با سلام و احترام
من دختری 26 ساله، مذهبی، با اعتقاد هستم که در زندگی 26 ساله ام هر چه خواسته ام خدا را شکر، خدا عنایت فرموده و عطا کرده است.
ولی متاسفانه مدت 4 – 5 ماه است که دچار وسواس فکری شده ام. من تابستان یک خواستگار داشتم که خیلی به اینکه ازدواج کنم امید داشتم، ولی متاسفانه نمی دانم اشتباه خودم یا مصلحت خداوند این ازدواج سر نگرفت. به این دلیل می گویم اشتباه خودم که من به ایشان گفته بودم که دوست دارم شغلشون تغییر بدهند و یک سری درخواست های دیگر از جمله اینکه من دانشجوی سال 2 دکتری مهندسی شیمی تهران بودم و ایشان ازمن درخواست کردند که با حمایت کامل ایشان من دوسال باقیمانده را بین تهران و یاسوج محل زندگی و شغل ایشان رفت امد کنم ولی من قبول نکردم، این موضوعات موجب شد با اینکه ایشان خیلی مشتاق تر از بنده بودند از این وصلت منصرف شوند و جواب منفی دهند ؛ ولی چون ایشان همه معیار های من داشتند، حتی من بعداز اینکه ایشان جواب منفی داند خواستم زنگ بزنم دوباره صحبت کنم ولی استخاره کردم خوب نیامد، به همین خاطر منصرف شدم.. این موضوع خیلی تاثیر بدی بر روحیه من گذاشت، فکر های منفی که دیگر همه چیز تمام شدو من دیگر ازدواج نمی کنم سراغم امد به گونه ای که 3 ماه اصلا شب ها خوابم نمبرد. ولی من شروع به اصلاح خودم کردم با دو حاج اقا صحبت کردم خیلی بهتر شدم و دیگر خدا را شکر شب ها با ارامش می خوابم. چون فهمیدم در ازدواج ملاک هایم مشخص نیست ، به اینکه چگونه درخواست هایم را بیان کنم و صحبت کنم آگاهی ندارم شروع به مطالعه کتاب و سی دی در این زمینه کردم.
ولی مشکل حال حاضر بنده این است که هر وقت اسم خواستگار جدید می اید، ترسی وجودم را فرا می گیرد، که این هم نمی شود و خیلی اذیت می شوم .
تا الان سه بار زنگ زدن معرفی کنند، از لحظه ای تلفن قطع می شود، من می ترسم ، خودم را سعی کنم ارام کنم، ولی بعد فکراینکه چون مثلا" قبلا فکر می کردی درست نمی شود، دیگر درست نمی شود و خدا حاجت تو را نمی دهد، خیلی خیلی اذیتم می کند. و نکته دیگر اینکه هر سه مورد دیگر اصلا" زنگ نزدن و این فکر که به خاطر ترس تو نشد، خیلی ازارم می دهد. خیلی گریه می کنم. بعد به خودم می گویم توکل بر خدا، هرچه خدا بخواهد می شود و خداوند برای بنده چیزی جز خوبی نمی خواهد، خودم را ارام می کنم، چند لحظه بعد یک فکر وارد ذهن من میشود و می گوید تو درست توکل نکردی پس ازدواج نمی کنی و این فکر خیلی خیلی ازارم می دهد چون می دانم و مطمئنم که جز خدا هیچ کس نمی تواند به من کمک کند و چون من این فکر کردم خدا از من ناراحت شده و حاجت من نمی دهد. یا چون ایمانت ضعیف هست خدا نمی دهد.
وقتی یک خواستگار میاد، سریع این فکر میاد که او را من را نمی پسندد و ترسی وجود من را فرا میگیرد.
می خواستم خواهش کنم برای غلبه بر این فکر ها، ترس و کمبود اعتماد به نفسم به بنده کمک کنید و راهنمایی نمایید.
خیلی خیلی به این کمک نیاز دارم. از لطف و توجه شما بسیار سپاس گذارم.
با تشکر و احترام.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي من ابتدا معيار يك ازدواج موفق را بحضورتان عرض مي‌كنم تا خيالتان از بابت برخي از فكرهاي نادرست راحت شود و سپس به برخي از فرازهاي نامه شما مي‌پردازم، خواهر گرامي آرزوي هرجواني و مخصوصا دختران داشتن ازدواجي پايدار،آرامش بخش و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مي نمايم.
درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد ومعيارهاي خود ساخته كه برخاسته ازديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين بعد از آشنايي هاي ابتدايي كه با نظارت خانواده ها طي چند جلسه صورت مي پذيرد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و PMC ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي و باورهاي ديني وسياسي و غيره كه در طي چندين جلسه انجام ميگيرد نظر خود را راجع به ازدواج آندو اعلام مي كند. بدين صورت كه 1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- و در حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي‌گويد ايندو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به به درد ازدواج با هم ميخورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و بدون گير دادن به ساير شرايط غير تعيين كننده و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به پذيرش خواستگارتان نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربهي قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم دكتر يونسي02144015879 و 02144030585
خواهر گرامي با توجه به گزارشي كه از مشكل خود داده ايد شما بعلت اضطرابي كه به سيستم رواني شما در پي ماجرايي كه تعريف كرده ايد، وارد شده است به وسواس فكري دچار شده ايد كه از اختلالات اضطرابي مي باشد. يعني ريشه ي آن به اضطراب باز مي گردد و معادل انگليسي آن obssession است، ولي برخي معتقدند كه وسواس معادل خوبي براي اين واژه نيست زيرا نقطة مركزي در آنچه كه به نام وسواس مشهور است «گيردادن» است و بهتر است كه معادل واژة فوق را «گير دادن» بدانيم زيرا گير دادنِِ «بيمارگونه» و غير عادي، ويژگي مشترك تمام انواع و اقسام وسواس است.
وسواس از نظر محتوا، در يك تقسيم بندي كلي به سه قسم تقسيم مي شود1- وسواس فكري كه محتوايش فكري است؛ در اين قسم شخص به گيردادن هاي فكر خود كه به صورت اجباري دائما تكرار مي شوند و شخص را راحت نمي گذارند مبتلا مي شود. يعني يك فكر خاصي بدون اراده او و بصورت آزار دهنده اي در ذهن او تكرار مي شود و شخص را بيچاره مي سازد كه اگر فرد اقدام به درمان آن نكند اين اختلال پيشرفت كرده و حتي امكان دارد شخص را به حد جنون برساند. اين قسم خود به چندين دسته تقسيم مي شود مثل وسواس تكرار اعدا در ذهن و وسواس تكرار يك جمله در ذهن و........... 2- وسواس عملي كه محتوايش عمل است، در اين قسم شخص به طور ناخود خواسته مبادرت به تكرار يك عمل مي كند، مثلا درب خانه را قفل مي‌كند و بعد از اينكه چند قدم از خانه دور شد دوباره باز مي‌گردد و قفل درب را باز بيني مي‌كند و دوباره بعد از چند ثانيه باز مي گردد و همين كار را تكرار مي كند.كه اين قسم نيز به دسته هاي مختلفي همانندوسواس دقت وسواس شستوشو و غيره تقسيم مي شود. 3- وسواسي كه محتوايش فكري عملي است، گاهي دو قسم ذكر شده؛ با هم تركيب شده و قسم سومي به نام وسواس فكري و عملي كه در اصطلاح روانشناسي علامت اختصاري آن OCD (obsession compulsion disorder) به معني اختلال وسواس فكري وعملي مي باشد، درست مي كنند. در اين قسم شخصي كه دچار وسواس فكري است، براي رهايي از فشارهاي افكاري كه بصورت آزاردهنده اي در ذهن او تكرار مي‌شوند و دست از سر او برنمي دارند؛ به تكرار يك عمل روي مي آورد تا آن فكر مزاحم دمي او را راحت بگذارد. مثلا فكري در ذهن شخص كه به او مي گويد دستت نجس است، دائما و به صورت آزار دهنده اي تكرار مي شود و شخص براي رهايي دست خود را مي شويد و چون دوباره آن فكر بطور ناخواسته اي تكرار مي شود شخص دوباره براي رهايي شستن دست خود را تكرار مي كند و دائما اين عمل تكرار مي شود.
