با سلام من به تازگی در دانشگاه پذیرفته شده ام از اینکه هم کلاسی های پسرم به دوستانم که قد بلند و قیافه زیبایی دارند توجه زیادی میکنن اما به من فقط به این خاطر که قد کوتاه تر و قیافه ی عادی دارم توجهی ندارن سوال من این است خدا که عادل بودن یکی از صفاتش است چرا انسان ها را در قیافه های مختلف آفریده تا این تفاوت ها باعث خورد شدن آنها بشود؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد توجه داشت، كه تمام مواردي كه در آفرينش انسان‌ها و موجودات ديگر به عنوان نابرابري لحاظ مي‌شود، تفاوت‏هايى است كه در جهان وجود دارد، نه تبعيض‏ها.
فرق تفاوت و تبعيض آن است كه در فرض تبعيض، چند موجود قرار دارند كه همه شايستگى و حق يكسان دارند و به يكى داده مى‏شود و به ديگرى داده نمى‏شود يا كم تر داده مى‏شود، اما در صورت تفاوت در آفرينش اصلاً حقى مطرح نيست تا بحث تبعيض به ميان آيد. در مورد آفرينش انسان، از ابتدا انسانى نبوده تا حقى مطرح باشد. بنابر اين اين تصور كه از طرف خداوند حق انسان‌ها ادا نمي‌شود تصور صحيحي نيست.
از طرف ديگر دليلي وجود ندارد كه خداوند بين آفريده‌ها تبعيض قائل شود يا ظلمي بر كسي روا دارد. چون تبعيض و ظلم يا ناشي از جهل است يا كمبود و نياز ويا...در حالي كه همه آفريدگان نسبت مساوي با خداوند داشته و همه آفريده او هستند و او از هر عيب و نقصي مبرا است.
اگر هم نابرابري‌ها در جامعه انساني و مربوط به خود انسان‌ها باشد اين بحث مستقل و جدا گانه اي است. بسياري از نابرابري‌ها در ميان انسان‌ها از خود آنان به وجود آمده است.
اما اين كه راز تفاوت‌هاي انسان‌ها براي چيست بايد گفت: اشيا از نظر خوبى و بدى اگر تنها و منفرد و مستقل از اشياى ديگر در نظر گرفته شوند، يك حكم دارند و اگر جزء يك نظام و به عنوان عضوى از اندام در نظر گرفته شوند، حكم ديگرى پيدا مى‏كنند، مثلاً اگر از ما بپرسند كه خط راست بهتر است يا خط كج، ممكن است بگوييم خط راست بهتر از خط كج است، ولى اگر خط مورد سؤال جزئى از يك مجموعه شد، در يك مجموعه به طور مطلق، نه خط مستقيم پسنديده است و نه خط منحنى، بلكه هر دو در جاي خود پسنديده است. وقتى كه جهان را جمعاً مورد نظر قرار مى‏دهيم، ناچاريم بپذيريم كه در نظام كل و در توازن عمومى، وجود پستى‏ها و بلندى‏ها، فراز و نشيب‏ها، تاريكى و روشنايى‏ها، همه لازم است.
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست كه هر چيزش به جاى خويش نيكو است‏
اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، ديگر مجموعه و نظام مفهومى ندارد. شكوه و زيبايى جهان در تنوع و اختلاف‏هاى رنگارنگ آن است. قرآن كريم وجود اختلاف‏ها را از آيات و نشانه‏هاى قدرت الهى مى‏شمرد. زشتى‏ها، نه تنها از اين نظر ضرورى مى‏باشند كه جزئى از مجموعه جهانند و نظام كل به وجود آن‏ها بستگى دارد، بلكه از نظر نمايان ساختن و جلوه دادن به زيبايى‏ها نيز وجود آن‏ها لازم است.
اگر در جهان زشتى نبود، زيبايى هم نبود. اگر همه مردم زيبا بودند، هيچ كس زيبا نبود، همان طورى كه اگر همه مردم زشت بودند، هيچ كس زشت نبود.(1) پس اصل اين ساختار صحيح و معقول است .
