باسلام طاعات قبول!2تامشکل دارم:1متاسفانه خیلی زودعصبانی میشوم،راه حلی جامع برای رسیدن به حلم وصبربیشتر میخواهم.2احساس میکنم زیادحرف میزنم،برای کم حرفی وسکوت بیشتر چه کنم؟آجرکم الله.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
براي درمان عصبانيت ابتدا بايد ريشه و علت آن شناسايي شود و با آن مقابله كرد. اما از طرق مهم درمان عصبانيت كه در روايات بر آن تأكيد شده ذكر خدا است، در بعضى از روايات آمده هنگامى كه عصبانى مىشويد:
1.«اعُوْذُبِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيْمِ» بگوئيد. (1)
2. «لا حَوُلَ وَ لا قُوَّةَ الَّا بِاللَّه الْعَلِىَّ الْعَظِيمِ» بگوييد تا غضب از شما برود.(2)
3. «به هنگام غضب صورت بر زمين بگذاريد و براى خدا سجده كنيد».
ابو سعيد خدرى از پيامبر اكرم (ص) نقل مىكند كه فرمود: غضب جرقهاى است كه در قلب انسان قرار مىگيرد (و آثار آن در وجود او نمايان مىشود) آيا نمىبينيد كه چشمان او سرخ، و رگهاى او متورّم مىشود. كسى كه اين حالات را در خود مشاهده كند، صورتش را به زمين بگذارد.(3)
به يقين هر كس چنين كند و به درگاه خدا پناه ببرد و از او رفع شر شيطان و غضب را بخواهد آرامش مىيابد.
4. تغيير دادن حالت يكى ديگر از طرق درمان غضب است همان گونه كه در روايات اسلامى آمده است: اگر شخص در حال نشستن عصبانى شده برخيزد و اگر ايستاده است بنشيند، و صورت از آن صحنه برگرداند يا دراز بكشد و اگر بتواند از آن محل دور شود، و خود را به كار ديگرى مشغول سازد.
اين تغيير حالت براى فرو نشستن آتش خشم و غضب بسيار مؤثر و مفيد است.
در حديثى از رسول خدا (ص) مىخوانيم: «كانَ النَّبِىّ اذا غَضِبَ وَ هُوَ قائِمٌ جَلَسَ وَ اذا غَضِبَ وَ هُوَ جالِسٌ اضْطَجَعَ، فَيَذْهَبُ غَيْضُهُ؛ هنگامى كه پيامبر (ص) (بر اثر كارهاى بسيار زشت جاهلان) عصبانى مىشد، در حالى كه ايستاده بود مىنشست و اگر نشسته بود، به پهلو مىخوابيد و خشم او برطرف مىشد». (4)
در بحارالانوار از امام باقر (ع) نقل شده است كه فرمود: «وَ ايُّما رَجُلٍ غَضِبَ وَ هُو قائِمٌ فَلْيَجْلِسْ فَانَّهُ سَيَذْهَبُ عَنْه رِجْزُ الشَّيْطانِ وَ انْ كانَ جالِساً فَلْيَقُمْ؛ هر كس كه خشمگين شود در حالى كه ايستاده باشد بنشيند، چرا كه پليدى شيطان از او دور مىشود، و اگر نشسته است برخيزد».(5)
در ذيل اين حديث آمده است كه اگر انسان نسبت به يكى از بستگانش(رحم) خشمگين شود و بدن او را با دست خود لمس كند و اين تماس بدنى خشم او را فرو مىنشاند.
5. وضو گرفتن: نوشيدن آب خنك و شستن سر و صورت با آن به يقين در خاموش كردن آتش غضب مؤثر است. بلكه در حديثى از رسول خدا (ص) آمده است.
«اذا غَضِبَ احَدُكُمْ فَلْيَتَوضَّأ؛ هنگامى كه كسى از شما خشمگين شود وضو بگيرد». (6)
از اين تعبير استفاده مىشود كه وضو گرفتن به هنگام خشم و غضب مستحب است و در فرو نشاندن آتش غضب تأثير دارد. و در تعبير ديگرى آمده است كه غضب از شيطان است، و شيطان از آتش آفريده شده و آتش را آب خاموش مىكند، بنابراين هنگامى كه كسى از شما خشمگين شد وضو بگيرد». (7)(8)
براي ريشه يابي عصبانيت خود به كتاب اخلاق در قرآن آيت الله مكارم شيرازي مراجعه كنيد، يا با بخش تلفني مركز (09640) تماس بگيريد.
