سلام!
در مورد حدیثی در کافی «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ إِذَا كَانَ الْغُلَامُ مُلْتَاثَ الْأُدْرَةِ صَغِیرَ الذَّكَرِ سَاكِنَ النَّظَرِ فَهُوَ مِمَّنْ یُرْجَى خَیْرُهُ وَ یُؤْمَنُ شَرُّهُ قَالَ وَ إِذَا كَانَ الْغُلَامُ شَدِیدَ الْأُدْرَةِ كَبِیرَ الذَّكَرِ حَادَّ النَّظَرِ فَهُوَ مِمَّنْ لَا یُرْجَى خَیْرُهُ وَ یُؤْمَنُ شَرُّهُ ــــ هر گاه کودک بیضه اش افتاده و شل باشد وآلتش کوچک ونگاهش آرام باشد امید خوبی در او میرود وشرش به کسی نمیرسد واگر بیضه اش سفت باشد , آلتش بزرگ ونگاهش تیز باشد امید خوبی در او نمیرود واز شرش ایمنی نخواهد بود .»(کافی ج6 ص51)
در بحث جهاد نیز در بحث دفن کردن اموات زمانی که نشود اموات مومن را از کافر تشخیص داد یکی از راهها این است که آنکس که آلتش کوچکتر است دفن شود چون او مومن است.
حال با توجه به حدیث و این حکم فقهی:
اولا آیا حدیث صحیح است یا خیر؟!
ثانیا بفرض صحت حدیث آیا به لحاظ طبی می توان تبیین برای حدیث و این حکم فقهی ارائه دارد یا خیر؟!
ثالثا اگر حدیث صحیح است بزرگی و کوچکی آلت و سفت و شل بودن بیضه چه ربطی به خوب یا بد بودن انسان دارد!؟ آلت و بیضه یک مسأله ژنتیکی و ارثی و پزشکی است. در صورتی که خیر و شر بودن طرف به رعایت ایمان و تقوا است که می توان با تربیت صحیح فرد را فرد خیری کرد.
رابعا خوب در بچگی و اوایل تولد که با عرض معذرت آلت و بیضه همه بچه ها کوچک است. پس این حدیث به چه معنی است!؟
خامسا باز با عرض معذرت اما هر انسانی در حالت عادی آلتش شل و کوچک است اما موقعی که تحریک و نعوظ شود؛ آلتش سفت و بزرگ می شود پس معنی حدیث چیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ: إِذَا كَانَ الْغُلَامُ مُلْتَاثَ الْأُدْرَةِ، صَغِيرَ الذَّكَرِ، سَاكِنَ النَّظَرِ، فَهُوَ مِمَّنْ يُرْجى‏ خَيْرُهُ، وَ يُؤْمَنُ شَرُّهُ، قَالَ‏: وَ إِذَا كَانَ الْغُلَامُ شَدِيدَ الْأُدْرَةِ، كَبِيرَ الذَّكَرِ، حَادَّ النَّظَرِ، فَهُوَ مِمَّنْ لَايُرْجى‏ خَيْرُهُ، وَ لَا يُؤْمَنُ شَرُّهُ»(1)
در مورد روايت مذكور چند نكته وجود دارد:
1- در بعضي نقل ها به جاي «الأدره»، «الأزره» آمده و مرحوم فيض كاشاني گفته اگر «الأدره» باشد، به معناي «مسترخي الخصية»( شل بودن بيضه و اخته بودن)است.(2) و طريحي در مجمع البحرين آورده كه مراد از «الأزره» نيرو و قوت است.(3)
2- از آنجا كه مرحوم كليني اين روايت را در باب «التَّفَرُّسِ فِي الْغُلَامِ‏ وَ مَا يُسْتَدَلُّ بِهِ عَلى‏ نَجَابَتِه»؛ فراست در بچه و آنچه دلالت بر نجيب بودنش مي كند، آورده مي توان برداشت كرد كه مراد از اميد خير داشتن يا ايمن بودن از شر، نجيب بودن و آرام بودن او باشد نه اينكه اگر اين علائم را داشت عاقبت به خير و اگر نداشت عاقبت به شر مي شود.
3- مراد از «ساكن النظر» كم نگاه كردن و مراد از «حاد النظر» كثرت و زيادي نگاه كردن به محارم است.
4- مرحوم علامه مجلسي سند اين روايت را مجهول دانسته است (4)و حديث مجهول حديثي است كه راويان حديث گرچه در كتب رجالي نامشان آمده ولي نسبت به عقيده، وثاقت و مذهب شان ذكري نشده است.(5)
روايت مجهول، نزد علماي رجال معتبر نيست. علاوه بر اينكه بعضي سند آنرا ضعيف دانسته اند.
5- منظور از كوچك بودن يا بزرگ بودن بيضه در اين حديث حالت عادي و طبيعي آن است، نه اينكه در حالت نعوظ و تحريك شهوت چنين باشد.
با توجه به مطالب فوق، چند احتمال مي توان درباره روايت مذكور بيان كرد:
در بعضي روايات درباره خصوصيات و ويژگي هاي جسمي انسان ها يا كودكان چنين آمده كه اگر در كودكي فلان خصوصيت را داشتند، نشانه فلان ويژگي آنها در بزرگي است. يعني ائمه(ع) با توجه به علوم فراوانشان بعضي روحيات و خصوصيات انسان ها در كودكي يا بزرگي را علامت و نشانه وجود فلان رفتار و روحيه خاص آن فرد مي دانستند. يا روان شناسان از روي برخي رفتارها يا خصوصيات جسمي افراد مثل شكل صورت و نوع نگاه و... تشخيص مي دهند كه آن فرد، چه خصوصيت اخلاقي يا رفتاري و رواني را دارد.
