با سلام
هدف من از مطرح کردن این سوال به هیچ عنوان تردید در حقانیت قرآن و رسول خدا نیست و صرفا به عنوان موضوعی که ذهن من را مدتی است به خود مشغول کرده آنرا مطرح میکنم
در اینکه قرآن کتاب آسمانی ما مسلمانان است و درسهایی برای سعادت دنیوی و اخروی ما در آن مطرح شده بحثی نیست
سوال من این است که چرا خداوند در زمینه های دیگری مانند بیماریها و راههای پیشگیری و درمان آنها چیزی نگفته است
آیا لازم بوده تا مثلا بیماریهایی مثل وبا یا طاعون یا سل جان میلیونها انسان بیگناه را بگیرد تا بالاخره دانشمندان بتوانند با استفاده از تحقیق و آزمایش و کسب تجربه راهی را برای درمان آن پیدا کنند
و آیا نشان دادن راه پیشگیری یا درمان این بیماریها توسط پروردگار نمیتوانست انسانهای بسیاری را از خطر مرگ و میر نجات دهد و چه بسا باعث سعادت دنیوی بسیاری از کسانی میشد که بیگناه در اثر ابتلا به این بیماریها جان خود را از دست داده اند
و اگر طبق قوانین جاری طبیعت نیاز بوده تا با گذشت زمان دانشمندانی پیدا شوند که با کسب علم و تجربه و تحقیق راهی برای درمان این بیماریها پیدا کنند به چه دلیل خداوند کتابی را برای نشان دادن راه سعادت انسانها فرستاده است در صورتی که به هر حال اندیشمندان و عالمانی بوجود می آمدند که با گذشت زمان هر آنچه برای سعادت انسان لازم است را گرد هم آورند
مثالی میزنم برای روشن تر شدن موضوع
با توجه به اینکه حدود صد سال از اختراع اتومبیل میگذرد شاهد هستیم که کتابهای جامع زیادی در باب قوانین راهنمایی و رانندگی در سراسر جهان منتشر شده است که اکثر قوانین در آن در همه جای جهان جامعیت دارد و تمامی این قوانین با گذشت زمان و با توجه به نیاز انسان بوجود آمده و هدف از این قوانین حفظ سلامت رانندگان در هنگام رانندگی میباشد
میبینیم که هیچ کدام از این قوانین از طرف خدا نیامده و صرفا انسانها این قوانین را برای رفاه و آسایش بیشتر خود و کاهش خطرات رانندگی وضع کرده اند
پس با توجه به این مثال چه لزومی در نزول کتابی الهی بوده که بتواند راه خوشبختی را به ما انسانها نشان دهد
و آیا انسانها خودشان نمیتوانستند با توجه به شرایط و نیازهایشان قوانینی اینچنینی به وجود آورند
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در پاسخ به اين سوال شما بايد بگوييم كه قرآن كريم همانگونه كه درون انسان را نورانى مىكند، برون انسان و جامعه را نيز نور افشانى مىكند و از اين رو است كه نزول قرآن در عصر ظلمت و جهل و ظلم، چونان برقى درخشيد و از اعراب و ملت هايى كه اسلام را پذيرفتند در چند قرن چنان تمدن عظيمى بپا كرد كه چشم جهانيان را خيره ساخت.
يكى از عرصههاى اين تمدن عظيم، علوم پزشكى بود. به طورى كه پس از مدت كوتاهى در كشورهاى اسلامى پزشكان بزرگى رخ نمودند و در كشورهاى اسلامى بيمارستان هاى متعدد و پيشرفته بنا نهاده شد. به طورى كه اولين مدرسه پزشكى را در اروپا (ساليدين ايتاليا) مسلمانان ايجاد كردند.
مسلمانان آثار جاويدانى را نيز به جهان عرضه كردند:
محمد بن زكرياى رازى (251- 313 ه. ق) كه از استادان طب محسوب مىشود كشف الكل (الكحل) را به او نسبت مىدهند و از جمله آثار او طب منصورى و طب الملوك است.
ابوريحان بيرونى (362- 430 ه. ق) نيز در پزشكى تحقيقات عميقى داشت.
و نيز شيخ الرئيس ابو على سينا حسين بن عبد الله (370- 428 ق- 980- 1037 م) كه پزشك ماهرى بود و كتاب قانون او يك دوره كامل طب است كه تا سالها در دانشگاههاى اروپا مورد استفاده بود.
اسرار توجه مسلمانان به دانش و به ويژه علوم پزشكى را بايد در پيامهاى قرآن كريم و تعليمات اسلامى پيامبر(ص) و اهل بيت (ع) جستجو كرد.
