باسلام شخصی مثل برسیساپس از 70 سال عبادت با یک گناه کافر میشود
وجهنمی
شخص دیگری بعنوان مثال پس از 70 سال گناه وخوشگذرانی باتوبه کردن
بخشیده میشود وبهشتی
حال سؤال اینست که عدل خداوند چگونه با این امر
سازگار است ؟ با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اين باره بايد گفت:
اولا _ حقيقت مطلب آن گونه كه در پرسش آمده نيست. بلكه اعمال خوب و بد انسان باهم سنجيده مي شود و فرد براي اعمال نيك پاداش دريافت مي كند و براي اعمال بد اگر بدون توبه از دنيا رفته متناسب با آن كيفر مي بيند. ولي بايد توجه داشت كه يك گناه باعث سقوط كسي نمي شود، مگر آن كه گناه كفر و ارتداد باشد و اين خطر براي همه وجود دارد و همه در معرض اين خطر هستند.
چون اگر كسي آگاهانه باورهاي حق را ترك كند و امر خدا و رسول خدا را با توجه و آگاهانه و از روي اختيار به كنار نهد، قطعا كافر و مرتد مي شود و قرآن به عذاب جاويدان مرتدان تصريح دارد:
إِنَّ الَّذينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ؛ (1) كسانى كه بعد از روشن شدن هدايت براى آن ها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشت شان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فريفته است!
« وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون؛ (2) كسى كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مى‏رود و آنان اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود »
مراد از اصطلاح ياد شده(حبط و تباه شدن عمل ) اين است هر گاه انسان كار نيك و عمل صالح انجام دهد، سپس معصيتي از او سر بزند، باعث حبط و از بين رفتن اثر عمل نيك مي شود. آن را از ارزش و تأثير ساقط مي كند. كافر مرتد كه از دين و باورهاي عقل پسند خود دست بر مي دارد ، مثل كسي است كه به دست خود و با اختيار خود به اموالش آتش بزند. در اين مثال هيچ گونه تقصير و نقصي متوجه آتش نيست. آنچه آن فرد انجام داده ،يك عمل خود خواسته و خود كرده است و گرنه سوزندگي صفت كمال براي آتش است . كافر مرتد نيز چنين است كه به دست خود اعمال نيكش را از بين برده و هر چه بافته، پنبه نموده است. خداوند در اين كار او بي عدالتي ننموده است تا جاي سوال باشد كه حبط عمل كافر مرتد با عدالت خدا چگونه قابل جمع است. بنابراين حبط عمل كافر مرتد در واقع بر اثر سوء اختيار خود فرد است كه مزرعه كار خود را به دست خويش به آتش كفر سوزانده است.
امير مؤمنان(ع) در خطبه قاصعه بيان معناداري در اين خصوص دارد:
«فاعتبروا بما كان من فعل الله بإبليس إذ حبط عمله الطويل. . . ؛(3) پس از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد، عبرت گيريد. . . شش هزار سال عبادت كرد كه مشخص نمي‌باشد از سال‌هاي دنيا يا آخرت است. اما با ساعتي تكبّر همه را نابود كرد.»
از بيان حضرت معلوم مي‌شود كه اين يك اصل كلي و سنتي تغيير ناپذير است. هر گاه فردي لحظه‌اي از روي عناد و تعمد و با علم و آگاهي از خدا غفلت كند و خود را در برابر خدا، صاحب نظر توهم نمايد و مطرح سازد، اگر به اندازة ابليس عبادت شش هزار ساله هم داشته باشد، سقوط مي‌كند، چه اينكه ابليس بعد از آن همه عبادت، به دليل تكبّر و خود بزرگ‌بيني سقوط كرد.
به علاوه دنيا محل آزمون است و اين ترس و خطر انحراف و سوئ عاقبت براي همه بايد وجود داشته باشد تا به وضعيت خود مغرور نشوند و همواره براي رسيدن به حسن عاقبت تلاش كنند؛ اميرمؤمنان(ع) مي‌گويد:
«لكن الله يبتلي خلقه ببعض ما يجهلون أصله، تمييزاً بالاختبار لهم؛(4) خداوند مخلوقات را با اموري كه آگاهي ندارند، آزمايش مي‌كند تا بدان و خوبان تشخيص داده شوند».
بنابر اين چون انسان پيوسته در معرض امتحان الهي قرار دارد، بايد همواره نگران اين امر باشد و اگر در اين امر بي توجه باشد چه بسا از آزمون موفق بيرون نيايد، گرچه سابقه عبادت فراوان داشته باشد. از اين رو خداوند واجب نموده كه دست‌كم هر شبانه روز ده بار اين آيه را در نماز خود تلاوت كنند:
«اهدانا الصراط المستقيم؛(5) خداوندا، ما را به راه راست و درست هدايت نما».
چون آدمي پيوسته در حال انتخاب و گزينش است. گاهي ممكن است درست انتخاب نكند، و گرفتار بدعاقبتي مي‌شود. چنان كه ممكن است كسي در بخشي از عمر خود گرفتار گناه باشد، ولي بالاخره بر اثر عوامل نهفته توفيقي نصيب او بشود و توبه نمايد. در ادامه عمر خود درست گزينش كند و راه صحيح را برود و عاقبت به خير بشود.
اما اين كه اين دو جريان چگونه با عدالت سازگار است؟
بايد گفت اگر مفهوم عدالت روشن گردد، معلوم خواهد شد كه اين دو رخداد (خوش عاقبت و بد عاقبت شدن ) عين عدالت است. دربارة معناي عدالت گفته شده:
«العدل يضع الأُمور مواضعها؛(6) عدل گذاشتن هر چيز در جاي خود است».
بنابر اين وقتي فردي بر اثر توفيقاتي كه نصيب او مي‌شود، راه درست را انتخاب مي‌كند، حق دارد عاقبت به خير شود، ولي كسي كه بر اثر عوامل نفساني و شيطاني پس از عمري تلاش بالاخره به دام نفس اماره گرفتار شود، حقش آن است كه بدعاقبت شود زيرا خود زمينه و بستر اين سوء عاقبت را از قبل فراهم كرده و قلب خود را از رذائل پاك ننموده است، گرچه در بسياري موارد ، اعمالي نيك كه تا آن زمان از او سر زده، به نحوي در دنيا و آخرت از سوي خداوند جبران خواهد شد.
به هر حال اصل عاقبت به خيري يا عاقبت به شري، ريشه در وجود انسان دارد هرچند در پايان عمر يا در جهان ديگر نمايان شود.
ثانيا_ در توبه بر روي همگان باز است و هيچ كسي از اين فيض منع نشده است ، لذا پذيرش توبه و بهشتي شدن افراد در پي توبه با عدل خدا منافات ندارد بلكه عين لطف و مهرباني خداوند حتي براي كافران است.
هر چند توفيق توبه و قرار گرفتن در مسير رحمت خداوند هم نيازمند مقدماتي است كه نصيب هر فردي نمي شود و با وجود اين مقدمات و شرائط خاص ممكن است فردي بعد از يك عمر گناه توفيق توبه وجبران گناهان را نصيب خود كند؛ پس اسرار اين گونه امور را بايد در فرايند زندگي افراد جست و جو نمود كه موارد آن متفاوت است.
پي نوشت ها:
1. محمد (47) آيه 25.
2. بقره (2) آيه 217.
3. نهج البلاغه، نشر موسسه اميرالمومنين قم 1370 ش، خطبه 192 (قاصعه).
4. همان.
5. حمد (1) آيه 4.
6. نهج البلاغه، حكمت 437.
موفق باشید.