با سلام و احترام
لازم میدانم از پاسخ به پرسش بنده تشکر و قدردانی کنم.ولی متاسفانه قانع نشدم. بنده پزشک هستم و اگر از دید روانشناسی به مسئله صیغه نگاه شود واضح است که اگر همسر دائم مردی که متوجه شود شوهرش زنی را صیغه کرده .امکان ندارد بتواند رابطه جنسی درستی با شوهرش برقرار کند.زیرا که اولین و مهمترین شرط برای لذت بردن از یک رابطه برای خانم علاقه و اعتماد به شوهرش است و نقش علاقه در این زمینه بر خلاف مردان بسیار مهم است.در پاسخ فرمودید که صیغه برای زنانیست که شرایط ازدواج ندارند ولی انها حق دارند رابطه جنسی داشته باشند.شاید ان زن بتواند رابطه ای را به دست بیاورد ولی در مقابل زنی رابطه ای را از دست میدهد از لحاظ روحی و جنسی احساس بی کفایتی میکند.و افسردگی و اضطراب پیامد مسلم ان خواهد بود.و وقتی زنی در خانه بی روحیه و متزلزل باشد روح ان خانه مرده است و خودتان میتوانید تصور کنید چه اوضاعی خواهد شد.و اگر از ان طرف نگاه کنیم زنی که برای مدت معینی نیز صیغه میشود به علت عدم اعتماد به فرد مقابل به عنوان شوهر امکان ندارد از لحاظ جنسی ارضا شود.واگر مدت کمی طولانی تر شود زن به لحاظ عاطفی وابسته میشود ولی بعد از مدت خاص دیگر ان مرد کنارش نیست.و یک ضربه عاطفی.چنین زنی احساس میکند شی است وسیله است برای ارضای نیاز جنسی.و کسی که خودش را کم ارزش ببیند هر رفتاری از او سرخواهد زد انتقام خواهد گرفت و یا سرشکسته خواهد بود.لطفا کمی قضیه را از جانب زنان و از دیدگاه روانشناسی عاطفی و جنسی زنان بررسی کنید. تعجب میکنم چرا برای این حکم شرایط خاصی در نظر گرفته نشده است؟
در اخر :خدا رو شکر که شوهر وفاداری دارم و عاشقانه هم را دوست میداریم.ولی به عنوان یک سوال ایا زنی میتواند در هنگام عقد.شرط بگذارد که اگر شوهرش زن دیگری را عقد یا صیغه کند عقد او با شوهرش باطل شود؟ توروخدا این یک حق را به زن ها بدهید.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
يكى از مسلّمات اسلامى اين است كه احكام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، يعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است. هر نهى شرعى ناشى از مفسدهاى است كه بايد ترك شود. خدا براى اين كه بشر را به مصالح واقعى كه سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب يا مستحب كرده است. براى اين كه بشر از مفاسد دور بماند، او را از پارهاى كارها منع نموده است و آن ها را حرام دانسته. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهيى. حكمتها به گونهاى است كه اگر عقل انسان به آنها آگاه گردد، عقل نيز همان حكم را مىكند كه شرع بيان كرده است.
در نامه قبل نيزمتذكر شديم ازدواج موقت يكي از قوانين كلي و عمومي الهي است كه براي پاسخ گويي صحيح به يكي از غرايز طبيعي انسان از طرف دين مقدس اسلام پذيرفته شده است و از كلي احكام شرعى تابع مصالح و مفاسد خارج نيست.
نمي توان به صرف اين كه حكمي به مذاق ما خوش نيامد و يا با عقل ناقص ما همگام نشد، آن را تخطئه كنيم و يا آن را آن را زير سوال ببريم.
خواهر گرامي، مطالبي كه در اين نامه مطرح كرده ايد بيشتر حول دو مسئله است:
ا. تشريع و جواز تعدد زوجات اعم از ازدواج دائم يا موقت
2. فلسفه تشريع ازدواج موقت
البته سخن گفتن حول اين مسئله خارج از حوصله يك نامه است و لازم است در اين خصوص تحقيق كاملي را داشته باشيد و مطالعه كنيد. ما در اين جا به چند نكته كه از فحواي سوالات مطرح شده در اين نامه برداشت مي شود، اشاره كرده و سپس منبعي را براي مطالعه معرفي مي كنيم:
خواهر گرامي؛ اين كه پايه ازدواج بايد بردوام باشد وزوجين از اول كه پيمان زناشويى مىبندند بايد خود را براى هميشه متعلق به يكديگر بدانند و تصور جدايى در مخيّله آنها خطور نكند و ازدواج موقت نمىتواند پيمان استوارى ميان زوجين باشد، مطلب درستى است. ولى اين ايراد وقتى وارد است كه بخواهيم ازدواج موقت را جانشين ازدواج دائم كنيم و ازدواج دائم را منسوخ نماييم.
