با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش گر گرامي منظورتان از گريه در مقابل سختي ها واضح نيست، منظورتان از سختي مبهم است، در جواب شما بايد بگوييم بسته به نوع سختي ها واكنش انسان ها نيز تغيير خواهد كرد، در برخي سختي ها گريه كردن مانعي ندارد مثلا در برخي مصيبت ها مانند از دست دادن عزيزان گريه كردن مانعي ندارد و حتي باعث تخليه رواني انسان مي شود و خوب است، اما در برابر برخي سختي ها و مشكلات ديگر انسان بايد تحمل كند و با استقامت وصبر و چاره جويي از سختي ها گذر كند و به گشايش برسد، چرا كه بعد از هر سختي گشايشي وجود دارد اين همان چيزي است كه خداوند در قرآن به آن اشاره دارد « فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (1)به يقين با (هر) سختى آسانى است. پس ما براي هر مشكلي ريه كردن را درست نمي دانيم، بلكه در بسياري از مشكلات گريه، انسان را شكننده مي كند و انسان در بسياري از سختي ها بايد تحمل و صبر پيشه كند و به مبارزه عملي بپردازد.
اما در مورد ملاك قرار دادن حرف مردم بايد بگوييم كه اين مورد هم بستگي دارد، به مردم و حرفي كه مي زنند و كاري كه ما انجام مي دهيم.
منظور از مردم، مردم متدين باشد و حرفي كه راجع به ما مي زنند، حرف عقلايي و مورد تاييد دين است يا امر به معروف يا نهي از منكر است، بايد به حرف آن ها احترام گذاشت و حرف آن ها را اهميت داد، اما اگر نظر آن ها نظر شخصي يا سليقه اي بود، انسان نبايد به حرف آن ها اعتنا كند، چرا كه هميشه انسان هايي پيدا مي شوند كه راجع به انسان نظر مي دهند و انسان نمي تواند در هر شرايطي دهان مردم را ببندد، و هميشه عده اي براي انسان حرف مي زنند، برخي از ويژگي هاي اكثر مردم بنا به تعريف قران اين گونه است:
«وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ »(2) اكثر آن ها راشاكر نمي يابي.
«وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ»(3) ولي اكثر آن ها نمي دانند .
« أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ »(4) اكثر آن ها تعقل نمي كنند .
«أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ» (5)اكثرآن ها جاهل هستند.
« وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ»(6) اكثر آن ها فاسق هستند.
و صريح تر، اين آيه شريفه است:
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا (7) آيا گمان دارى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند بلكه گمراه ترند !
مراد از "مردم "، مردماني هستند كه واجد شرائط امر به معروف و نهي از منكر نيستند و با تجسس از نوع ممنوع و دخالت در امور خصوصي ديگران ، به خيال خود، به وظيفه الهي عمل مي كنند.
مراد از " مردم "، مردمي هستند كه پيشينيان همفكرشان ، پيامبران الهي را شكنجه ها و رنج ها دادند، از دروغ و تهمت و افترا و بهتان ها دريغ نكردند و سرانجام، بيشتر آن هارا به قتل رساندند. سفيراني كه از جانب خدا، براي به سازي زندگي و سعادت آن ها، انديشه و تلاش مي كردند . ساده و گرسنه زيستند و از ذخاير دنيا، چيزي در تملّك خود نداشتند.
مراد از " مردم "، مردم مؤمن، صالح، صابر، شاكر و پرهيزكار كه شمارشان اندك است و قرآن، وصفشان كرده است، نيست.
مراد من از " مردم "، همان اقشاري هستند كه امام علي (ع) در خطبه هاي بسيار، شديدترين انتقادهاي خودرا متوجه آنان مي كند. و نه مردمي كه در خطبه " همّام " ، از آن ها به عنوان پرهيزكاران، نشانه هايشان را وصف مي كند.
مراد از " مردم " كه نبايد دل مشغول حرف هاي شان بود ، و حرف آن ها را ملاك قرار نداد ،كساني هستند كه در زندگي ديگران كارشكني مي كنند و نه كارگزاري و كارگشايي. مردمي كه با زبانشان زخم مي زنند وحرف هايشان، مرهمي براي زخم هاي تن و جان مجروح هيچ كس نيست
پس دليلي وجود ندارد كه به همه نظرهاي سليقه اي و حرف هاي مردماني كه سخنانشان فاقد وجاهت عقلي و علمي هست؛ و يا موجّه هست، اما در شرائطي خاص و بنا به دلائلي، مفيد به حال ما نيست و نشاني از خير دنيا و آخرت درآن ها نيست، اعتنا كنيم و سكوت، گزينه مناسبي است اگر واجد صلاحيت هاي لازم براي انجام وظيفه الهي ارشاد مردم نباشيم.
پي نوشت ها :
1. شرح (94) آيه 5.
2. اعراف (7) آيه17.
3. انعام (6) آيه 37.
4. مائده (5) آيه 103.
5. انعام ، همان 111.
6. آل عمران (3)110.
7. فرقان(25) آيه 44.
موفق باشید.