معمولا وسواس يك مبناي زيست شناختي(biological) دارد، در اين صورت شخص مبتلا به وسواس و بويژه در نوع شديد آن، بايد ابتدا به يك متخصص اعصاب و روان(روان پزشك) مراجعه نمايد تا با شروع درمان بوسيله دارو تا حدي بتواند بر خود مسلط شود و بعد از آن مداخلات روان درماني و رفتار درماني براي بهبود وضعيت شخص مبتلا به وسواس شروع مي شود. تكنيكهاي كنترل و توقف فكر و غرقه سازي بهترين و متداول ترين روش براي درمان انواع وسواس مي باشد ولي همانطور كه گفته شد در وسواسهاي شديد ابتدا بايد درمان دارويي صورتَ پذيرد. و براي مقابله با وسواس فكري تكنيكهايي مانند بازداري انديشه، جابجايي انديشه و آموزش مواجهه صحيح با افكار مزاحم، و مقابله با تصاوير ذهني مزاحم وجود دارد كه در صورت نياز به استفاده ازآنها بايد با مشاورين مراكز مشاوره تماس گرفت. زيرا حضور مشاور و روان درمانگر در اجراي اين تكنيكها و دست كم آموزش آنها ضروري مي باشد.
من در اينجا برخي از راهكارهايي كه شما مي توانيد با كمك انها از دست افكار مزاحم رها شويد تقديم مي دارم:
1- تكنيك اول استفاده ازتنش زدايي (ريلكسيشن) است، با توجه به اينكه ريشه ي وسواس اضطراب است و تنش زدايي ضد اضطراب است، آموزش و بكار گيري اين تكنيك مي تواند در كاهش اضطراب و در نتيجه كاهش نشخوار فكري شما اثر تاثير زيادي داشته باشد، پژوهشگران در پژوهشهاي خود پيرامون اين تكنيك كاربردي كه در سايتهاي مختلف قابل روئيت است، اثبات كرده اند كه بكار گيري اين تكنيك در بسياري از موقعيتهاي اضطراب زاي زندگي تاثير بسزايي در كاهش اضطراب دارد، اين محققان در منابع به حدود سي وپنج مشكلي كه با بكار گيري اين تكنيك برطرف مي شود اشاره كرده اند. شما مي توانيد با مراجعه به يكي از مراكز مشاوره و روان درماني نسبت به آموزش يكي از روشهاي آن اقدام نماييد. من در زير به برخي از مشكلاتي كه با اين تكنيك مي توان برآنها غلبه كرد براي شما برمي شمرم.
الف- سردرد ناشي از انقباض عضلات جمجمه، سردرد هاي مزمن تنشي به دليل تنش بيش از حد در عضلات اسكلتي سر و گردن آغاز مي شوند و آموزش تنش زدايي تدريجي در تقليل سردرد تنشي اثر غير قابل انكاري دارد.
ب- ميگرن كه به عنوان ضربان يك جانبة سردرد(فقط در يك قسمت از سر) كه از درئن و يا اطراف چشمها آغاز مي شود تعريف شده و اغلب بوسيلة يك بو، دل بهم خوردگي، تهوع، و....برانگيخته مي‌شود و گاهي توام با روان بي اشتهايي، حالت تهوع، استفراغ كج خلقي، حساسيت، اختلال بينايي است. البته بيماراني كه تمرين منظم خانگي داشته اند رضايت خيلي بيشتري از كاهش سردردها داشته اند.
پ- تقليل اضطراب و درمان انواع هراسها مانند هراس از گربه، حساسيت زدايي نظامدار يكي از اصلي ترين شيوه هاي درمانگري در انواع هراس است و تنش زدايي يكي از مولفه هاي اصلي اين روش به حساب مي آيد.
ت- با كاهش اضطراب به دنبال تنش زدايي، بخاطر كم شدن دفاع هاي ايمني بدن كه در حالت اضطراب براه مي افتند، تحمل ما در تحمل تنيدگها افزايش مي يابد.
ث- تقليل رگه هاي اضطرابي و تظاهرات اضطرابي زنان بار دار
ج- درمان اضطراب امتحان
چ-تقليل اضطراب كودكاني كه در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.
ح-تقليل عوامل اضطرابي شخصيت مانند، تنش عصبي، ضعف من، اضطراب پارانويا گونه، نداشتن تصوير روشن از خود،و....
خ- درمان فشار خون، آرامش با افزايش سرم k+در خون رابطه مثبت و معني دار دارد و k+ نيز با سلامت رواني رابطة مثبتي دارد و تنش زدايي با كاستن از ضربان قلب باعث افزايش اين سرم در خون مي شود.
د- درمان بي خوابي و اختلالهاي مربوط به خواب. (تنش زدايي بدني به اين افراد كمك مي كند كه بسرعت بخواب روند.)