قرآن در بيش از 700 آيه ماده علم را به كار برده و بارها مسلمانان را دعوت به تفكر و تعمق در پديدههاى طبيعت كرده است به طورى كه در آن حدود سيصد آيه به مسائل پزشكي و بهداشت اشاره كرده است. پزشكي شامل«درمان و معالجه» و بهداشت به معناي «پيشگيري» است. اكثر مطالب طبّي قرآن، درباره بهداشت تغذيه مانند حرمت شراب، خون، مردار،گوشت خوك، بهداشت جنسي ( زنا و لواط و ...) ،بهداشت فردي،( وضو و غسل و ...) و برخي مطالب قرآن نيز درباره پزشكي و درمان بيان شده است، مانند: جنين شناسي، اعضاي بدن، فوايد عسل و ...
يكى از مهمترين علل عمده توجه مسلمانان به علوم پزشكى همين آيات قرآن كريم است. علاوه بر اين پيامبر (ص) و ائمه معصومين (عليهم السلام) نيز تأكيد ويژه اي نسبت به اين مسائل داشتند تا آنجا كه از پيامبر اسلام (ص) نقل شده است كه علم پزشكي در كنار علم دين قرار دارد چنانكه حضرت ميفرمايد:« الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْيَانِ وَ عِلْمُ الْأَبْدَانِ.»(1) «علم دو گونه است،دانش دين ها و دانش بدنها.»
برخي از توصيههاي موكد بهداشتي و درماني معصومان (عليهم السّلام) نيز به صورت مجموعههاي پزشكي و بهداشتي مدون شده است و تحت عناويني چون«طب النبي (ص)، طب الرضا (ع)، و طب الصادق (ع) منتشر شده است.(2)
بنابراين اينكه معتقد باشيم كه قرآن كريم و دين اسلام در خصوص مسائل پزشكي هيچ اظهار نظري نداشته اعتقاد صحيحي نيست. چنانكه اين انتظار كه بخواهيم همه مسائل پزشكي و راه درمان همه بيماري ها در قرآن كريم آمده باشد نيز انتظار صحيحي نيست. زيرا قرآن كريم براي هدايت و ترتيب انسان ها به سوي كمال نهايي نازل شده و گرچه در قرآن كريم در خصوص محافظت از بدن توصيه هايي بيان شده است. اما قرار نيست كه در اين كتابي كه قرار است به صورت جهاني و جاودانه باقي بماند همه مباحث پزشكي و همه بيماري ها و راه درمان آنها مطرح شود چنانكه درباره ساير مسائل نيز همين رويه جاري است و بسياري از احكام دين به صورت تفصيلي در قرآن كريم وارد نشده و تفصيل و تبيين آنها بر عهده رسول خدا (ص) و اوصياي ايشان (عليهم السلام) نهاده شده است. علاوه بر اين كشف راه درمان بيماري هاي جسمي مسئله اي نيست كه خود انسان ها نتوانند راه حل آن را كشف كنند و خداوند متعال ابزار تفكر و ابزار تجربه را در اختيار انسان قرار داده تا بوسيله بكار بستن اين امور، امراض و بيماري ها و علل آنها را متناسب با عصر و زمان خود كشف كنند و لذا همانطور كه لازم است در هر عصري عده اي به عنوان متخصص امور ديني به استنباط احكام شرعي و مسائل مبتلا به مكلفان بپردازند لازم است كه عده اي نيز در امور پزشكي متخصص شوند و به استخراج راه درمان بيماري هاي مبتلا به بپردازند.
نكته ديگري كه بايد توجه داشت اين است كه بسياري از بيماري ها زائيده جهل و نداستن نيست و چه بسيار بيماري هايي هستند كه انسان ها عليرغم دانستن مسائل آن خود را گرفتار آنها مي سازند چنانكه در عصر ما با اين همه تأكيد بر مضرات سيگار و مواد مخدر و شراب و ...باز هم مي بينيم كه انسان ها دست بردار نيستند.
همچنين برخي از بيماري ها نشأت گرفته از عدم توجه به همان اصول و كلياتي است كه در قرآن كريم بيان شده است. به عنوان نمونه بسياري از بيماري ها نشأت گرفته از زياده روي در خوردن و آشاميدن است و اگر همين يك آيه قرآن كه مي فرمايد:«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»(3) « بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد» مورد توجه قرار بگيرد بيماري هاي متعددي ريشه كن مي گردد.
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء ، سال 1404 هـ ق، ج1، ص 220.
2. ر.ك: رضائى اصفهانى، محمد على، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، رشت، كتاب مبين، 1381ش، ص 295.
3. أعراف(7) آيه 31.
موفق باشید.






