باسلام-ازآیات قرآن وروایات چنین برمی آیدکه دربهشت نهرهای روان ازنوشیدنیهاوشهدهای گوارا،انواع میوه هاوخوراکیها وغذاها،حوریان بهشتی ،تختهای زیبا و...وجودداردکه بهشتیان ازآنهامتنعم می شوند.باتوجه به اینکه بهشتیان الی الابددربهشت می باشنداین نعمتهابرای آنهاخسته کننده نخواهدشد؟وآیابهشتیان به جزبهره مندی ازنعمتهاکاروفعالیت دیگری دربهشت دارند؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اگر مراد از كار و فعاليت انجام وظايف يا تكاليف مشخصي باشد بايد گفت خير چنين كاري وجود ندارد، اما هر كاري كه به نوعي موجب التذاذ و لذت بردن فرد بهشتي باشد و مورد تمايل و خواست ايشان باشد، هرچند در قالب يك فعاليت بدني و مانند آن باشد، به موجب آيات قرآن (1) براي آن ها مقدور و ممكن است.
اما در مورد نعمات بهشتي و احتمال تكراري شدن آن به طور كلي بايد گفت بعد از محاسبه اعمال در قيامت ، هرآنكه در بهشت وارد شد تا ابد در همان جا به حيات جاودان خود ادامه مي دهد (2) و اين حيات پاياني ندارد زيرا اصولا براي حيات اخروي محدوديت زماني وجود نداشته و تصوير انتها و پايان يا بعديت براي آن بي معناست .
در مورد چرايي اين ابديت بايد گفت كه ادامه زندگي انسان در آخرت، لازمه حكيمانه بودن داستان آفرينش است ، زيرا بهشت و دوزخ ، نتيجه و پاداش انتخاب هاي درست و يا نادرست انسان ها در زندگي دنيا است كه انگيزه انسان ها را براي رسيدن به كمال و سعادت بالا مي برند. اگر قرار باشد با رسيدن به اين جايگاه يا پس از زندگي محدودي در بهشت ديگر انتهاي داستان فرا برسد و فنا و نابودي در انتظار انسان باشد ، براي وي چه انگيزه اي براي رسيدن به اين نتايج باقي مي ماند ؟
انسان داراي روح جاودانه است چون هستي و وجود يافت ، دليلي براي نابودي او وجود ندارد. جاودانگي جزئي از ذات وجود آدمي است . به همين خاطر جاودانگي عالم آخرت و بهشت، پديده اي است كه خواسته فطري و دروني انسان است كه هميشه آن را مي خواهد ؛ بنابراين عالم آخرت و بهشت، پاسخي به خواستة دروني آدمي است.
ممكن است تصور شود چنين ابديت و جاودانگي به نوعي تكراري و ملالت بار شدن خواهد انجاميد و در نتيجه اين زندگي لذت بخش نخواهد بود؛ اما در اين خصوص بايد گفت:
در بهشت هم انسان مي تواند با افزودن به درجات معرفت و شناخت خود مراتب بالاتري از قابليت هاي انساني را براي خود رقم بزند و به كمالات بيش تري دست يابد. شوق رسيدن به مراتب بالاتر و بهره هاي روحي و معنوي همراه آن خود بالاترين انگيزه و هدف براي انسان بهشتي است .
نعمت هاي بهشت همواره جسماني نيستند. بلكه در بسياري از موارد روحاني خالص يا مخلوطي از نعمت جسماني و روحاني اند كه در آن ها محدوديت هاي مادي و جسماني وجود ندارد؛ آيا در عشق يك عالم بزرگ به مطالعه و تحقيق و لذت روحي كه از آن مي برد، تكرار و يكنواختي معنا پيدا مي كند؟ مسلما نعمت هاي عظيم روحي بهشتيان هزاران بار از اين نمونه ها فراتر است.
حتي بر فرض كه زندگي بهشتيان تنها لذت محض و بهره هاي التذاذي از حيات ابدي بهشت باشد ، در آن عالم نيز هر لحظه و آن، چيز تازه اي تحقق مي يابد. خلقت تداوم يافته و هر لحظه چيزي نو پديد مي يابد. نوعي حيات ناشناخته در همه موجودات وجود دارد كه شوق و ميلي جديد را آن به آن تجديد مي سازد؛ تصور هر نوع ملالت و يكنواختي ناشي از زندگي ما در عالم دنياست كه غرق در محدوديت ها و كاستي است.
همه لذت ها در آن جا از خلوص تمام برخوردار است. به علاوه ظرفيت ما در درك آن ها مانند دنيا نيست . در واقع همان احساس ميل به غذاي لذيذ كه پس از مدتي در همان انسان سير بي ميل به غذا دوباره شكل مي گيرد، در بهشتيان بدون فاصله محقق مي شود. تفاوت مهم بين نعمت ها و انسان هاي بهشتي و دنيايي است.
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند بهشتى آفريده كه هيچ چشمى نديده و هيچ مخلوقى از آن آگاه نيست. خداوند هر صبحگاه آن را مى گشايد و مى گويد: بوى خوشت را افزون كن و نسيمت را بيفزا». (3) بنا بر اين براي بهشتيان هيچ گونه ملال و دلزدگي از بهشت و نعماتش معني و مفهوم ندارد.
«براي اهل بهشت سفره هايي مي گسترانند كه بر آن، آنچه مورد علاقه آن هاست ، قرار داده مي شود. طعام هايي كه از آن لذيذتر و معطر تر نيست». (4)
در بهشت نوعي تكامل وجود دارد، در همه چيز حتي در خود بهشتيان. هر تكاملي جلوه جديدي از زيبايي هاي همان منظر واحد را به انسان مي نماياند، چه رسد به اينكه همان منظر نيز در حال تكامل است؛ در روايتي آمده است:
«سوگند به خدايي كه قرآن را بر محمد نازل كرد! اهل بهشت پيوسته بر جمال و زيبايي شان افزوده مي شود، همچنان كه در دنيا بر پيري و فرتوتي آنان افزوده مي شد». (5)
بنا براين در بهشت يكنواختي و در جا زدن و خستگي و ملال نيست. البته اين حقيقت را نبايد از ياد برد كه واقعيت بهشت و نعمت هاي آن برتر از درك ما بوده، مقايسه آن با دنياي مادي به اين اشكال ها منتهي مي شود،در حالي كه تفاوت آن ها را جز خدا نمي داند..
براي مطالعه بيش تر مي توانيد به اين منابع مراجعه نماييد:
1. جوادي آملي، تفسير موضوعي قران كريم (معاد در قران) ج 5، نشر مركز اسرا.
2. گفتار فلسفي، معاد از نظر روح و جسم ، ج 2، هيئت نشر معارف اسلامي.
3. ناصر مكارم شيرازي، پيام قران، ج 6، نشر دارالكتب الاسلاميه تهران.
پي نوشت ها:
1. نحل (16) آيه 31.
2. بقره (2) آيه 82.
3. بحرانى سيد هاشم‏، البرهان فى تفسير القرآن‏، بنياد بعثت‏، تهران‏، 1416 ه ق‏، ج4 ص 394.
4. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 ه ق، ج8، ص199.
5. فيض كاشانى، علم اليقين في أصول الدين‏، انتشارات بيدار، قم‏ ، 1418 ه ق‏، ج 2، ص 1256.
موفق باشید.