ذ- روش مقابله اي در بيماران مبتلا به سرطان و نيز تقليل برانگيختگي اين بيماران هنگام شيمي درماني
ر- درمان و پيشگيري از عود و رشد بيماريهاي روان- تني
ز- بهبود بيماريهاي تني روان‌زاد
ژ- كاهش ناراحتي هاو تنيده گي‌هاي ناشي از بيماريهاي قلب و عروق
ط- تقويت حافظه( بهبود فرآيند ضبط، باز شناسي، و اندوزش اطلاعات)
ظ- تغيير و تقليل رگه هاي اضطرابي شخصيت
ع-كنترل و غلبه بر لكنت زبان
غ- تقليل حملات صرع
ف- بهبود كودكان مبتلا به فزون كنشي
ق- درمان بيماران مبتلا به آسم
ك- تقليل دردهاي مربوط به قاعدگي
گ- كاهش اسپاسمهاي عضلاني در بيماران مبتلا به فلج مغزي
ل- بهبود تمرينهاي ورزشي و دستيابي به استعدادهاي كامل خود در ورزش
م- بهبود عملكردهاي اجرايي و فعاليت هاي شغلي
ن- افزايش اعتماد به نفس در برخورد هاي اجتماعي
2 - زماني كه فكر وسواسي به سراغتان آمد به آن توجه بكنيد ولي سعي نكنيد براي آرام شدن خودتان براي آن در ذهن خودتان راه حلي بيابيد چون اين كار فكر وسواسي را در شما تقويت مي كند.(اين تكنيك برگرفته از موج سوم شناخت درماني است كه در آن سعي مي شود بين فكر و احساسي كه ايجاد مي نمايد جدايي انداخته شود بطوري كه فكر بذهن وارد شود اما همراه خود اضطرابي را نياورد. اين تكنيك اگر در حضور يك روان درمانگر پي گيري شود بسيار مناسب خواهد بود.)
2- دومين راهكار پيشنهادي ما در خصوص مشكلتان استفاده از تكنيك انحراف فكر است، اين تكنيك به اين صورت انجام مي پذيرد كه يك كش دور مچ خود بيندازيد و وقتي چنين فكري به ذهنتان آمد اين كش را گرفته و رها كنيد و سپس يك عدد پيچيده مثل 958354را در ذهن خود مجسم كنيد و هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به كوچكترين عدد غير قابل تقسيم برسيد. اين تكنيك بخاطر اينست كه مكانيزم ذهن طوري است كه در يك آن نمي تواند به دونقطه توجه كند و وقتي شما توجه جدي خود را به عدد فوق جلب مي كنيد توجه ذهن از آن موضوع قبلي برگرادنه ميب شود. و تدريجا مي آموزد كه مديريت افكار را خود بعهده بگيرد و به افكار مزاحم اجازه حضور ندهد.
3- تكنيك توقف فكر، در اين حالت زماني كه فكر وسواسي به ذهن شما وارد شد، با نهيب به خودتان بگوييد: بس كن و آن را متوقف كرده وبه خاطرات وصحنه هاي لذت بخش وجايگزين فكر كنيد. البته روشهاي انجام تكنيك توقف فكر بسيار است و رواندرمانگر با توجه به روحيات فرد مشخص مي كند كه براي توقف فكر از چه روشي استفاده كند. مثلا يكي از روشهاي موثر آن حبس نفس است، اما بايد قبل از اجراي آن در مورد نداشتن مشكلات قلبي و تنفسي اطمينان پيدا كرد. تكنيك توقف فكر است يعني وقتي شما قدرت كافي در كنترل و مديريت افكار خود پيدا كرديد مي توانيد براحتي دستور توقف به آنها بدهيد و با ضرب مهر ورود ممنوع بر روي آنها، براي هيشه آنها را از ورود به ذهنتان محروم سازيد.
