لطفا بفرمایید که آیا وهابیت نظر علمی نه روایت و داستان درباره صفات ذاتی خداوند از قبیل حیات علم و قدرت و صفات فعلی خداوند از قبیل خالقیت ؛ربوبیت؛الوهیت؛اراده؛حکمت و کلام دارد؟ اگر نظر علمی دارد لطفا درباره ی هریک از موارد بالا توضیح دهید ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا از شما بايد پرسيد كه منظور شما از نظر علمي چيست؟ اگر منظور شما از نظر علمي، يك نظريه و رويكرد عقلاني و كلامي، مانند نظريات كلامي اشعريان و معتزليان و...باشد در اين صورت مي گوييم كه وهابيان در مباحث اعتقادي عقلگرائي را قبول ندارند و تابع نقل و نقلگرا هستند. لذا با علوم عقلي چون علم كلام و فلسفه و... به شدت مخالفند به عنوان نمونه ابن قيم جوزيه شاگرد ابن تيميه در مورد كلام و فلسفه مي گويد: متكلمان و فلاسفه گمان مي كنند كه با كلام و فلسفه شبهات و شكيات را از دين دفع مي كنند در حالي كه بر هر شخص فاضل و زرنگ واضح است كه خود آنها به وجود آورنده شبهات و شكيات اند.(1)
بنابراين نظر علمي به معناي انديشه هاي كلامي با رويكرد عقلي خاص را ندارند و اما اگر منظور شما از نظر علمي اين باشد كه وهابيت در مورد صفات ذاتي خداوند و صفات فعلي خداوند چه ديدگاهي دارند بايد گفت كه وهابيت در بحث صفات خداوند تابع اهل حديث و نقل گرا هستند و معتقدند بايد به هر آنچه را كه در متون ديني از جمله كتاب و سنت براي خداوند ذكر شده است ايمان آورد و آن را بدون تشبيه و تجسيم به خداوند نسبت داد و هر آنچه را كه ذكر نشده بايد از آن اجتناب كرد و معتقدند مذهب سلف و خودشان را كه پيرو سلف صالح مي دانند در مورد صفات خداوند، مذهبي ميانه بين تشبيه و تعطيل است يعني تمام صفات را به خداوند متعال بدون تشبيه خداوند به مخلوقات نسبت مي دهند چنانچه ابن تيميه تئوريسين اصلي و يكي از بزرگان وهابيت نظر سلفي ها و وهابيان را در مورد صفات خداوند اين گونه بيان مي كند:
« و مذهب السلف بين التعطيل و التمثيل، فلا يمثلون صفات اللّه بصفات خلقه، كما لا يمثلون ذاته بذات خلقه، و لا ينفون عنه ما وصف به نفسه أو وصفه به رسوله؛ (1) مذهب سلف درباره صفات خداوند بين تعطيل و تمثيل است در نتيجه صفات خداوند را به صفات مخلوقين تشبيه نمي كنند همانگونه كه ذات خدا را تشبيه ذات مخلوقين نمي كنند و از خداوند نفي نمي كنند آن صفاتي را كه خداوند خود را به آن توصيف كرده است و يا پيامبر اسلام خداوند را بدان توصيف كرده باشد.»
در نتيجه تمام صفات خداوند را با همان معناي لغوي و ابتدائي بدون تصرف و تعليل و دخالت در آن به خداوند نسبت مي دهند و براي گريز از ورطه تشبيه و تجسيم معتقدند نبايد اين صفات را با همان معنايي كه در ديگر مخلوقات دارند به خدا نسبت داد به عنوان مثال مي گويند خداوند عليم است و بر هر چيزي علم دارد ولي علم خدا مانند علم انسان نيست و خداوند قادر است و بر هر چيزي قدرت دارد ولي معناي قدرت خدا همان معناي قدرت در انسان نيست و... چنانچه از ابن تيميه در اين زمينه نقل شده است كه گفته: أنّه موصوف بأنّه بكل شي‏ء عليم، و على كل شي‏ء قدير، و أنّه سميع بصير، و لا يجوز أن نثبت للعلم و القدرة خصائص الأعراض الّتي لعلم المخلوقين و قدرتهم، (2) يعني؛ خداوند موصوف به اين است كه به هر چيزي علم دارد و بر هر كاري قادر است و او شنوا و بيناست و جايز نيست كه براي علم و قدرت خدا خصوصيات و عوارضي كه براي علم و قدرت مخلوقين است اثبات كنيم.
ناگفته نماند كه وهابيت در تبيين و توضيح صفات خبري مانند دست و صورت و پا و... نيز از عبارت «بلا كيف» استفاده مي كنند يعني معتقدند خداوند دست دارد و وجه و صورتي دارد و پا دارد و بر كرسي خود در عرش تكيه زده است و... و ليكن بدون كيف و مي گويند ما كيفيت و چگونگي آن را نمي دانيم.
در نتيجه به طور كلي مي توان گفت كه وهابيت در مورد صفات خداوند معتقدند كه تمام صفات مذكور در آيات و روايت به همان معناي لغوي و معناي ابتدائيشان بدون دخل و تصرف در آنها و بدون اثبات كيفيت و عوارض خاصي و بدون تشبيه و تجسيم به خداوند نسبت داده مي شوند.
پي نوشت ها:
1. ابن قيم جوزيه، اغاثه اللهفان من مصايد الشيطان، مكتبه المعارف، الرياض، ج1، ص45.
2. جعفر سبحاني، بحوث في الملل و النحل، مؤسسة النشر الإسلامي‏، قم، ج‏4، ص204.
3. العقيدة الحموية، 428- 440 به نقل از بحوث في الملل و النحل، ج‏4، ص204.
موفق باشید.