با سلام
من یه دختر شیعه هستم که یه آشنای سنی دارم خیلی باهم بحث میکنیم،به نظرمن حرفاش بی اساسه چون تنها سندش حرفاش صحیح اخباریه،میگم سند دیگه بیار میگه تو باید خودت عاقل باشی درثانی حرفاش تناقضم زیاد داره
اما تنها چیزی که بین حرفاش منو به فکر انداخته اینه که واقعا چرا وضوی ما شیعه ها با معنای تحت اللفظی آیه قرآن فرق میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهش میکنم روشنم کنین
باتشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به اعتقاد شيعه اماميه، هيچ كس جز نبي اكرم (ص ) حق تشريع، تفسير و تبيين احكام الهي را ندارد. پيامبر از طريق اتصال به منبع غيب، از احكام الهي مطلع مي شدند و مأمور به تبليغ اين احكام بودند. پس از پيامبر طبق نص و تصريح ايشان، ائمه (ع ) براي تبيين احكام الهي (و نه تشريع آن) منصوب شده اند. از جمله طبق حديث مورد اتفاق جميع فرقه هاي مسلمين : «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا؛ دو شيء گرانبها ميان شما باقي مي گذارم: كتاب خدا و اهل بيتم، تا وقتي كه به اين دو چنگ بزنيد گمراه نخواهيد شد».
اگر ائمه (ع) حكمي يا كيفيت عملي را بيان مي كنند، صرفاً بيان حكم الهي و نحوه عمل و سيره رسول اكرم (ص) است و از پيش خود چيزي را تشريع نمي كنند.
منشأ پيدايش برخي تفاوت ها در كيفيت نماز و وضو، به دو عامل اساسي برمي گردد:
1- دور شدن از عصر حضور پيامبر و پيدايش سؤالات جديد:
با رحلت رسول اسلام، دوران دسترسي به كسي كه مبين حكم الهي بود به سر رسيد. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبي اكرم و پيدايش مسائل و سؤالات جديدي در زمينه هاي مختلف (از جمله در زمينه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت - كه راه دسترسي به بيانگر حكم الهي را بسته مي ديدند - براي يافتن پاسخ سؤالات خود، با اجتهاد و سليقه خود به پاسخ آنها پرداختند.
اما از ديدگاه شيعه، ائمه معصومين، مفسر و بيانگر حكم الهي بعد از نبي اكرم و بنا به سفارش ايشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبي اكرم، نيز دسترسي به مبين و مفسر احكام الهي داشتند و ائمه (ع ), آنچه را كه حكم الهي بود تبيين مي كردند; مثلاً در مسائلي چون : آيا مي توان با كفش نماز خواند؟ آيا اگر روي زمين و محل سجده نمازگزار، چيزي غير از اجزاي زمين (مثل فرش ) فاصله شود, مي توان بر آن سجده كرد يا نه؟ آيا خواندن سوره هايي كه سجده واجب دارد در قرائت نماز جايز است و..., در حالي كه اهل سنت در اين امور به فهم و رأي خود استناد كرده اند.
2- تغييرات و تشريعاتي كه از سوي خلفا, پس از رحلت رسول اكرم صورت گرفت - مانند تكتف (دست بسته نماز خواندن ), عموما" از زمان عمر خليفه دوم مرسوم شد. وقتي اسيران فارس را نزد وي آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ايستادند. وي علت اين عمل را جويا شد, گفتند : مقابل اميران و بزرگان خود به جهت احترام اين گونه مي ايستيم . عمر از اين نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت :خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز اين گونه بايستيم (1).
اما مساله وضو:
در آيه تشريع وضو آمده "فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الي المرافق" در اين آيه اهل سنت بدون استناد به پيامبر و عترت ايشان، "الي" را به معناي نهايت و آخر شستن در مقابل "من" به معناي ابتدا ي شستن گرفته و گفته اند: شستن از نوك انگشتان شروع و به مرفق و آرنج ختم گردد. البته "الي" به معناي جهت و انتها مي آيد ولي اين يك معناي آن است همچنان كه غايت و آخرين حد نيز يكي ديگر از معاني معروف آن مي باشد .اين كه« الي» در اين جا به كدام معنا است ،علاوه بر قرائن بايد از سنت و سيره رسول خدا كه مفسر و مبين قرآن است ، بفهميم.
در اين جا قرينه قوي وجود دارد كه "الي" به معناي غايت و تعيين آخرين حد شستن و مسح كردن است ،نه تعيين كننده جهت شستن،(كميت و مقدار را بيان مي كند نه كيفيت و جهت شستن را ) زيرا "يد" هم به دست تا مچ گفته مي شود و هم به دست تا آرنج و هم به دست تا كتف . در اين جا خداوند حد دست را معين كرده ، فرموده دست ها تا آرنج شسته شوند . منظور تعيين جهت شستن نبوده است ،همچنان كه در حكم مسح پا نيز "الي "تعيين حدود پا است زيرا در پا هم اين ابهام هست و تا مچ يا تا زانو و يا تا... ، و خداوند هنگام اعلام وجوب مسح پا ، با آوردن "الي الكعبين"حد مسح را بيان فرموده است .
