با سلام
اگر کسی در محیطی قرار گیرد مانند عربستان یا گیر چند نفر وهابی یا کافر بیفتد و او را مجبور کنند که قرآن را آتش بزند یا به پیامبر و اهل بیت توهین کند و گرنه می کشند یا به خانوده اش را می کشند و توهین می کند آیا او میتواند این کار را بکند با اینکه شاید با کار او به دین اسلام لطمه ای وارد نمی شود آیا با این حال می تواند این کار ار بکند که از روی اکراه است یا باید از دین وعقیده اش دفاع کند و جان و مال و خانواده خود را فدا کند.؟
آیا استثنا نیز وجود دارد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از نظر دين اسلام تقيه به خاطر حفظ جان يا مال يا شرف و آبروى خود يا ديگري واجب است و در مورد مذكور چون جان و آبروي آن شخص و يا خانواده او در خطر است او مي تواند تقيه كند و كار هاي مذكور را انجام دهد چرا كه اولا؛ اسلام در همه جا به ما اجازه به خطر انداختن جان و مال خود و ديگران را نداده است. بلكه ما موظف به حفظ جان و مال خود و ديگران هستيم. چنانكه خداوند در قرآن مي فرمايد: وَ لا تُلْقُوا بِأَيْديكُمْ إِلَى التَّهْلُكَة؛(1) و خويشتن را به دست خويش به هلاكت مي ندازيد.
ثانيا؛ در آيات و روايات متعدد بر جواز و وجوب تقيه تصريح شده است. چنانچه در آيه اي مي فرمايد: مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛(2) كساني كه بعد از ايمان كافر شوند - به جز آنها كه تحت فشار واقع شده‏اند در حالي كه قلبشان آرام با ايمان است - آري آنها كه سينه خود را براي پذيرش كفر گشوده‏اند غضب خدا بر آنها است و عذاب عظيمي در انتظارشان!
در آيه ديگري مي فرمايد: لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ (3) فراد با ايمان نبايد به جاي مومنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند، و هر كس چنين كند، هيچ رابطه‏اي با خدا ندارد (و پيوند او بكلي از خدا گسسته مي‏شود)، مگر اينكه از آنها به پرهيزيد (و به خاطر هدفهاي مهمتري تقيه كنيد). خداوند شما را از (نافرماني) خود، بر حذر مي‏دارد، و بازگشت (شما) به سوي خداست.
در روايات متعددي نيز نقل شده است كه «لاايمان لمن لاتقيه له»(4) ايمان ندارد هر آن كسي كه تقيه ندارد و در روايتي ديگر امام باقر(ع) فرموده است: «التقية من دينى و دين اَبائي» تقيه كردن جزئي از دين من و دين آباء و اجداد من است.(5)
در نتيجه بر آن شخص واجب است كه به خاطر حفظ جان و آبروي خود و خانواده اش تقيه كند.
اما در پاسخ سوال دوم و مستثنيات تقيه نيز بايد گفت كه تقيه ـ به ويژه تقيه خوفى ـ اصلى است ثانوى و غرض عمده آن حفظ جان و شرف و مال، و نيز حفظ دين و شريعت است، حال اگر حفظ امور ياد شده متوقف بر تقيه باشد، تقيه واجب خواهد بود، و اگر تقيه نتيجه اى برخلاف غرض مزبور داشته باشد، حرام خواهد بود . اين گونه موارد را به عنوان مستثنيات تقيه نام برده اند، كه برخي از انديشمندان اين موارد را اين گونه برشمرده اند:
1ـ در برخى از محرمات و واجباتى كه در نظر شارع و متشرعه اهميت ويژه اى دارند، تقيه جايز نيست، مانند ويران كردن كعبه معظمه و مشاهد مشرفه، رد كردن اسلام و قرآن، و تفسير آن به گونه اى كه حقيقت دين تحريف گرديده، و مانند مذاهب الحادى معرفى شود.
2ـ هرگاه تقيه كننده از موقعيت ويژه اى در ميان مسلمانان برخوردار است كه ارتكاب فعل حرامى يا ترك واجبى از روى تقيه موجب وهن مذهب و شكستن حرمت دين گردد، تقيه بر چنين فردى جايز نيست. و شايد به همين جهت است كه امام صادق(ع) فرموده است «در شرب خمر تقيه نخواهم كرد».
3ـ هرگاه اصلى از اصول اسلام يا يكى از ضروريات دين در معرض خطر باشد، تقيه در مورد آن جايز نيست، مانند اين كه حاكمان جابر تصميم بگيرند كه احكام مربوط به ارث يا طلاق يا نماز يا حج را تغيير دهند. (6)
پي نوشت ها:
1. بقره(2)آيه195.
2. آل عمران(3)آيه28.
3. نحل(16)آيه 106.
4. كليني، الكافي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج2، ص217.
5. همان.
6. در آمدي بر شيعه شناسى، على ربانى گلپايگانى، مركز جهانى علوم اسلامى، قم، ص234ـ247.
موفق باشید.