4- زمانبندي افكار وسواسي، بدين ترتيب كه مثلا در طول هفته و يا شبانه روز يك ساعتي را براي آمدن افكار وسواسي به ذهنتان اختصاص دهيد و سپس وقتي اين افكار به ذهنتان هجوم آوردند كشي را كه گفته شد بكشيد و رها كنيد و به فكري كه بذهنتان آمده بگوييد برو و در فلان ساعت كه برايت اختصاص داده ام بيا، بدين ترتيب اين افكار ياد مي گيرند كه بصورت خودمختار به ذهن شما هجوم نياورند. و تابع شما باشند. اين تكنيك تاخير فكر نيز نام دارد يعني شما براي آمدن اينگونه فكرها بذهنتان وقتي تعيين كنيد و وقتي اين افكار خواستند به ذهنتان وارد شودند به آنها بگوييد كه بروند و در فلان ساعتي كه به آنها اختصاص داده ايد بيايند و تدريجا با گذشت ايام اين ساعات را محدود تر كنيد. فلسفه ي اين تكنيك بر اينست كه شما سازنده ي افكارتان هستيد و بنابراين ارباب و صاحب اختيار انها محسوب مي شويد و در واقع آنها نوكر شما هستند و شما صاحب اختيار آنها مي باشيد ولي در وسواس فكري آنها تبديل به ارباب مي شوند و جاي شما را مي گيرند و شما به نوكري آنها در مي آييد و آنها براحتي به شما امر و نهي مي كنند كه اين امري بساير منفي و مشمئز كننده و بدور از عزت و غيرت انساني است! و لذا ما با اين تكنيك مي خواهيم شما را به جايگاه اصلي خويش برگرانيم و دوباره شما را اختيار دار و رييس افكارتان كنيم تا آنها طبق اراده و ميل شما و با اجازه ي شما بيايند و بروند نه اينكه هر وقت دلشان خواست بيايند و هر وقت دلشان خواست بروند. هدف اصلي ما آموزش مديريت افكار تان به شما است. تا با قاطعيت تمام به مديريت آنها بپردازيد و به آنها بگوييد كه ذهن من طويله نيست كه سرتان را بياندازيد پايين و بدون اجازه بياييد و برويد بل ذهن من ستاد فرماندهي است كه همه چيز آن روي نظم و نظام است و حتي پشه هم براي پريدن در آن بايد از من مجوز بگيرد!
5- تكنيك ديگر تبديل فكر است يعني وقتي اين افكار به ذهنتان مي آيد به يك قدم قبل از آمدن اين فكر به ذهنتان فكر كنيد به اين معني كه به اين فكر كنيد كه به چه چيزي فكر مي كرديد كه اين فكر به ذهنتان آمد و وقتي آن را پيدا كرديد دو باره به اين فكر كنيد كه چه چيزي اين فكر را بذهنتان آورد و همين طور سلسله وار عمل نماييد و در مورد فكري قبل از فكر ديگر فكر كنيد؛ تا به سرچشمه نهايي برسيد، بزودي خواهيد ديد كه استفاده از اين روش قدرت مديريتي زيادي به شما براي كنترل افكارتان مي دهد.
6- توجه برگرداني فعال: به صورت ارادي به چيزي توجه كنيد كه مثبت است. پژوهش ها نشان داده اند افرادي كه از اين شيوه استفاده مي‌كنند، طول مدت افسردگي آنها خيلي كمتر از كساني ست كه از شيوه‌ي مقابله‌ با نشخوار فكري استفاده مي‌كنند.
7- با در پيش گرفتن فعاليت ذهني ديگري موقتا از آن حالت كناره گيري كنيد: شما مي‌توانيد به بازي هاي فكري بپردازيد. تلويزيون ببينيد. يك فايل صوتي بشنويد كه مستلزم به كارگيري فكر شماست. تلفن را برداريد و به دوستان و فاميل زنگ بزنيد. خلاصه فقط ذهنتان را بي دليل و يا با هر چيز كوچكي مشغول به هرچيزي كنيد غير از آن فكر منفي.
- از جمله كارهايي كه شما مي توانيد براي رهايي از وسواس‌تان به آن متوسل شويد مشغول كردن خودتان به كارهاي اجتماعي و ورزش و تفريحات جمعي است، تا آنجا كه مي‌توانيد از تنهايي بپرهيزيد و خود را به كارهاي مختلف مشغول كنيد تا افكار وسواسي فرصت پيدا نكنند كه به ذهن شما وارد شوند.
- براي مطالعة درسهاي‌تان هرگز در خانه و يا در اتاق خلوت نكنيد سعي نماييد كه تمام مطالعاتتان در كتابخانه باشد.
- با كارهاي مختلف به تقويت ارادة خود بپردازيد تا بتوانيد به برخي از كارهايي كه بصورت اجباري انجام مي دهيد يك نه بزرگ بگوييد.
- به برخي از آثار و پيامدهاي زشت و سوء وسواس فكر كنيد و ببينيد كه اين كارهاي زشت و بي دليل چگونه شما را پيش خانواده، دوستان و آشنايان خوار و خفيف‌كرده است.
- هميشه اين ذكر را با توجه به معني آن بر زبان و قلب خود جاري كنيد كه:«بِسم الله و بِالله، تَوكَلتُ علي الله، اعوذُ بِالله السميعُ العليم مِن الشيطانِ الرجيم.
