در ایه ی 154 سوره ی بقره اومد و شما را با سختی می ازمائیم با گرسنگی و فقر تا صبرتان را ازمایش کنیم چرا در جائی به نقل از قران ناطق(علی) امده که فقر بیاید ایمان میرود!! کدامیک درست است؟چیزی که ما به عینه حس کردیم یا ان چیزی که در قران امده!!
2-ایا به کار بستن کتابی که در اون از غنائم /جنگ/ واخرت/جوی عسل و... سخن به میان امده چیزی بجز در جا زدن نیست؟! ایا نباید منطق حکمفرما شود؟!ایا نباید عقاید در چار چوب خانه ها محبوس گردد؟!در زمان قرون وسطی کلیسا برای عوام فریبی فرقه ای بنام فرانسیسکن ها تشکیل داده بود که همون مسکینان ما میشدن از نظر لغوی که کارشان کمک به فقرا و تبلیغ کلیسا و کتاب انجیل بود
پرسش: كلام
در ايه ي 154 سوره ي بقره اومد و شما را با سختي مي ازمائيم با گرسنگي و فقر تا صبرتان را ازمايش كنيم چرا در جائي به نقل از قران ناطق(علي) امده كه فقر بيايد ايمان ميرود!! كداميك درست است؟چيزي كه ما به عينه حس كرديم يا ان چيزي كه در قران امده!!
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر محترم در آيه 154 سوره بقره آمده:
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ
قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش مىكنيم و بشارت ده به استقامتكنندگان.
اين آيه و آيات فراوان ديگر از قرآن حكايت از اين دارد كه دنيا مرحله امتحان و ابتلا است و افراد در شرايط مختلف و با صورت هاي مختلف مورد امتحان و ابتلا قرار مي گيرند تا جوهره آنان آشكار شود و اهل ايمان رشد كنند و به اوج برسند و دنياگرايان روگردانده از خدا، به حضيض پستي برسند. اين امتحانها، گاه با وقايع خوشايند است مثل مال، فرزند، پيروزي و ... تا معلوم شود كه آيا فرد شاكر است و قدردان مي باشد و با رسيدن به نعمت و قدرت و پيروزي سرمست نمي شود و مغرور نمي گردد يا برعكس است و گاه با فقر و مريضي و از دست دادن مال و فرزند و ... است تا معلوم گردد آيا صبر مي كند و اهل استقامت بر حق است يا جزع و فزع كرده و بر خدا معترض مي گردد و ...:
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ (1)
ما همه شما را قطعاً مىآزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند، و اخبار شما را بيازماييم.
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبين(2)
آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند:«ايمان آورديم»، به حال خود رها مىشوند و آزمايش نخواهند شد؟! ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مىكنيم) بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مىگويند و كسانى كه دروغ مىگويند تحقق يابد!
ِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً (3)
و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مىكنيم.
اين آزمايشها همگي انسانها را به لبه پرتگاه سوق مي دهند تا او را به سقوط بكشانند و انسان هاي بي ايمان در اين امتحانها سقوط مي كنند. تنها كساني در اين امتحان ها با صبر و استقامت بر مبارزه پاي مي فشرند و از صراط ايمان نلغزيده و از امتحان سر بلند بيرون مي آيند كه به خدا ايمان واقعي داشته و بر او توكل كرده و از او ياري طلبيده باشند. چنين كساني مورد عنايت خدا قرار مي گيرند و خداوند از آنان دستگيري مي كند و از امتحان سربلند بيرون مي آيند و اوج مي گيرند.
پس فقر از امتحاناتي است كه بسيار سخت مي باشد و بسياري در اين امتحان شكست مي خورند و به كفر مي رسند و با ورود فقر از دري، ايمانشان از در ديگر خارج مي گردد و در روايات هم آمده:
كاد الفقر أن يكون كفرا(4)
نزديك است كه فقر به كفر بينجامد.
اللهم إني أعوذ بك من الكفر والفقر، فقال رجل: أيعدلان ؟ قال: نعم(5)
خدايا به تو از فقر و كفر پناه مي برم كه اين دو در يك مرتبه اند.
الفقر الموت الأكبر(6)
فقر مرگ بزرگ تر است.
فإن الفقر منقصة للدين، مدهشة للعقل، داعية للمقت ! (7)
فقر نقصان دين، به وحشت اندازنده عقل و دعوت كننده به خشم است.
پس خروج ايمان از دري به هنگام ورود فقر از در ديگر ، نسبت به اكثريت انسانها است كه ايماني ضعيف دارند و با تندبادي ايمانشان به تاراج مي رود ولي انسان هايي كه به خدا پناه ببرند و تصميم بر مقاومت بگيرند و از خدا بر امتحان فقر ياري بطلبند، اين فقر و ناداري آنان را نمي شكند. بلكه ايمانشان قوي تر مي گردد.
با توجه به سختي اين امتحان است كه مؤمنان به پناه بردن از فقر به خدا فراخوانده شده اند:
وأعوذ بك من الفقر(8)
أسألك أن تصلي على محمد وآل محمد وأن تكشف عني غمي وهمي وكربي وتكفيني المهم من أموري وتقضي عني ديني وتجيرني من الفقر وتجيرني من الفاقة وتغنيني عن المسألة إلى المخلوقين(9)
خدايا از تو مي خواهم بر محمد و آل او درود فرستي و حزن و اندوه از من بزدايي و امور مهم زندگي مرا كفايت كني و قرضهايم را بدهي و از فقر و تنگدستي پناهم دهي و مجتاج تقاضا از ديگرانم نسازي.
