بسمه تعالی
باسلام و دعای خیر
من 28 ساله کارشناسی ارشد و بصورت قراردادی تدریس میکنم.این سوال من شاید خیلی واسه شما تکراری باشه به همین خاطر نمیخواستم بپرسم چون احساس کردم ممکنه نتونم حرفم را منتقل کنم واون را یک احساس بی پایه در نظر بگیرید.ولی خواهش میکنم این مسئله را ازاحساسات خام 17،18ساله ها جدا کنید.
من 5ساله که خدا رو با تمام وجود باور کردم خیلی گناهان را کنار گذاشتم وبا تمام وجود حکمت و مصلحت خدا باوم شده و حتی بعضی احادیث باعث شد که از زندگی لذت ببرم مثل این حدیث که فرمودند :ایمان و حسادت با هم جمع نمیشوند. باعث شدهمیشه از موقعیت خودم بعد از تلاش در کارهایم راضی باشم و به کسانی که به ظاهر موقعیت بهتری دارند حسادت نورزم چرا که باورم اینه خدا صلاح هر کس را بهتر میداند.
در این 5سال همیشه از خدا خواستم شخص مناسب برای ازدواج قسمتم بشه ونشد و باز با همین اعتقادات با این مسئله کنار میامدم ودر مقابل وسوسه هایی مثل اینکه در جامعه امروز حجاب کامل ارزشی نداره یا دوستی هایی که امروز امر عادی شده ایستادگی کنم به امید اینکه خدا اینها را میبینه ومیداند.
اما حالا...یه مدته دارم به همه چی شک میکنم نکنه همه این حرفا دروغه ! 5سال صبر کردم ،دعا کردم، در این شرایط سخت جامعه سعی کردم گناه نکنم درامد حلال، حق الناس و خصوصا رضایت پدر ومادر، کمک به دیگران و خلاصه انجام واجبات وترک حرام و گاهی مستحبات (البته گفتن اینها به معنی منت بر خدا و طلبکار بودن نیست منظورم اینه نسبت به کارهام سعی کردم تا حد امکان بی توجه نباشم)اما نتیجه نگرفتم.
28سالمه نمیشه منکر نیاز غریزی وعاطفی شد که در این سن هنوز تامین نشده.احساس میکنم ترک این گناه باعث افسردگی میشه یعنی صبرم 5سال بود وطاقتم تموم شده راحت بگم کم اوردم!!!
راهنماییم کنید. خدا کجاست؟ نگید مصلحت وحکمته که این5 سال بر همین اساس سختی ها رو تحمل کردم ودیگه نمیتونم.نگید دعا نکردم یا بخاطز گناهانمه که واقعا تلاش خودم رو انجام دادم .نگید ازمایش چون کم اوردم و داغون شدم نگید با مطالعه و کار تفریح افسردگی رو از خودم دور کنم که این فعالیت ها رو دارم ولی ریشه باید از بین بره همون طور که به ادم تشنه غذا نمیدن یا به ادم خواب الوده اب!!!
هنوزم شاکر نعمت های خدا هستم ولی این مورد حتی داره ایمانم رو ضعیف میکنه...این رو هم بگم ظاهرا مشکلی برای ازدواج ندارم چه خودم چه خانواده ایده ال هستن وهم در اجتماع حضور دارم و رابطه ام با دیگران بد نیست...منتظر راهنماییتون هستم
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
خواهر گرامي! از اينكه با وجود مشكلات بوجود آمده، دنبال راه حل هستيد و نااميدي را در خود راه نداده ايد و هنوز ارتباط تان را با خدا قطع نكرده و مشكلات تان را به او بازگو مي كنيد، جاي تحسين دارد؛ مطمئن باشيد كه او شما را دوست دارد. قدر همين لحظات مناجات و گفتن درد دل با خدا را بدانيد. خيلي ها بوده اند كه به خاطر مشكلاتي كه داشته اند با خدا صحبت مي كردند، أما وقتي مشكلشان حل شد، ديگر ارتباطشان با خدا قطع شده است! آنها نمي دانند كه بزرگترين مشكل، قطع ارتباط با خداي به اين مهرباني است كه جز خير و مصلحت چيز ديگري براي بنده اش نمي خواهد. انسانها به خاطر محدوديت هايي كه دارند از درك مسألۀ مصلحت و دور انديشي خدا بي خبرند؛ أما گاهي با بوجود آمدن برخي از اتفاقات متوجه مي شوند كه درخواست و اصراري كه از خدا داشتند، يا ألان به صلاح نبوده يا نكتۀ ديگري در ميان بوده است.
خداوند نسبت به بندگانش مهربان است و خير و خوشبختي مؤمنان را ميخواهد، از اين رو اگر خواسته آنان به ضررشان است، اما آنان به جهت عدم اطلاع از باطن امور از خداوند آن را ميخواهند، اجابت نميكند.
- نكات مهم كه دانستن آن، باعث تأمّل در أنديشه ها و قوّت روحي تان مي شود:
1- نكتۀ أول: شما سنّ بالايي نداريد كه اين قدر نگران هستيد! با استعانت از خداي متعال آنچه صلاح و خير زندگي دنيا مي باشد را خواستار باشيد و نااميدي را در خود راه ندهيد، زيرا شيطان منتظر چنين فرصت هايي است تا از طريق نااميدي در تأخير استجابت دعا، بندگان را از خداي متعال دور سازد. الحمد لله كه خودتان جزو مدرسين هستيد و نسبت به خيلي از مسايل روز آگاهي داريد.