اما پاسخ سوال دوم شما:
توجه به خطرات زبان و مراقبت از آن، بهترين درمان عملي براي پرحرفي است. زبان و سخن گفتن با آن، در عين حال كه در جاهايي بسيار مفيد است، آفات و خطرات فراواني هم دارد. هر صبح كه انسان از خواب بيدار ميشود، لازم است به خود توصيه كند كه مراقب زبانش باشد؛ زيرا اين عضو ميتواند انسان را به اوج سعادت يا خاك ذلت و شقاوت بكشاند. امام سجّاد (ع) فرمود: «هر صبح، زبان آدمي تمام اعضاي بدنش را زير نظر گرفته، و ميگويد: چگونه هستيد؟ چگونه صبح كرديد؟ پاسخ ميدهند به خير و خوبي است به شرط آن كه تو [دست از سر ما برداري] و ما را به خود رها كني؟ و او را به خدا سوگند ميدهند [كه سخن ناروايي نگويد و آنان را به مشقّت نيندازد] و ميگويند [شكي در اين نيست كه] به خاطر تو، ثواب و پاداش به ما ميرسد، و به سبب تو است كه كيفر ميشويم».(9)
پس انسان بايد مواظب زبان و سخن خود باشد؛ زيرا هر كلامي كه از او صادر شده در نامه عمل او ثبت و ضبط ميشود. در قرآن كريم آمده است: «انسان هيچ سخني را بر زبان نميآورد، مگر اين كه همان دم، فرشتهاي مراقب و آماده براي انجام مأموريت (و ضبط آن) است».(10)
در احاديثي از امام علي (ع) ميخوانيم:
1 آن حضرت از نزديك مردي عبور كردند كه بسيار پرحرفي ميكرد، حضرت در نزد او توقف كرده و فرمودند: اي مرد! تو بر فرشتگان حافظ خود با اين پر حرفي كتابي را املاء ميكني؛ از آنچه به تو سود ميدهد سخن بگو و از سخنان واهي دوري كن.(11)
از نگاه آيات و روايات، بهترين روش براي پرهيز از آفات زبان، خودداري از پرگويي و ترك گفتارهاي بي فايده است؛ زيرا اگر انسان بداند سخنانش جزو اعمال او محسوب ميشود و در برابر آن مسئول است، از پر حرفي كه نوعاً به دروغ، غيبت، اتلاف وقت، آزار ديگران، قساوت قلب و… منتهي ميشود اجتناب خواهد نمود
2 «سخن در اختيار تو بوده مادامي كه آن را بر زبان جاري نكردهاي، ولي هرگاه سخن گفتي تو در بند آن گرفتار ميشوي؛ اكنون زبانت را همانند طلا و نقرهات حفظ كن؛ بسا سخني كه نعمتي را از انسان سلب ميكند. پس هر چه نميداني از گفتن آن خودداري كن. خداوند بر اعضا و جوارحت چيزهايي واجب كرده كه روز قيامت از آنها سؤال خواهد كرد، در آن روز خوار خواهد شد كسي كه زبانش بر او حكومت كند. هركس پر حرف شد خطايش هم زيادتر ميشود، و هر كس اين چنين باشد حيايش كم ميشود، و هركس حيايش كم شد، ورعش [دوري از گناهان و امور شبهه ناك] كم خواهد شد، دلش ميميرد و هر كه دلش مرد، وارد دوزخ ميشود».(12)
3 «هنگامي كه عقل كامل شود، سخن كم ميشود».(13)
بنابراين، از نگاه آيات و روايات، بهترين روش براي پرهيز از آفات زبان، خودداري از پرگويي و ترك گفتارهاي بي فايده است؛ زيرا اگر انسان بداند سخنانش جزو اعمال او محسوب ميشود و در برابر آن مسئول است، از پر حرفي كه نوعاً به دروغ، غيبت، اتلاف وقت، آزار ديگران، قساوت قلب و… منتهي ميشود اجتناب خواهد نمود.
شايد بتوان ريشه رواني زياد حرف زدن را در اين نكته دانست كه ما انسانها دوست داريم هميشه مورد توجه و محبت ديگران باشيم و براي اين كه محبت كافي را از ديگران كسب كنيم دست به كارهايي ميزنيم كه باعث جلب توجه شود، ولي نبايد فراموش كرد كه اگر انسان ارتباط خود را با خدا درست نمايد و انگيزه او در انجام كارها كسب رضايت خدا باشد، و تلاش در اين نمايد كه محبوب او شود، خداوند او را محبوب ديگران ميكند، بدون اين كه نيازي به ريا و جلب توجه آنان داشته باشد. پس نيازي به پر حرفي و يا هر كار ناپسند ديگري براي جلب توجه ديگران نيست.
ب. درمان عملي:
ميتوان با تمرين و تلقين و احياناً با نذر و يا جريمه كردن خود در صورت پرحرفي، به تدريج خود را به دوري از آن عادت داده و صفت ثابت و راسخي را در اين زمينه كسب نمود.
نكته قابل توجه اين كه، منع زبان از پرگويي، كاري تدريجي و طولاني بوده و به گذر زمان نياز دارد. كسي كه به پرگويي و كنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و اين عمل در او به صورت ملكه درآمده است، نميتواند يك روزه بر خلاف آن عمل كند، بلكه بايد قرار بر اين بگذارد كه هر روز مقداري از پرگويياش را كم كند تا به تدريج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروري از زبانش استفاده كند و سخن بگويد.
پي نوشت ها:
1. مولي محسن فيض كاشاني، محجة البيضاء، مكتبة الصدوق، 1340ش، ج 5، ص 307.
2. بروجردي حسين، جامع الاحاديث الشيعه، فرهنگ سبز ،ج 13، ص 472.
3.مولي محسن فيض كاشاني، محجة البيضاء، مكتبة الصدوق، 1340ش، ج 5، ص 308.
4. همان.
5. علامه مجلسي، بحارالانوار، موسسه الوفاء ،بيروت، 1404ق، ج 70، ص272.
6. همان، ج 77، ص312.
7. همان، ج 70، ص 272.
8.بر گرفته از: مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، مدرسه امام علي بن ابيطالب عليه السلام، قم، 1379، ج3، ص 394-396.
9. بحارالانوار، ج 68، ص 302.
10.سوره ق(50)،آيه 18:«ما يلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيهِ رَقيبٌ عَتيدٌ».
11. شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 396، نشر جامعه مدرسين، قم، چاپ دوم، 1404ق.
12. بحارالانوار، ج 68، ص 286.
13. بحارالانوار، ج 1، ص 159.
موفق باشید.






