سلام علیکم
دین و دنیا با هم جمع نمی شود و ورود به یک جمع که همگی در یک مسیرند ما را الوده به همان خصلت های انان می کند چه رسد که بخواهیم بر انها تسلط داشته باشیم حال چگونه می توان بر جمع افراد سیاسی ورود کرد وافرادی که حال ما میشناسیم و اکثریت انها اهل دنیایند و از اخرت غافل .چه رس د به اینکه بخواهیم بر انها مسلط شویم

صحبت من بر سر کار کردن دین و دنیا با همه که تضاد داره؟
توضیح اینکه :اگر بخواهیم درهر جمعی که در یک خصلت مشترکند مسلط شویم با در همان ویِژگی مشترک بر انها مسلط گردیم و همان نمای پیشرفت تر کبوتر با کبوتر باز با باز
ما اگر انسان با تقوایی باشیم جامون در محافل سیاسی نیست .پس چطور بایستی در سیاست ورود کنیم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اكثر دانشمندان اسلامي عقيده دارند كه دين با سياست همگرايي دارد. طرفداران اين ديدگاه معتقدند كه دين به صورت مجموعه قوانين الهي، بر اساس نيازهاي دنيوي و اخروي انسان تشريع شده است و دين در تمام صحنه‏هاي سياسي و اجتماعي و... حضور دارد. اگر دين نتواند نيازهاي دنيا و آخرت انسان‏ها را تأمين كند، ناقص است.
سياست به معناي مشروع را انديشمندان از ضروريات زندگي دانسته‏اند و اولياي خدا از آن بهره مي‏گرفتند، در زيارت جامعه در وصف امامان معصوم‏ عليهم‏السلام‏ آمده است: «... و ساسة العباد و اركان البلاد...» .
البته انديشمندان ديني بين سياست مشروع و غير مشروع مرز بندي كرده‏اند. هيچ گاه از سياست غير مشروع بهره نمي‏گرفتند. امام علي(ع) در دوران حكومت خود از سياست مشروع بهره گرفت. از اين رو يكي از مشكلات حضرت، صداقت در سياست بود، كه دشمنان حضرت آن را برنمي‏تابيدند.(1)
كلام ماندگار مرحوم سيد حسن مدرس كه فرمود : «سياست ما عين ديانت است» اين سخن ناظر به ديدگاه دوم است. سياست به معناي مديريت جامعه و زندگي اجتماعي براي تأمين نيازها و خواسته هاي قانوني و مشروع و اجراي عدالت و جلوگيري از تجاوز به حقوق انسان ها است.
حضرت امام خميني (ره) نيز در بيان خاطرات خود مي فرمايد: «وقتى كه ما در حبس بوديم... رئيس امنيت آن وقت گفت: آقا، سياست عبارت است از دروغگويى، عبارت است از خدعه، عبارت است از فريب، عبارت است از پدرسوختگى... اين را بگذاريد براى ما، من به او گفتم: اين سياست مال شما است...». (2)
به نظر مي رسد تامل در اين مطالب پاسخ سوال شما را مي دهد و آن اين كه:
سياست به معناى‏ مشروع و صحيح آن با دين همگرايى دارد و يكى از بايسته‏هاى جامعه است. سياست به معناى مشروع را انديشمندان از ضروريات زندگى دانسته‏اند و اولياى خدا از آن بهره مى‏گرفتند.
البته واژه سياست گاهي مانند برخى واژگان ديگر از معناى اصلى خود تحريف و به معناى خدعه و نيرنگ استفاده شده است. آري سياست به اين معنا، نه تنها دين با آن همگرايى ندارد، بلكه با آن تضاد دارد و با آن مبارزه مي كند. حضور در جمع افرادي كه سياست را در معناي تحريف شده آن استفاده مي كنند، لزومي ندارد.
اما سياست به معناي صحيحش كه به معناي روش اداره صحيح امور داخلي كشور، نيز به معناي روش صحيح زندگي و رفتار با ديگران مي باشد(3)، با دين همگرايى كامل دارد. امام خميني بر اين اساس مى‏گويد: «اما سياست به معناى اين كه جامعه را ببرد هدايت كند و به آن جايى كه صلاح جامعه و افراد است، اين در روايات ما براى نبى اكرم با لفظ سياست ثابت شده است».(4) «و انبيا شغلشان سياست است و ديانت همان سياستى است كه مردم را از اين جا حركت مى‏دهد [ و به ] تمام چيزهايى كه به صلاح ملت و مردم است هدايت مى‏كند».(5) اينان همان كساني سياسيون واقعي هستند كه رفتار و كردارشان رنگ و بوي خدايي دارد. حقيقتا به دنبال حل مشكلات مردم هستند و در راه خدا و براي او گام برمي دارند. به دنبال منافع مردم هستند و نسبت به منافع شخصي خود توجهي ندارند. حضور در چنين اجتماعاتي كه غالب افراد حاضر در آن، اين روش و منش را دارند، اشكالي ندارد. خلاصه سخن آن كه دين و دنيا با هم تضاد ندارند. انسان مي تواند با تقوا باشد و در محافل سياسي نيز حضور داشته باشد و اما نه هر محفل سياسي، بلكه محفل سياسي كه سياست آن سياست مشروع باشد.
پي‌نوشت‌ها:
1. مرتضى مطهرى، سيرى در سيره ائمه اطهارعليهم‏السلام، انتشارات صدرا، تهران، ص 28.
2. امام خميني، صحيفه نور، مركز نشر آثار امام خميني، ج13، ص 216 - 217.
3. م جمع البحرين، ج 4، ص 78؛ تاج العروس، ماده «ساس»؛ لسان العرب، ماده «سوس»، القاموس، ماده «سوس».
4. روزنامه جمهوري اسلامي، 10/5/1373، ص 15.
5. امام خميني، ولايت فقيه، مركز نشر آثار امام خميني، ‌ص 151.
موفق باشید.