرد فرد را مختل مى ‏كند و بسيار وقت‏گير است.
عوامل مختلفى ممكن است باعث بروز وسواس شود:
1- گاهى ترشح ناموزون بعضى مواد شيميايى در مغز باعث به وجود آمدن اين بيمارى مى شود كه شرح آن در كتب علمى قابل پى ‏گيرى است.
2- اضطراب نيز يكى از عوامل اين بيمارى است كه البته گاهى علت آن اضطراب نيز براى فرد مبتلا به وسواس معلوم نيست.
3- گاهى بر اثر يك اتفاق مشكل آفرين و پرفشار مثل مرگ يكى از نزديكان يا بعضى مسائل جنسى يا بيمارى وسواس رخ مى‏دهد.
4- عقده‏هاى فرو خورده، ناكامى ‏هاى درون ريخته شده نيز گاهى باعث اين بيمارى مى ‏شود.
5- گاهى نيز احساس گناه‏كار بودن باعث وسواس شدن است.
اما درباره روشهاى پيشگيرى و درمان وسواس بايد متناسب با عوامل مختلف كه در بالا بيان شد، رفتار كرد. روانشناسان و روانپزشكان هم از درمان دارويى براى مقابله با وسواس فكرى يا وسواس عملى استفاده مى‏ كنند و هم از درمان غيردارويى. در درمان غيردارويى، از الگوهاى مختلف براى كاهش اين اختلال بهره مى ‏گيرند كه به برخى از آنها به طور اجمال اشاره مى ‏كنيم. زيرا از اين تكنيك‏ها متناسب با نوع و شدت و ضعف بيمارى استفاده مى ‏شود:
1- شناخت درمانى، در اين روش طى جلسات مكرر و متعدد، بينش بيمار درباره تعارضهاى درونى خود به كمك روان‏ درمان‏گر تغيير مى ‏يابد، مثلا نحوه تفكر شما در مورد همسر و خيانت او بايد تغيير كند.
2- رفتار درمانى: روشهاى متعدد و متنوعى است، كه كارشناس مربوطه، بيمار را به كارها و فعاليت‏هايى جهت كاهش سطح اضطراب و در نتيجه فكر يا عمل وسواس او وا مى دارد.
- يكي از اين روشها در رفتار درماني، غرقه ‏سازى است؛ بدين صورت كه فرد مبتلا به آن، با اختيار خود آن قدر خود را در معرض همان موضوعى كه از آن رنج مى ‏برد قرار دهد تا از آن فكر خسته و متنفّر شود. بنابراين هر روز، بايد زمانى را به فكر كردن درباره موضوع وسواس فكرى خود اختصاص دهيد و آن چنان و آن قدر درباره آن فكر كنيد كه از آن متنفّر شويد. در نتيجه هرگاه بدون اختيار هم ذهنتان به آن معطوف شد و خواستيد از روى اجبار تكرار كنيد، اراده و اختيارتان در دور كردن آن فكر و اجتناب از آن، چيره و حاكم شود.
- هرگاه ذهنتان بدون اختيار مشغول همان اوهام و افكار بيهوده وسواسى شد، با گفتن ذكر لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم‏ از جاى خود بلند شده، تغيير حالت دهيد تا بدين وسيله از آن فكر تكرارى و وسواس رهايى يابيد.
- كش نازكى را دور مچ دست خود بنديد. هرگاه افكار وسواس به سراغ شما آمد، با كشيدن كش و رها كردن آن روى دستتان و ايجاد درد مختصرى روى مچ خود، از آن فكر رهايى خواهيد يافت.
- با خودتان عهد ببنديد و برنامه ‏ريزى كنيد كه زمان فكر كردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصى باشد (مثلاً 5/4 تا 5 بعدازظهر) و در طول روز هرگاه اوهام و افكار وارد ذهنتان شد، به خودتان بگوييد زمان فكر كردن فلان ساعت مقرر است و در زمان مقرّر نيز مدتى را به فكر كردن درباره آن موضوع اختصاص دهيد و ذهنتان را به آن مشغول سازيد. تا اين كه در طول روز و به طور پراكنده، ذهنتان مشغول آن نباشد. ضمناً آن زمان اختصاصى را به تدريج در طى (مثلاً 30 روز) روزى يك دقيقه كم كنيد تا به صفر برسد.
