با سلام؛ حدا چگونه به وجود آمده است این که گفته می شود فکر کردن در مورد به وجود آمدن خدا مثل گنجاندن آب یک پارچ در یک لیوان است توجیه خوبی نیست !
مگر خداوند به بندگان خود عقل ارزانی نکرده است؟ پس چگونه امکان تعقّل ممکن است در این زمینه برایش وجود نداشته باشد.
در قیامت هم مثل دنیا کسی نمی تواند خدا را ببیند؟
علتش چیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پاسخ در چند محور بيان مي شود.
الف_ در باره فراز اول پرسش مطلب را با يك مثال آغاز مي نماييم :
وقتي به اتاق كار خود يا منزل مسكوني خود نگاه مي‌كنيد و مي‌بينيد روشن است، از خود مي‌پرسيد آيا روشنايي از خود اتاق است؟ فوراً به خود پاسخ منفي مي‌دهيد، زيرا اگر روشني اتاق از خود مي‌جوشيد، نبايد هيچ وقت تاريك بشود، در حالي كه پاره‏اي از اوقات تاريك و گاهي روشن است. پس روشني آن از جاي ديگر است. به اين نتيجه مي‌رسيم كه روشني اتاق و خانه ما در اثر ذرات يا امواج نور است كه به آن تابيده است. آن گاه از خود سؤال مي‌كنيم روشني خود نور از كجا است؟ پاسخ اين است كه روشني نور از خود آن است. در هيچ نقطه جهان نمي توانيم نوري پيدا كنيم كه تاريك باشد و چيز ديگري آن را روشن كرده باشد. ذرات نور هر جا باشند، روشن‌اند و روشني جزء ذات آن‏ها است.
به همين نسبت نيازمندي به علت و ايجاد كننده امري لازم براي همه موجودات نيست، هرچند در مورد همه موجوداتي كه مي بينيم مي توانيم بپرسيم از چه علتي به وجود آمده اما، در مورد اصل وجود و هستي نمي توان گفت علت ايجادي آن چيست ؛ به همين نسبت در مورد خداوند نيز نمي توان اين سوال را مطرح نمود زيرا خداوند پديده و يا به تعبير فلاسفه ممكن الوجود نيست تا نيازمند علت ايجادي و پديد آورنده باشد. (1)
ب_ در باره فكر كردن در باره وجود خدا وذات او بايد گفت اين امر منعي ندارد چنان كه ما در اين خصوص تاملات و توضيحات عقلي روشني داريم البته در مورد تفكر در ذات خداوند نكاتي نظير تمثيل شما نقل شده كه در جاي خود صحيح است و در روايات نكته‌هاي ژرف و عميقي در اين باره آمده كه حاكي از عدم توانايي انسان با ظرفيت ادراكي محدود در مقابل خداوند نامحدود است كه امري روشن و بديهي است.
در واقع انسان با عقل خود درك مي كند كه نمي تواند حقيقت نامحدود خداوند را به طور كامل و دقيق درك كند و به همين جهت از تفكر در ذات خدا نهي شده است؛ مثلاً حضرت فرمود:
«ولا تتكلّموا في الله فانّ الكلام في الله لا يزداد صاحبه إلاّ تحيّراً؛(2) هرگز درباره ذات خداوند سخن نگوييد، زيرا سخن در اين باره جز حيرت چيزي بر معرفت انسان نمي‌افزايد».
در روايت ديگر آمده:
«من نظر في الله كيف هو؟ هلك؛(3) كسي كه در چگونگي خداوند بينديشد، هلاك مي‌گردد».
فرمود:
«إيّاكم والتفكّر في الله ولكن إذا أردتم أن تنظروا إلى عظمته فانظروا إلى عظيم خلقه؛(4) مبادا در ذات خداوند تفكر نماييد. هرگاه خواستيد به سوي عظمت خدا نظر كنيد، در عظمت مخلوقات او بينديشيد».
ج_ در باره فراز سوم پرسش بايد گفت: خداوند منزه از آن است كه با چشم و ديد حسي رويت شود. انسان هيچ گاه (نه در دنيا و نه در آخرت) خداوند را با چشم و ديد حسي نمي‌تواند ببيند، از اين رو در قرآن كريم تصريح شده: «ديدگان او را درك نمي‌كند، ولي او ديدگان را درك مي‌كند و او لطيف و دانا است». (5)
ديدن خدا با چشم سر چه در دنيا و چه در اخرت محال است زيرا رؤيت‌ با چشم‌ ، نيازمند اقتضائات مادي و جسماني بودن موجود ديده شونده دارد، يعني چه اين ديدن ‌به ‌همين‌ كيفيتي‌ باشد كه ‌امروز در دنيا است ‌و يا با تحول ‌به ‌شكل‌ ديگري باشد، به ‌هر حال ‌يك ‌امر مادي‌ و نيازمند محدود و مرئي و جسماني بودن موجود ديده شونده است دارد كه محال‌است ‌به‌ذات‌ پاك ‌پروردگار چه‌ در دنيا و چه‌ در آخرت ‌ارتباطي پيدا كند. (7)
پي‌نوشت‌ها:
1. محمدتقي مصباح يزدي .آموزش فلسفه نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1365 ش . ج2 ص 321.
2. كليني . اصول كافي، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1380 ق. ج 1، ص 92.
3و4 همان، ص 93.
5. انعام (6) آيه 102.
6. نهج البلاغه، نشر موسسه امير المومنين، قم، 1375 ش . خطبه 179.
7. رك : ناصر مكارم شيرازي، پيام قرآن، نشر دار الكتب الاسلاميه تهران، ج 4 ،ص233.
موفق باشید.