نكته مهم ديگر در اين زمينه اين است كه نظام آفرينش بر اساس رابطه علت و معلولي است؛ يعني چنان نيست كه از هر علتي هر معلولي قابل ايجاد باشد. پس نمي‌توان انتظار داشت در جهان ماده، عملي خارج از نظام عليت صورت گيرد. اگر انسان از ارتفاع بسيار بلند سقوط كند، حتما خواهد مرد. اگر سم بخورد، مسموم خواهد شد و... براساس اين لازمه، گاه تحقق سبب توسط يك فرد، دامن‏گير ساير افراد نيز مى‏شود مثلاً براساس نظام اسباب و مسببات اگر مادر باردار، برخى داروها را مصرف كند، اين مصرف دارو سبب آسيب جنين مى‏شود و در نتيجه نوزاد ناقص‏الخلقه به دنيا مى‏آيد. در اينجا ايجاد سبب (مصرف دارو) توسط مادر، همچنان كه موجب آسيب‏بخشى از اعضاى داخلى او (جنين) مى‏شود. به صورت طبيعى دامن‏گير نوزاد نيز مى‏شود و اين لازمه قانون اسباب و مسببات است. بنابراين قسمتى از تفاوت‏هاى جسمى و روحى مردم با يكديگر، معلول اختلافات طبقاتى و مظالم اجتماعى و يا سهل انگارى‏هاى فردى است كه هيچ گونه ارتباطى به دستگاه آفرينش ندارد و هيچ‌گاه اسلام و قرآن بر اين گونه تفاوت‏ها صحّه نگذاشته است.
به علاوه حتي ويژگي هاي جسمي و روحي نوزاد نيز از اين قاعده مستثني نيست و تك تك خصوصيات ما معلول علل خاص خود مانند ويژگي هاي ژنتيكي والدين ما و زمان و مكان انعقاد نطفه و وضعيت تغذيه و مراقبت هاي دوران بارداري و .... است ؛ پس بي معناست توقع داشته باشيم با فرض ساختار خاص ژنتيكي والدين ما ، وضعيت ما به گونه ديگري رقم بخورد ؛ پس وضعيت خاص چهره شما - چه قضاوتتان در مورد آن درست باشد و چه نادرست- معلول علل خاص خود است و نبايد انتظار داشت كه خداوند به گونه ديگري آن را رقم بزند .
همان گونه كه مجموعه دارايي ها و توانايي ها و استهعدادها و بهره مندي هاي شما نيز معلول همين علل خاص و ناشي از نوع رفتارهاي والدين شما و ديگر علل است ، پس همان گونه كه شما از انواع و اقسام نعمت ها بخاطر همين علل بهره مند شديد ممكن است به خاطر فقدان برخي از اين علل ، پاره اي از نعمات را هم در اختيار نداشته باشيد.
اصولا يكي از سنت‌هاي عمومي خداوند امتحان و آزمون است. خداوند انسان را در صحنه‌هاي گوناگون زندگي مي‌آزمايد. البته نه براي اين كه مجهولي كشف شود و معلوم گردد. در اين جا نيز هدف خداوند به انسان بر مي‌گردد چرا كه در كوران آزمايش الهي انسان همانند سنگ معدني است كه در كوره‌اي آتشين نهاده مي‌شود تا ناخالصي‌هاي آن جدا گردد پاره‌‌اي از آيات قرآن به اين مسأله اشاره دارد.
انسانها در زندگي با انواع و اقسام نعمت ها و نقمت ها مورد آزمايش قرار مي گيرند و زيبايي و سلامت جسم و هوش سرشار و نقطه مقابل اين ها همه و همه زمينه ها و بسترهايي هستند كه انسان بواسطه آن مورد آزمايش خداوند قرار مي گيرند ؛ مثلا برخورداري از چهره زيبا يكي از مهمترين زمينه هاي آزمون الهي است و مطمئن هستيم كه افراد زيادي را در اطراف خود مي شناسيد كه در اين آزمايش به شدت شكست خورده اند. در مقابل هم افرادي را با چهره هاي معمولي بر نداشتن نعمت زيبايي فوق العاده صبر كرده اند و از وضعست خود راضي بودند و بهترين نتيجه را از اين رويكرد گرفته و خير دنيا و آخرت را براي خود به ارمغان آورده اند.
پي نوشت:
1. استاد مطهرى، مرتضي، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374ش، ج 1، ص 167 - 166، با تلخيص.
موفق باشید.