پرسشگر عزيز خداوند با فقر به مانند ديگر حوادث خوب و بد انسان را مي آزمايد و براي اين كه در اين امتحان شكست نخوريم و با روآوردن فقر ايمانمان نرود بايد به خودش پناه بياوريم و از او بخواهيم ما را به فقر نيازمايد و اگر به حكمتش اين امتحان را براي ما تقدير حتمي كرده، ما را صبر و تحمل دهد تا در اين امتحان شيطان ايمانمان را نبرد و سقوط نكنيم كه او قطعا شنواي دعاي ما است و در صدد اجابت امي باشد و ما را وانخواهد گذاشت.
با پناه بردن به خدا و توكل بر اوست كه از امتحان فقر همچون ديگر امتحان ها سربلند بيرون خواهيم آمد.
بهترين شاهد براي بيان ما اين است كه خود شما خيلي از افراد را مي شناسيد كه در فقر شديد به سر مي رند. اما ذره اي از دين و ايمان آنها كاسته نشده است. فقر،امتحان سختي است. اما اينطور نيست كه هر فقيري حتما كافر مي شود. البته لازم به تذكر است كه خيلي از عوامل فقر را ما خود ايجاد مي كنيم.
پي نوشت ها:
1. محمد(47) آيه31.
2. عنكبوت(29) آيه2-3.
3. انبياء(21) آيه35.
4. ري شهري، ميزان الحكمة، قم، دار الحديث، ج3، ص 2438.
5. همان.
6. همان، 2441.
7. همان.
8. شيخ طوسي، مصباح المتهجد، بيروت، مؤسسه فقه الشيعه، 1411ق، ص 95.
9. همان، ص778.
پرسش: كلام
2-ايا به كار بستن كتابي كه در اون از غنائم /جنگ/ واخرت/جوي عسل و... سخن به ميان امده چيزي بجز در جا زدن نيست؟! ايا نبايد منطق حكمفرما شود؟! ايا نبايد عقايد در چار چوب خانه ها محبوس گردد؟! در زمان قرون وسطي كليسا براي عوام فريبي فرقه اي بنام فرانسيسكن ها تشكيل داده بود كه همون مسكينان ما ميشدن از نظر لغوي كه كارشان كمك به فقرا و تبليغ كليسا و كتاب انجيل بود .
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اگر مرادتان تعريض به قرآن است بايد عرض كنيم كه گويا تصوير درستي از ماهيت قرآن و محتواي آن و بويژه از كاركرد و رسالت آن نداريد . قرآن در گام نخست معجزه پيامبر اسلام و مهمترين ابزار اثبات حقانيت آن حضرت است كه با فرم و قالب و محتواي خاص و متنوع خود در طول تاريخ ميليون ها نفر را به آسماني بودن خود معترف ساخته است.
بخشي از اين تاثير نتيجه همان تنوع مطالب و در هم آميختگي موضوعات گوناگون ريز و درست و بعضا سطحي و عادي است، اما اشاره به همان موارد جزئي و حوادث ساده در زمان و مكان نزول، نماد اعجاز پيامبر و در مواردي اخبار از غيب بوده است.
به علاوه قرآن در كنار توصيه هاي اخلاقي و تربيتي و حكايات مختلف از انبياء و امم گذشته ، به استدلال هاي مختلف عقلي و معرفتي در اثبات معارف و مباني دين و حل سوالات و ابهامات مومنان پرداخته زمينه تقويت و تثبيت ايمان آن ها را نيز فراهم آورده است و در عين حال اگاهي هاي گوناگوني از عامل غيب و ناشناخته هاي بشر در اين دنيا و دنياي ديگر به او منتقل نموده است.
به علاوه قرآن در نگاهي كلي به منزله قانون اساسي زندگي يك مومن مسلمان است كه برنامه جامع زندگي و رفتار فردي و اجتماعي و تعامل با خود و جامعه و خدا را به تصوير كشيده رئوس و كليات مباني فقهي و عملي شريعت اسلام را نيز در خود جاي داده است و همين تعابير به نظر ساده در مورد جنگ و غنائم و آخرت و نعمات بهشت و ده ها عنوان ديگر كه به نظر شما ساده و بي مقدار است، همان حقيقتي است كه از قرآن بيان كننده همه چيز ساخته است ف چنان كه خود مي فرمايد :
« ِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمين (1) و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است! »
اگر اين حقيقت صحيح باشد، عمل به اين آموزه ها نه درجا زدن كه نهايت حركت به جلو و رشد و تعالي و تكامل است و تاريخ اسلام به خوبي نشان داده است كه هر وقت مسلمانان به اين آموزه ها عمل كرده و واقعا در مقام توجه به قرآن و معارف ديني برآمدند سرآمد امت هاي بشري درطول تاريخ بودند و هر وقت اين تعاليم را در كنج خانه ها محبوس كردند نتيجه همان شد كه امروزه در بسياري از ممالك اسلامي مي بينيم .
در هر حال چه قران از چنين جايگاه فاخري برخوردار باشد - چنان كه ميلياردها نفر در طول تاريخ چنين اعتقادي داشتند - و چه به زعم شما محتواي چندان قابل توجهي نداشته باشد نمي توان از آن نتيجه گرفت كه بايد عقايد ديني در چارچوب خانه ها محبوس گردد و اگر عملكرد فرقه هاي گوناگون مسيحي مانند فرانسيسكن ها يا اكثريت دين مداران كنوني كه قائل به تفكيك دين و مذهب از سياست بوده در عمل لائيسم را شيوه زندگي اجتماعي و تقنين و حكومت داري و مراودات اجتماعي خود مي دانند ، درست و مطلوب بود اين تفكر به حذف كامل يا ضعف مفرط و انزواي مطلق دين و عقيده در اين جوامع و ملل نمي انجاميد.
پي نوشت :
1. نحل (16) آيه 89.
موفق باشید.






