سلام بنده به یه مشکلی بر خوردم ، پدرم دائماً به من میگه برای اینکه به کار مشغول بشی و بتونی تو دولت استخدام بشی ریشتو بزار ، تو برنامه های بسیج شرکت کن و به موقعش هم استفاده کن از این موقعیتت و خودتو بالا بکش ، چیزی که با اموزه های من و عقاید من 180 درجه اختلاف داره مثلاً ایشون شرکت در جلسه قرآن رو در حدی میدونه که بعداً به درد استخدامی بخوره خودش هم از جانبازان جنگ هست تازگی ها اینطوری شده ، قبلاً اینطوری نبود
لطفاً راهنمایی بفرمایید من چیکار کنم ؟ تو این دوره زمونه با این شرایط آیا آدم خودشو با این ریاکاری ها جابندازه تو سیستم ، سیستمی که اکثرش اینطوری جذب شده آیا صحیح هست ؟ یا باید همچنان در مقابل همچین خواسته هایی مقاومت کرد ؟
پدرم رو چیکار کنم ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش گر گرامي در اين كه سخن پدرتان ناصحيح و اشتباه است، شكي نيست، ولي به دو نكته توجه بفرماييد:
1-اين كه انسان به خاطر استفاده دنيوي رو به معنويات بياورد يا در جلسات قرآن شركت كند، و براي رسيدن به كاري مناسب، يا مذهبي جلوه دادن خود نزد اشخاص و مدح كردن آن ها، كارهاي واجب و مستحب را انجام دهد ،هم ريا و خود نمايي است، هم نوعي نفاق و دو رويي ،كه از اين دو جهت اين كار مذموم و نكوهيده است، طبق فرمايش اميرالمومنين(ع) ريا كار سه نشانه دارد :« ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ لِلْمُرَائِي يَنْشَطُ إِذَا رَأَى النَّاسَ وَ يَكْسَلُ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ وَ يُحِبُّ أَنْ يُحْمَدَ فِي جَمِيعِ أُمُورِ(1) ريا كار سه نشانه دارد. 1. اگر مردم او را ببينند با نشاط مي شود. 2. و چون تنها شود كسالت او را فرا مي گيرد 3. و دوست دارد در تمام كارهايش او را ستايش كنند.»
خصوصيت سوم حديث منطبق بر توصيه پدرتان است ،و اين كه انسان ريش بگذارد يا در جلسات مذهبي شركت كند، براي خوش آمد عده اي، و استفاده از اين جلسات براي متاع هاي دنيوي، حتما نوعي ريا است.
لذا توصيه مي كنيم از اين راه ها براي پيدا كردن كار استفاده نكنيد، رزق و روزي انسان دست خداوند است هر فردي رزق و روزي تقسيم شده اي دارد كه مي تواند با كسب و كار و تلاش به آن دست پيدا كند و در مورد روزي تقسيم شده اش به او ظلم نمي شود و هيچ كسي نمي ميرد مگر اين كه روزي مقسوم او به او برسد.پيامبر اعظم (ص) فرمود:«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ لَنْ يَعْدُوَ امْرُؤٌ مَا قُسِّمَ لَهُ (2)اي مردم روزي تقسيم شده است و نسبت به روزي تقسيم شده، به هيچ كس ظلم نمي شود(يعني كم تر از روزي خود نمي گيرد).»
پس نبايد براي روزي حرص زد و اين كه انسان به قيمت ريا و نفاق و باطل كردن اعمالش ،كاري را به دست آورد ،اصلا ارزشي ندارد. بلكه به خداوند تكيه و توكل كنيد و با سپردن توانايي هاي تان به افراد مختلف زمينه را براي پيدا شدن كارهاي خوب آماده كنيد، همان گونه كه حضرت يوسف (ع)، خودش با گفتن توانايي هايش براي خود كاري خوب و شايسته فراهم كرد، «قالَ اجْعَلْني‏ عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفيظٌ عَليم»‏(3)يوسف گفت: گنجينه‏هاى اين سرزمين را به من بسپار كه من حافظ و آشناى به آنها هستم.
از اين آيه نتيجه مي گيريم گفتن استعداد ها و توانايي ها به افراد باصلاحيت و ذي نفوذ، لازم است. از اين طريق و با تلاش و توكل حتما به كاري مناسب دست مي يابيد.
2-ما از رياو نفاق نكوهش كرديم ،نه از ريش گذاشتن و يا شركت در جلسات مذهبي و يا بسيج، يعني گفتيم براي ريا و خودنمايي به اين جلسات نرويد يا ريش نگذاريد، تراشيدن ريش از ته حرام است و شما بايد براي رضايت خداوند از ريش تراشي دوري كنيد و بدانيد با اين كار خدا را راضي مي كنيد، بهتر است در جلسات براي رضاي خداوند وبا نيت الهي وارد شويد و نيت تان را از خودنمايي خالي كرده و در اين جلسات مذهبي شركت كنيد،قطعا وقتي براي رضاي خداوند به معنويات نزديك شديد ،حتما خداوند نيز كمك ها و عنايت ها براي شما دارد و زمينه پيشرفت تان مهيا مي شود.
پس ما با اصل توصيه پدرتان مخالف نيستيم بلكه با نيتي كه ايشان به شما القاء مي كند مخالفيم و اين نيت را الهي نمي دانيم. و عقيده داريم دوري از محرمات الهي و انجام كارهايي كه مورد رضايت الهي است، قربة الي الله ، در كنار تلاش كافي حتما موثر خواهد بود.
در ضمن لازم نيست در مقابل توصيه هاي پدر، جوابي بدهيد، بلكه سعي كنيد روي خود تان كار كنيد و براي رضاي خداوند رو به معنويت و دعا و قرآن بياوريد، البته اين نكته را به پدرتان بگوييد كه براي سوء استفاده اين كار را نمي كنيد، بلكه اگر رو به معنويات آورده ايد براي رضاي خدا و براي به دست آوردن محبت او اين كار را مي كنيد چه بسا منظور پدرتان هم همين باشد ولي با شما چنين صحبت مي كند و فكر مي كند اگر براي شما اين مسائل را مطرح كند، شما بهتر در اين جلسات شركت مي كنيد.
پي نوشت ها:
1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، ج 2، ص 295.
2. محدث نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 ه.ق ،ج 13، ص 29.
3. يوسف(12) آيه 55.
موفق باشید.