- هر روز به خود تلقين كنيد كه «من قادرم افكار وسواسى‏ ام را كنار بگذارم»؛ زيرا تلقين يكى از راه‏هاى مبارزه با افكار منفى است و وسواس فكرى نيز چيزى جز يك فكر منفى مزاحم نيست.
- گفتنى است كه براى درمان وسواس فكرى نياز به صبر و حوصله و پشتكار در به اجرا درآوردن راه‏هاى فوق است تا اين كه به تدريج از آن افكار رهايى يابيد و انتظار حل و درمان يك شبه آن را نداشته باشيد. ضمناً بعضى از اين راه‏كارها در عرض همديگر قرار دارد و هر كدام را كه بهتر مى ‏توانيد انجام دهيد يا بهتر جواب مى ‏دهد، آن را اجرا و پى ‏گيرى كنيد.
- همواره به خاطر داشته باشيد كه وقتي جلوي يك فكر مي ايستيم، فكر به صورت ناخودگاه به ذهن ما هجوم مي آورد. پس در وسواس فكري نبايد جلوي ورود افكار پريشان را به ذهنمان بگيريم، بلكه بايد اين افكار به سمتي هدايت كرده و سپس به كنترل خود در آوريم. شما هم نبايد نسبت به اين فكر، حساسيت نشان دهيد، بلكه اصلا آن را جدي نگيريد و و بي اعتنا باشيد، مهم نيست كه به ذهنتان بيايد يا نيايد.
- سعي كنيد در آن نيم ساعت(زمان ) قراردادي افكارتان را روي كاغذ بنويسيد و سپس آن كاغذ را معدوم كنيد يا جايي نگه داريد. اين باعث مي شود كه به محتواي افكارتان به صورت مشهود مواجه شويد.
- متمركز شدن بر افكار مطلوب: براي رهايي از افكار ناخواسته، لازم است افكار خوشايند را جايگزين كنيد. توجه به افكار معقول و تقويت و تمركز آن به وسيله تكرار زباني، شما را از افكار مخرّب و آزاردهنده باز مي‏دارد. پيامبر اكرم(ص) مي‏فرمايد: «كسي كه مبتلا به وسواس فكري است، سه بار ايمان به خدا و رسول را به زبان تكرار كند (آمنت بالله و رسوله) كه آن وسواسي از بين مي‏رود».(1)
- تجربه نشان داده هرچه فرد بيشتر در ترك گناهان و محرمات و انجام واجبات بيشتر تلاش كرده، وسواس فكري (از هر نوعش، نه فقط اعتقادي) در وي رو به كاستي نهاده است. بسياري از اضطراب هاي ما از اين احساس برمي خيزد كه نيروي ماورايي كه ما را از هر گونه حوادث و خطرات محافظت مي كند، از دست داده ايم. پس با تقويت ارتباط با خدا بر اضطراب هاي خود به نحو چشمگيري چيره آييم.
- با خريد نوار و يا كتاب تن آرامي (ريكلسيشن) تمارين تن آرامي را روزي يكي دوبار انجام دهيد. اين گونه كتابها را مي توانيد از طريق اينترنت خريداري كنيد. به عنوان مثال بخش وسواس كتاب دو جلدي رفتار درماني شناختي ترجمه حبيب الله قاسم زاده يا كتاب وقتي اضطراب حمله مي كند ،نوشته ديويد برنز ترجمه مهدي قرچه داغي را تهيه و طبق آن عمل كنيد.
به اين نكته مهم نيز توجه داشته باشيد كه اين گونه افكار مزاحم، يك بيماري تلقي مي شود، و شما هرگز مؤاخذه نخواهيد شد، به عبارت ديگر گناه نيست و از اين نظر مطمئن باشيد. دليل آن هم غير اختياري بودن آن است.
در پايان باز هم تذكر مي دهم كه درمان وسواس به خصوص اگر شدت داشته باشد با يكى دو مكاتبه و به طور غيرحضورى قابل درمان نيست و يا دير به درمان جواب مى‏دهد و لازم است با حضور يافتن پيش يك روان‏شناس (و اگر خيلى شديد باشد با مراجعه به يك روانپزشك) به درمان اساسى آن پرداخت.
موفق باشید.