و حال آن كه ازدواج موقت از آن جهت تشريع شده است كه ازدواج دائم به تنهايى قادر نبوده است كه در همه شرايط و احوال رفع احتياجات بشر را بكند و انحصار به ازدواج دائم مستلزم اين بوده است كه افراد يا به رهبانيت موقت مكلف گردند و يا در ورطه كمونسيم جنسى غرق شوند. بديهى است كه هيچ پسر يا دخترى آنجا كه برايش زمينه يك زناشويى دائم و هميشگى فراهم است خود را با يك امر موقتى سرگرم نمىكند. (1) اين نكته اي بود كه به اجمال در نامه قبل نيز به آن اشاره شد.
خواهر گرامي؛
روانشناسى كه شما از آن سخن مي گوييد و بر بررسي مسئله از آن زاويه تاكيد مي كنيد معتقد است مرد و زن متفاوت است و خلقت از اين تفاوت هدف داشته است، و به همين جهت نبايد تساوى حقوق انسانى زن و مرد را بهانه براى تشابه و يك نواختى حقوق آنها قرار داد. از نظر روحيه تك همسرى نيز قطعاً زن و مرد روحيههاى متفاوتى دارند. زن طبعاً تك شوهر است؛ چندشوهرى بر ضد روحيه اوست. نوع تمنيات زن از شوهر با چندشوهرى سازگار نيست. اما مرد طبعاً تك همسر نيست، به اين معنى كه چندزنى برضد روحيه او نيست. چندزنى با نوع تمنياتى كه مرد از وجود زن دارد ناسازگار نيست. (2)
به نظر مي رسد وقت آن رسيده است كه پرسشگر محترم درك كند كه مسألهاى كه از لحاظ چندهمسرى براى بشر مطرح بوده و هست چيست. بدون اين كه بين ازدواج موقت و يا دائم فرقي باشد. زيرا آن چه مطرح كرده ايد كه اگر همسر دائم مردي متوجه شود شوهرش زني را صيغه كرده. امكان ندارد بتواند رابطه جنسي درستي با شوهرش برقرار كند و اگر زني احساس كند وسيله اي است براي ارضاي نياز جنسي، خودش را كم ارزش خواهد ديد. در اين صورت هر رفتاري از او سرخواهد زد....عين اين سخن خصوص ازدواج دائم دوم و بيشتر مرد مطرح مي شود و اختصاص به ازدواج موقت ندارد.
بنابراين مسأله خصوص ازدواج دائم و موقت و اين كه آيا تك همسرى بهتر است يا چندهمسرى نيست. زيرا در اينكه تك همسرى بهتر است ترديدى نيست. تك همسرى يعنى اختصاص خانوادگى، يعنى اينكه جسم و روح هر يك از زوجين از آنِ يكديگر باشد. بديهى است كه روح زندگى زناشويى كه وحدت و يگانگى است در زوجيت اختصاصى بهتر و كامل تر پيدا مىشود.
آن دو راهى كه بشر بر سر آن قرار گرفته اين نيست كه از ميان تك همسرى و چند همسرى كداميك را انتخاب كند مسألهاى كه از اين لحاظ براى بشر مطرح است اين است كه به واسطه ضرورت هاى اجتماعى، مخصوصاً فزونى نسبى عده زنان نيازمند به ازدواج بر مردان نيازمند، تك همسرى مطلق عملًا در خطر افتاده است. تك همسرى مطلق كه شامل تمام خانوادهها بشود افسانهاى بيش نيست. يكى از دو راه در پيش است: يا رسميت يافتن تعدد زوجات و يا رواج معشوقه بازى و چون در صورت دوم هر معشوقهاى مىتواند با چندين مرد ارتباط داشته باشد، اكثريت قريب به اتفاق مردان متأهل عملًا چندهمسر خواهند بود....(3) بنابراين با كمال احترام بايد بگوييم صيغه و عقد موقت نه تنها شكل ديگري از فحشا نيست بلكه انكار آن در شرايط خاصي كه با توجه به مطالب اين پاسخ و پاسخ قبل روشن مي شود، ترويج فحشاست و مفاسد آن روشن است.