2- نكتۀ دوم: تأخير و عدم اجابت دعا، نشان كم لطفي و كم محبتي خدا نيست، بلكه گاهي بر عكس، هرچه بيشتر تأخير شود، دليل بر بيشتر دوست داشتن خدا است. در كلام معصومين(ع) داريم:"وقتي كه مؤمني دعا مي كند، خداوند به ملائكه مي فرمايد: دعايش را مستجاب نمودم، ولي آن را نگه داريد و عطا نكنيد كه من دوست دارم صداي اين بندة مؤمن را بشنوم. بندهاي هم هست كه دعا مي كند و خداوند مي فرمايد: زود حاجتش را بدهيد كه آوازش را دوست ندارم". ببينيد اين مطالب شعار نيست و شما بايد به صورت دقيق تر به اين مسايل بپردازيد. شنيدن اين مطالب و به اصلاح امروز جواب هاي تكراري در صورتي درست است كه واقعاً در رفتار و عمل خود به آن واقف باشيد.
در روايت نيز آمده است كه:«ان الله اذا احبَّ عبداً غطَّهُ في البلاء غطّاً؛(1) خداوند وقتي بنده اي را دوست بدارد، او را با سختي ها و مشكلات مواجه مي سازد». پيامبران و اولياي الهي بيش از ديگران در زندگي خود با مشكلات روبرو بوده اند.
3- نكتۀ سوم: اگر به خاطر مشكلاتي، حس نااميدي در شما به وجود آمده، مشكلات زندگي امتحان الهي است، بايد با صبر و تحمّل از آزمون موفق به در آييد؛ به ظاهر قضيه نگاه نكنيد. به نتايج معنوي و آثار اخروي رويدادهاي زندگي توجه داشته باشيد. زندگي هميشه با رنج و مشكلات آميخته است. بعضي به ظاهر خوشبخت به نظر مي رسند. امّا در واقع زندگي شان سراسر پوچ و بي معنا است و هيچ نتيجه و پاداش اخروي ندارند.
خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بيش تر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگه مىدارد. اين لطف بزرگى است كه به اين وسيله ارتباط عبد با معبود حفظ مىگردد. در پى آن الطاف بىشمار ديگرى نصيبش مىشود.
4- نكتۀ چهارم: سختي و مشكلات زندگي زمينة ترقّي و رشد معنوي است. بايد خوشحال باشيد كه خداوند شما را شايسته اين مقام دانسته است. از فضاي پيش آمده نهايت استفاده را كرده و در آغوش پر مهر پروردگار، مشكلات تان را حل كنيد. قدر دان اين لحظات ناب باشيد. مشكلات در زندگي پل پيروزي و نردبان ترقي انسان است. كمالات در برخورد با مشكلات و غلبه بر آن ها ظهور و بروز مي كند. جوهره انسان در ميدان هاي مبارزه با سختي ها جلوه مي يابد. اين از سنت هاي الهي است. بايد از خداوند، استقامت و صبر و استواري طلب نماييم. از او بخواهيم ما را در آزمايش هاي سخت و دشوار زندگي موفق و پيروز سازد.
5- نكتۀ پنجم: به ابعاد مثبت زندگي خود نيز توجه داشته باشيد؛ اگرچه دچار مشكلاتي هستيد كه شما را رنج مي دهد و از اين لحاظ وضعيت خود نامطلوب تر از ديگران مي بينيد، امّا جنبه هاي مثبتي نيز در زندگي شما وجود دارد كه ديگران بي بهره از آن هستند، همانند نعمت سلامتي و ...
6- نكتۀ ششم: هميشه به خداوند توكل داشته باشيد؛ نقش توكل در زندگي بسيار راهگشا است. انسان اگر واقعاً به خدا توكل نمايد، خداوند مشكلات زندگي او را برطرف مي كند. خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛(2) هر كس بر خدا توكل كند، خدا او را كفايت مي كند.»
7- نكتۀ هفتم: ازدواج نيز مانند امور ديگر به مقدمات و شرايطي بستگي دارد كه بايد آن ها را فراهم كرد، مثلاً پدر و مادر و بستگان و واسطه ها نقش اساسي در ازدواج دختران و پسران دارند. دختري كه مايل به ازدواج است، بايد هم از اخلاقي متين و نيكو در ارتباط با نزديكان خود بهره مند باشد و هم با ظاهري آراسته در جمع زنان حاضر شود، يعني خود را در محيط امن عرضه كند و با دوستان خويش ارتباط صميمانه برقرار نمايد، در جلسات مذهبي و به طور كلي در مجالس زنان حضور فعال داشته باشد. ضمن حفظ كرامت و شخصيت و وقار، خوشرو و پر انرژي باشد. مطمئناً هم در شادابي و طراوت او و هم در جلب نظر ديگران بسيار موثر خواهد بود.
- نكته پاياني:
توجه و دقت به مضمون اين آيه روحيه اميد را در انسان تقويت مي كند: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً؛(3) پس حتماً با سختي آساني است، حتماً با سختي آساني و گشايشي است».
و روزي مي رسد كه اكثر ما پي خواهيم برد كه عدم اجابت برخي از دعاهايمان خود يك نعمت بزرگ و با ارزش بوده و از خداوند بابت اصرار و بي قراري ها و گله گذاري هايمان عذر خواهي خواهيم كرد.
براي توضيحات بيشتر مي توانيد با بخش تلفني مركز (09640) تماس گرفته و از كد (2002) مشاوره بگيريد.
پي نوشت ها:
1. بقره(2)، آيه 155.
2. ثقه الاسلام كليني، الكافي، ج2، ص253، دار الكتب الاسلاميه، طهران، 1365 ه.ش
3. انشراح(94)، آيه 5 و6.
موفق باشید.