- قلم و كاغذ به دست گيريد و همگي افكار منفي خود را بنويسيد: نوشتن بار سنگين افكار فكري را سبك كرده و گاه با خواندن نوشته ها ممكن است شما را به خنده يا شگفتي از افكار غيرمنطقي خود وادارد. در عين حال وقتي فكرتان را نوشتيد راحت تر مي‌توانيد آن را بررسي كنيد و خطاهايش را شناسايي نماييد.
- دست زدن به يك فعاليت: افراد در حالت افسردگي حوصله‌ي هيچ كاري ندارد و دچار نوعي كندي و ركود هستند. با دست زدن به يك فعاليت كه شما را در حالت برانگيختگي قرار دهد مي‌توانيد از حالت نشخوار فكري فاصله بگيريد. ورزش فعاليتهاي اجتماعي، پرهيز از تنهايي، پرهيز جدي از بيكاري زيرا فكر زائد مال وقت زايد است، سرزدن به خويشان و دوستان، تعمير و به اصطلاح ور رفتن با وسايلي كه علاقه به تعمير آنها داريد، ساختن وسايل الكترونيكي ساده، همه و همه از فعاليتهايي هستند كه مي تواندد از انحراف فكر شما به سوي افكار نشخواري جلو گيري نمايند.
- از آنجا كه معمولا افكار مزاحم در تنهايي به ذهن افراد وارد مي شود، حتي المقدور در مكان هاي خلوت و تنهايي به مدت زياد اجتناب كنيد و حتي سعي كنيد مطالعات خود را در كتابخانه يا قرائت خانه هاي عمومي انجام دهيد.
-هرگاه احساس تنهايي كرديد، با ديگران ارتباط برقرار كنيد.
- ارتباط خود را با افراد با نشاط و شاد و اجتماعي بيشتر كنيد و از گوشه گيري بپرهيزيد.
- اوقات فراغت خود را به ورزش مخصوصا ورزش هاي دسته جمعي ، مطالعه، كارهاي هنري و... بگذرانيد.
- براي اوقات شبانه روز خود جدولي تهيه كنيد و كارها و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در آن يادداشت نموده و سعي نماييد كه زمان خالي نداشته باشيد. البته برنامه هاي تدوين شده بايد متناسب با توانايي هاي جسمي و رواني شما باشد. اين جمله ي طلايي را بياد داشته باشيد كه: وسواس از فكر زايد ناشي مي شود و فكر زايد مال وقت زايد است لذا با مشغول كردن خود به فعاليتهاي مختلف وقت زايد براي خود باقي نگذاريد.
- تقويت اعتماد به نفس و توجه شديد به ارزش ها: هر قدر اعتماد به نفس بيشتر شود، اضطراب هاي ناشي از وسواس هاي فكري كاهش مي يابد.
- غير منطقي بودن اين افكار را به خود يادآوري كنيد و سعي كنيد ذهن خود را به امر ديگري متمركز كنيد البته استفاده از جملات مثبت جايگزين هم موثر است.
-در هنگام مواجه شدن با اين افكار ميتوانيد از ذكر لاحول و لاقوه الا بالله العلي العظيم استفاده كنيد.
-هر روز به خودتان تلقين كنيد كه "من قادرم افكار وسواسي ام را كنار بگذارم" زيرا تلقين هم از راههاي مبارزه با افكار منفي است و وسواس فكري نيز چيزي جز يك فكر منفي مزاحم نيست.
- اگر در محيط هاي خاصي دچار اين افكار ميشويد، سعي كنيد از اين محيط ها دوري كنيد.
- به افكار مزاحم توجه نكنيد و نسبت به آنها بي اعتنا باشيد.
-عجولانه تصميم نگيريد. زيرا ممكن شكست بخوريد و شكست هم زمينه وسواس را بيشتر مي كند.
-هنگام تصميم گيري ها ترديد نكنيد.
و بايد بدانيد درمان وسواس فكري نياز به حوصله و صبر و پشتكار شما دارد و در مواقعي هم نياز به يك مشاور و روان شناس مي باشد كه بهبودي شما را تسريع كند.
اگر ساكن تهران هستيد ما شماره كلينيك روانپزشكي كه در امر درمان وسواس مهارت ويژه اي دارد به شما ارئه مي‌نماييم. 02188885060 و 02188523416
موفق باشید.