با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما خدمتگزاران خدوم اسلام عزیز
سوال بنده در مورد اصالت وجود حکم خمس در اسلام می‌باشد.
با توجه به اینکه در آیات قرآن به صراحت به زکات اشاره شده است،آیا در متن شریف قرآن و تعالیم اسلامی و خصوصا تشیع،اشاره‌ای به این صراحت در مورد خمس داریم؟ایا زمان حکومت رسول گرامی اسلام و امیرالمومنین(ع) و زندگی سایر امامان ما خمس رسما و به این وضوحی که در تعالیم قرآن در مورد زکات به آنها اشاره شده است،وجود داشته است؟
لطفا نشانه‌ها و دلائلی اگر در متن مصحف شریف قرآن موجود هست(به همان صراحتی که در مورد زکات هست)اشاره نمایید.
با تشکر فراوان

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
زكات در قرآن غالبا به معناي اصطلاحي(ماليات يك دهم از بعض چيزها ) نيست. بله به عنوان مالي است كه براي پاك شدن روحي و نمو يافتن ايماني پرداخت مي شود.
در اين معناي عام هر مالي كه براي رسيدن به رضاي خدا پرداخت شود و با پرداخت آن تزكيه نفس طلب گردد، زكات است از جمله مالي كه به عنوان خمس داده مي شود.
صاحب التحقيق مي نويسد:
زكات به معناي خارج كردن چيزي است كه در متن سالم جاگرفته ولي جايش آنجا نيست و مصداقش خارج كردن صفات رذيله از قلب و خارج كردن مال غير (از جمله سهم امام و سهم سادات) از مال خود است. (1)
در آيات قرآن هم غالبا زكات به اين معناي عام به كار رفته است از جمله:
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون(2)
سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏اند همانها كه نماز را برپا مى‏دارند، و در حال ركوع، زكات مى‏دهند.
اين زكاتي كه امام علي داد، زكات واجب اصطلاحي نبود و زكات واجب اصطلاحي در قرآن بيشتر با عنوان "صدقات" ياد شده از جمله در آيه زير:
إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبيلِ فَريضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيم(2)
زكاتها مخصوص فقرا و مساكين و كاركنانى است كه براى (جمع آورى) آن زحمت مى‏كشند، و كسانى كه براى جلب محبّتشان اقدام مى‏شود، و براى (آزادى) بردگان، و (اداى دين) بدهكاران، و در راه (تقويت آيين) خدا، و واماندگان در راه اين، يك فريضه (مهم) الهى است و خداوند دانا و حكيم است!
اما در مورد خمس:
قرآن فقط در آيه 41 سوره انفال به مساله خمس اشاره كرده كه به شرح زير است:
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ
وبدانيد هر گونه غنيمتى به شما رسد خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است.
مطابق اين آيه خمس بر غنيمت قرار داده شده است. درست است كه اين آيه در ضمن آيات جنگ و قتال مي باشد و غنيمت جنگي از مصداق هاي قطعي غنيمت است،ولي سوال اساسي اين است كه لفظ"غُنم= غنيمت" كه در آيه آمده است آيا فقط به غنايم جنگي گفته مي شود يا دايره اين موضوع فراتر است.
عالمان لغت شناس تصريح كرده اند كه غنم و غنيمت بسيار فراتر از غنايم جنگي است.
در لسان العرب آمده:
الغنم الفوز بالشى‏ء من غير مشقة و الغنم، الغنيمة و المغنم الفي‏ء و فى الحديث الرهن لمن رهنه له غنمه و عليه غرمه، غنمه زيادته و نمائه و فاضل قيمته و غنم الشي‏ء فاز به
"غنم"به دست آوردن چيزى بدون مشقت است و غنم و غنيمت و مغنم به معنى فى‏ء است (فى‏ء را نيز در لغت به معنى چيزهايى كه بدون زحمت به انسان مى‏رسد ذكر كرده‏اند). در حديث وارد شده كه گروگان در اختيار كسى است كه آن را به گرو گرفته، غنيمت و منافعش براى اوست و غرامت و زيانش نيز متوجه اوست و نيز غنم به معنى زيادى و نمو و اضافه قيمت است، و فلان چيز را به غنيمت گرفت يعنى به او دست‏رسى پيدا كرد.(2)
در تاج العروس مى‏خوانيم:
الغنم الفوز بالشي‏ء بلا مشقه؛غنيمت آن است كه انسان بدون زحمت به چيزى دست يابد.(3)
در كتاب مفردات راغب مى‏خوانيم: غنيمت از ريشه "غنم" به معنى گوسفند گرفته شده سپس در هر چيزى كه انسان از دشمن و يا غير دشمن به دست مى‏آورد، به كار رفته است.(4)
در استعمالات معمولى نيز غنيمت در برابر غرامت ذكر مى‏شود، همان طور كه معنى غرامت معنى وسيعى است و هر گونه زيان را شامل مى‏شود غنيمت نيز معنى وسيعى دارد و به هر گونه در آمد قابل ملاحظه گفته مى‏شود.
مفسران اهل سنت نيز صريحا اعتراف كرده‏اند كه غنيمت در اصل و لغت معنى وسيعى دارد و شامل غنائم جنگى و غير آن و به طور كلى هر چيزى كه انسان به دون مشقت فراوان به دست آورد، مى‏شود گر چه به نظر آنان منظور از "غنمتم" در اين آيه با توجه به سياق، فقط غنايم جنگي است.(5)
بنا بر اين لفظ"غنم و غنيمت" كه موضوع حكم خمس است، از لحاظ لغوي به هيچ وجه اختصاص به غنايم جنگي ندارد و موارد ديگر از درآمدها را شامل مي شود.
با توجه به اين كه موضوع آيه"غنم" است و "غنم" اختصاص به غنيمت جنگي ندارد، شيعه برآن است كه نمي توان به صرف قرار گرفتن آيه در سياق آيات جنگ و جهاد، آن را مختص غنيمت جنگي شمرد و بايد براي درك اختصاص حكم به غنيمت جنگي يا شامل بودن حكم بر ديگر درآمد ها و نوع مصرف و ديگر قيود و شرايط حكم، به محضر پيامبر و جانشينان معصوم ايشان كه از جانب خدا به تبيين و تفسير و تعليم قرآن گمارده شده اند، مراجعه كرد و تفصيل را از آنان جويا شد و با توجه به روايات فراوان رسيده از پيامبر و اهل بيت، خمس را علاوه بر غنايم بر درآمد هاي ديگري هم واجب مي داند؛ ولي اهل سنت فقط با استناد به سياق آيه و به جهت واقع شدن آن در ضمن آيات جهاد اين حكم را مختص غنيمت جنگي مي شمارد.
براي مشاهده روايات مربوط به خمس به: شيخ حر عاملي ، وسايل الشيعه، تهران، اسلاميه، 1403 ق، ج 6، ص 337به بعد مراجعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360ش، ج4، ص337.
2. لسان العرب، ج12، ص445.
3. تاج العروس، زبيدي، ج17، ص527.
4. مفردات،ص615.
5. تفسير قرطبي، ج 4، ص 2840؛ تفسير فخر رازى، ج 15، ص 164؛ تفسير المنار، ج10، ص 3- 7 ؛ تفسير روح المعانى، ج 10، ص2.
موفق باشید.