خواهر گرامي؛
توجه به اين نكته، نقطه كوچكي از فلسفه ازدواج موقت براي شما روشن مي شود. ما نيز چون شما با آن عقيده كه روحيه مرد با تك همسرى ناسازگار است مخالفيم. ما منكر اين نظر هستيم كه مىگويد علاقه مرد به تنوع «اصلاح ناپذير» است. ما با اين عقيده مخالفيم كه وفادارى براى مرد غيرممكن است و يك زن براى يك مرد آفريده شده و يك مرد براى همه زن ها. منفوريت ازدواج موقت در ميان زنان مولود سوء استفادههايى است كه مردان هوسران در اين زمينه كردهاند و قانون بايد جلو آنها را بگيرد و در خصوص برخي از اين سوء استفادهها ما نيز با شما اتفاق نظر داريم.
در هر چيزى اگر بشود ترديد كرد، در اين جهت نمىتوان ترديد كرد كه اديان آسمانى عموماً و از جمله اسلام، بر ضد هوسرانى و هواپرستى قيام كردهاند. در اسلام نيز آدم «ذوّاق» يعنى كسى كه هدفش اين است كه زنان گوناگون را مورد كامجويى و «چشش» قرار دهد، ملعون و مبغوض خداوند معرفى شده است. (4)
دقت در اين نكته پاسخ به اين اشكال را كه مجاز شمردن ازدواج موقت مساوى است با مجاز دانستن هوسرانى و هواپرستى، به هر شكل و هر صورت باشد، را روشن مي سازد. از نظر اسلام تمام غرايز (اعم از جنسى و غيره) بايد در حدود اقتضاء و احتياج طبيعت اشباع و ارضاء گردد. از اين رو اگر چيزى رنگ هواپرستى يا ظلم و بىعدالتى به خود بگيرد، كافى است كه بدانيم مطابق منظور اسلام نيست. چرا كه اسلام اجازه نمىدهد كه انسان آتش غرايز را دامن بزند و آنها را به شكل يك عطش پايان ناپذير روحى درآورد.
به نظر مي رسد بررسي اجمالي مسئله به اين سوال شماكه چرا براي اين حكم شرايط خاصي در نظر گرفته نشده است؟ پاسخ داده باشد. زيرا در شريعت اسلامي ازدواج موقت تنها به به عنوان يك راهكار اسلامي براي ارضاي غريزه جنسي (به شكل مشروع) اصل و پايه است و اين جز در موارد اضطراري مجاز شمرده نشده و با توجه به ويژگي هاي فكري و فرهنگي جامعه امروز ازدواج موقت را براي كساني كه مي توانند با سعي و تلاش بيش تر مسئوليت ازدواج دائم را بپذيرند، چندان پسنديده نميدانيم.
و اما پاسخ به سوال آخر بايد بگوييم آري زن مي تواند در هنگام عقد شرط كند كه اگر شوهرش زن ديگري را عقد يا صيغه كند، حق طلاق داشته باشد. خود شما نيز احتمالا اين شرط را در عقد با همسرتان امضاء كرده ايد! كافي است دفتر عقدنامه خود را برداشته و آن شروطي كه ضمن عقد هم خودتان و هم همسرتان امضاء كرده ايد را بخوانيد. احتمالا گفته ما را تصديق خواهيد كرد.
در اخر از اين كه همسر وفادار و مهرباني داريد خرسنديم. اميدواريم آسمان عاشقانه تان همواره آبي و باطراوت باشد.
جهت مطالعه در خصوص فلسفه تشريع ازدواج موقت و نيز تشريع و جواز تعدد زوجات اعم از ازدواج دائم يا موقت، به آثار شهيد مطهري خصوصا كتاب نظام حقوق زن در اسلام و يا مجموعه آثارشهيد مطهري، ج 19 مراجعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. شهيدمطهرى، مرتضي، مجموعهآثار، انتشارات صدرا، تهران، ج19، ص 68.
2. همان، ص 79.
3. همان، ص 343.
4. همان، ص 79.
موفق باشید.






