با سلام .بنده یک مسلمان زاده ام که اعتقادی به دین ندارم.چرا اجازه ندارم مشروب مصرف کنم.
مگر شما نمیگویید اگر کسی دین را قبول ندارد اظهار نکند.پس چرا کسی نمیتواند باخیال راحت درخانه اش مشروب بخورد.
دوم اگر شما میگویید ارتداد در حالتیکه فرد مخفی بداردپس چرا اول در فرمها از دین میپرسید اگر به اسلام بی اعتقاد باشد بزند اسلام که دروغ گفته ودوما چرا برای بازدید از اماکن اقلییتهای مذهبی نیاز به مجوز است.فرد مثلا دوست دارد در مورد دین آنان تحقیق کند برای خود.چه دلیلی است جلوی تحقیق اورا میگیرید.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مساله آزادي عمل افراد در رفتارها در فضاي خصوصي خودشان يك امر بديهي و غيرقابل انكار است هرچند اين امر به معناي درستي عمكرد افراد نيست؛ به طور كلي از نگاه اسلام كسي حق تجسس و دخالت در جزئيات رفتارهاي ديگران را ندارد (1) و به همين جهت هيچ ضابطه و قانون شرعي و اجتماعي هم اجازه دخالت و بررسي عملكرد افراد در محيط خصوصي خودشان را نمي دهد؛ به همين جهت يك فرد مي تواند در محيط خصوصي خود هرگونه كه مي خواهد رفتار كند و حتي مشروب مصرف كند.
اما در عين حال اين بدان معنا نيست كه حكومت و نظام زمينه و بستر انجام يك رفتار نامشروع را فراهم نمايد و امكان توليد و خريد و فروش مشروبات را در كشور فراهم نمايد، بلكه دولت اسلامي موظف است كه مانع رواج و توليد و مصرف اين موارد ممنوع گردد و خريد و فروش و مصرف آن را جرم تلقي مي نمايد و اجازه ندهد تا هر فرد به تعبير شما با خيال راحت به مصرف اين امور مضر به حال خود و جامعه بپردازد، همان گونه كه حكومت جلوي مصرف مواد مخدر را مي گيرد و اجازه مصرف آسان را به افراد نمي دهد.
اما در عين حال اگر كسي به اين كار در محيط خصوصي خود مبادرت بورزد و جلوي هرگونه بروز بيروني و اجتماعي آن را بگيرد حكومت از اين تخلف آگاه نمي شود و كسي هم حق تجسس و دخالت بي مورد در امور زندگي خصوصي افراد را ندارد، در نتيجه آزادي فردي افراد مختل نمي شود.
در مورد سوال دوم بايد گفت اين گونه پرسش ها در خصوص دين حقوقي افراد است نه دين حقيقي؛ در واقع دين و مذهب داراي تبعات و پيامدهاي اجتماعي مشخصي است كه در همه جوامع براي تعيين دين و مذهب افراد ضوابط معيني را در نظر مي گيرند و بر همين اساس است كه مسلمان زاده را مسلمان و مسيحي زاده را مسيحي تلقي مي كنند تا در آثار و پيامدهاي حقوقي و اجتماعي بتوان تصميم گرفت؛ اما اين دين ، دين حقوقي افراد است و مي تواند غير از دين حقيقي فرد كه در اعماق قلب آن ها رواج دارد باشد كه اكراه و اجباري در آن راه ندارد (2) و چه بسيار افرادي كه در ظاهر مسلمانند. اما عقيده عميق قلبي به اسلام پيدا نكرده اند.
به علاوه ممكن است فردي به دلايل مختلف تمايلي به بيان دين حقيقي خود نداشته باشد. زيرا نمي خواهد تبعات منفي اجتماعي و حقوقي آن را بپذيرد، در نتيجه دين حقيقي خودرا مخفي مي كند و اين امر يك رفتار عقلاني و منطقي است و حتي به عنوان نوعي رفتار رياكارانه و منافقانه هم محسوب نمي شود. زيرا در اسلام مهم آن است كه بروز بيروني رفتارهاي افراد برخلاف اعتقاد رايج در جامعه و برخلاف دين قبلي خودشان نباشد و باعث تخريب ساختار فكري و فرهنگي جامعه نگردد هرچند شهروندان يك جامعه ديني در درون قلب خود و در حريم خصوصي شان مي توانند مطابق با عقيده و باور قلبي خود عمل نمايند.
در مورد بازديد از اماكن اقليت هاي مذهبي هم تا جايي كه مااطلاع داريم نياز به مجوز خاصي نيست و بسياري از مسلمان ها در ايران به اماكن مذهبي اقليت هاي ديني رفته و رفتارهاي ديني آنان را مشاهده مي كنند و با اين افراد تعامل و گفتگو دارند؛ به علاوه كه اصولا آگاهي از اين اديان نيازي به مراجعه حضوري به اماكن ديني آن ها ندارد و منابع گوناگون ديني در اين باره در همه كتاب خانه ها موجود است.
پي نوشت ها:
1. حجرات (49) آيه 12.
2. بقره (2) آيه 256.
موفق باشید.