بنا بر روايت راوي گويد: از امام باقر پرسيدم : از كجا دانستيد و گفتيد كه مسح فقط بعض سر است (بر عكس اهل سنت كه مسح همه سر را لازم مي دانند) ؟
امام خنديد و فرمود: رسول خدا فرمود و كتاب از جانب خدا به او نازل شده (و او مفسر كتاب است) زيرا خدا فرموده : "فاغسلوا وجوهكم"و مي فهميم كه همه صورت بايد شسته شود. بعد خدا فرمود: "و ايديكم الي المرافق" و دست ها تا مرفق ها را به وجه و صورت، عطف كرد .پس متوجه مي شويم بايد دست ها تا مرفق ها شسته شود .بعد بين شستن و مسح جدايي انداخت و فرمود :"و امسحوا برؤسكم " از اين كه فرمود "برؤسكم"مي فهميم كه مسح بايد به بعض سر باشد زيرا باء آمده و به معناي بعض است. بعد پاها را تا كعبين به سر در مسح عطف كرد .همچنان كه دست ها را به وجه و صورت عطف كرده بود . از اين مي فهميم كه مسح پاها تا كعبين كافي است . رسول خدا آيه را اين گونه تفسير كرد ولي مردم تفسير پيامبر را ضايع كردند.(2)
زراره و ابن بكير خدمت امام باقر رسيدند و پرسيدند :وضوي رسول خدا چگونه بود؟حضرت ظرف آبي طلب كرد و دست راستش را در آب فرو برد و كفي آب برداشت و بر صورت ريخت و آن را شست. بعد كف دست چپش را پر از آب كرد و بر دست راستش ريخت و آن را از آرنج تا نوك انگشتان از بالا به پايين شست، به طوري كه هنگام شستن دستش به سوي مرفق باز نمي گشت و بعد با كف راستش بر دست چپش آب ريخت و آن را مانند دست راستش شست .سپس سر و دو قدمش را با خيسي وضو مسح كرد، بدون اينكه از آب ديگري استفاده كند و فرمود :خداي بزرگ مي فرمايد :
"يا ايها الذين آمنوا اذا قمتم الي الصلوة اغسلوا وجوهكم و ايديكم "پس او نبايد جايي از صورت را نشسته بگذارد و بعد امر كرده به شستن دست ها تا آرنج ها ،پس نبايد جايي از دست ها تا آرنج ها را نشسته بگذارد ،پس بايد صورت و دست ها را تا آرنج را بشويد زيرا خدا فرموده "فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الي المرافق"
بعد خداوند مي فرمايد : "وامسحوا برؤسكم و ارجلكم الي الكعبين" بنا بر اين مسح به قسمتي از سر و پا از نوك انگشتان تا بلندي كعب و روي پا ها كافي است (3)
اين تفسير پيامبر از آيه است و ما بايد به تفسير پيامبر پايبند باشيم.
در اين آيه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است، در حالي كه اهل تسنن پاها را مي شويند و همه سر را مسح مي كنند.
علت تغيير وضو اين بود كه عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگي وضوي پيامبر گرفتار ترديد شد, و وضوي پيامبر را به شكلي كه اكنون در ميان اهل سنت مرسوم است ،اعلام نمود. اين قضيه مورد مخالفت بسياري از صحابه واقع شد, لكن حكومت اموي بنا به اغراض سياسي در نقاط مختلف اسلامي شيوه عثمان را تبليغ كردند. جوي به وجود آوردند كه برخي از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاكم را نداشتند . در نتيجه اين گونه وضو گرفتن رواج يافت.
خلاصه آن كه همانطور كه باء قيد براي مشخص كردن كميت رووسكم و الي الكعبين قيد براي تعيين مقدار ارجلكم است الي المرافق هم قيد براي تعيين مقدار شستن دست است نه طريقه شستن .آنچه كه مبهم است و نياز به قيد و توضيح دارد مقدار شستن است نه طريقه آن .گذشته از روايات كه در منابع اهل سنت داريم عاقلانه هم نيست دست را وارونه بشوييم و خودمان را دچار عسر و حرج كنيم .
براي آگاهي بيشتر ر . ك : وضوء النبي من خلال ملابسات التشريع , علي الشهرستاني , نشر مشعر. و كتاب شيعه پاسخ ميدهد
از همه مهم تر ما به شما توصيه مي كنيم براي بحث هاي اهل سنت حتما با سايت وليعصر(http://www.valiasr-aj.com/fa/index.php) زير نظر آيت الله حسيني قزويني مانوس باشيد و به اهل سنت هم معرفي نماييد
پي نوشت ها:
1. مستند العروة الوثقي، آيت الله خويي، ج 4، ص 445 - جواهرالكلام، ج 11، ص 19.
2. البرهان، ج2، ص257.
3. همان.
موفق باشید.