با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ابتداء بايد ديد مراد از شناحت كامل چيست؟ اگر مراد شناخت و درك حقيقت صفات به عنوان يكي از صفات موجود نامحدود باشد، به نظر مي آيد شناخت اين امر براي احدي غير از ذات واجب تعالي امكان ندارد چرا كه موجود محدود هيچگاه نمي تواند به كنه موجود نامحدود پي ببرد در واقع ائمه به عنوان موجودات ممكن و محدود محال است به حقيقت و كنه صفات نامحدود پي ببرد آنچنانكه امير المومنين علي (ع) مي فرمايد:
"... الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَن‏..."(1) ....خدايى كه افكار ژرف انديش، ذات او را درك نمى‏كنند و دست غوّاصان درياى علوم به او نخواهد رسيد ...." و يا مي فرمايد "... لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِه‏..."(2) ....خردها را بر چگونگى صفات خود آگاه نساخته‏..."
لذا هيچگاه حتي براي معصومين، درك حقيقت علم مطلق، قدرت مطلق و... امكان ندارد. چنان كه خودشان فرمودند " َ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك‏"(3) ما تو را آن گونه كه سزاوار معرفت تو است نشناختيم.
اما شناخت صفات خدا در مرتبه نازله يعني شناخت صفات از طريق مفاهيم و در نتيجه شناخت اجمالي، براي همگان ميسر است اين امر هم در معرض فهم حكيم قرار مي گيرد و هم در معرض شهود عارف، و ائمه (ع) كه نمونه انسان كامل هستند و در عرفان و حكمت بي بديل مي باشند، هم، عالم اند و هم عارف و مي توانند به اعلاء مرتبه شناخت رسيده و معرفت كامل حاصل نمايند.
لذا امكان معرفت كامل به اين معنا، نه تنها براي ائمه بلكه براي خواص غير ائمه نيز وجود دارد. اما اينكه دقيقاً چه مقدار از اين معرفت براي آنها حاصل شد، امري دورني و براي ما غير قابل فهم است و در متون صريحاً به اين امر اشاره نشده است.
البته در برخي روايات به يقين ائمه و درجه بالاي علمي آنها اشاره شده است. آن چنانكه حضرت علي(ع) مي فرمايد"...لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً..."(4) اگر پرده‏ها برداشته شود، بر يقين من افزوده نمى‏گردد."اما در عين حال اين جمله صراحت در آن ندارد كه آن حضرت به اعلاء درجه معرفت رسيده و مرحله اي بالاتر از آن وجود ندارد.
البته اين امر به معناي نقص علمي در آنها نيست چه بسا ندانستن براي آنان يك امتحان الهي و يا يك درجه معنوي باشد، مانند خوابيدن حضرت اميرالمومنين(ع) در جايگاه پيامبر (ص) در شب هجرت رسول گرامي اسلام و عدم اطلاع امير المومنين (ع) از سرنوشت خودش در آن شب و اموري از اين قبيل.
پي نوشت ها :
1. نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتي، چ هجرت، خطبه 1.
2. همان، خطبه 49.
3. علامه مجلسي، بحارالانوار، چ موسسه الوفاء، بيروت،‌ 1404 هـ.ق، ج 68، ص 23.
4. ديلمى‏، شيخ حسن، إرشاد القلوب إلى الصواب، چ شريف رضى، قم‏‏،‏1412 ق، ‏ج 2، ص 212.
موفق باشید.