با توجه به اين مقدمه مي توان احتمال داد كه امام علي(ع) از روي برخي ويژگي هاي جسمي در كودكان، رفتار و روحيه آنها را در همان زمان يا در آينده پيش بيني و روان شناسي كرده اند. كه اگر كودكي اين خصوصيات را داشت: بيضه اش شل بود، آلتش كوچك بود، نگاهش آرام بود، بچه اي نجيب است و شر و اذيت كن نيست و اگر كودكي بيضه اش صفت بود، آلتش بزرگ بود، نگاهش تند و زياد بود، بچه اي است كه بيشتر دنبال شر و اذيت كردن است و خير از او اميد نمي رود.
احتمال ديگري كه درباره اين حديث مي توان بيان كرد اين است كه اين روايت درباره تعديل يا عدم تعديل غريزه جنسي كودكان مي باشد. يعني برخي انسان ها در كودكي غريزه جنسي ندارند و اينها اين خصوصيات را دارند، بيضه شان شل است، آلتشان كوچك و نگاهشان آرام است. از چنين كودكاني اميد خير مي رود و از اين جهت شري ندارند، اما اگر كودكي بيضه اش سفت، آلتش بزرگ و نگاهش به محارم زياد بود، غريزه جنسي او زودتر فعال شده و از شر و بدي او در اين زمينه نبايد ايمن بود.(بايد او را بيشتر كنترل كرد و با تربيت و آموزش صحيح جلو انحراف او را گرفت.)
خلاصه آنچه از اين روايت به طور قطع مي توان برداشت كرد اينكه، امام(ع) نمي خواستند يك قاعده كلي براي تشخيص آينده انسان ها در كودكي بيان كرده باشند به اين شكل كه از همان كودكي بفهميم كدام كودك عاقبت به خير مي شود و كدام كودك عاقبت به شر، زيرا اين مطلب با آيات قرآن و روايات معتبر معصومين(ع) درباره سعادت و شقاوت انسان ها تطابق ندارد و با آنها در تعارض است. صريح آيات قرآن اين است كه هر كس ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد اهل نجات و سعادت است. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ »(6)؛ هر كس از مرد و زن كار نيكى به شرط ايمان به خدا به جاى آرد ما او را به زندگانى خوش و با سعادت زنده ابد مى‏گردانيم و اجرى بسيار بهتر از عمل نيكى كه مى‏كردند به آنان عطا مى‏كنيم.
اين آيه شريفه كه مضمون آن در قرآن زياد است، به غير از ايمان و عمل صالح هيچ شرط ديگري را براي خوب بودن و رسيدن به سعادت بيان نكرده است. علاوه بر اينكه شايد بعضي كودكان صغير الذكر و... باشند ولي شرور و نانجيب شدند يا بالعكس.
اما درباره بحث فقهي كه براي دفن ميتي اگر نتوانند تشخيص دهند كه آيا كافر است يا مسلمان، صغير الذكر را دفن مي كنند:
در كتب فقهي چنين بحثي آمده و شيخ طوسي با استناد به روايتي از امير المومنين چنين آورده است كه: «اذا اختلط قتلي المسلمين بالمشركين فروي عن امير المومنين(ع) قال ينظر موتزرهم فمن كان صغير الذكر يدفن»(7)
اما برخي علماي ديگر اين روايت را نپذيرفته و قائل به قرعه در اين مورد شده اند(8) و بعضي هم با استناد به روايتي ديگر از پيامبر اكرم(ص) قول شيخ طوسي را قبول كرده اند. آن روايت چنين است: « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏(ص) يَوْمَ بَدْرٍ لَا تُوَارُوا إِلَّا كَمِيشاً يَعْنِي بِهِ مَنْ كَانَ ذَكَرُهُ صَغِيراً وَ قَالَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ إِلَّا فِي كِرَامِ النَّاسِ.‏»(9)؛ امام صادق(ع) فرمودند پيامبر(ص) در جنگ بدر فرمودند فقط كساني كه ذكرشان كوچك است را دفن كنيد و فرمودند اين خصوصيت نيست مگر در انسان هاي محترم و كريم.
مرحوم فيض كاشاني بعد از نقل اين حديث درباره آن چنين آورده است: «قوله «لا تواروا إلّا كميشا» حمل مي شود بر اينكه پيامبر اكرم(ص) از وجود اين علامت در بين مسلمانان خبر داشتند نه اينكه هر كافري آلتش بزرگ باشد هر گاه مسلمان شد آلتش كوچك مي شود، چنين چيزي غير معقول است زيرا هر مومني در زمان رسول الله(ص) قبل از ايمانش كافر بوده و اين علامت در بين آنها وجود نداشته است»(10)‏
با استفاده از توضيح مرحوم فيض مي توان همين توجيه را هم درباره روايت صغير الذكر بودن كودكان بيان كرد كه امام معصوم(ع) خودشان با استفاده از اين ويژگي ها در كودكان، خبر داشتند كه كدام كودك نجيب است كدام كودك شرّ.
توجيه ديگري كه مي توان درباره دفن ميتي كه صغير الذكر است كرد اين است كه با نگاه كردن به آلت ميت ببينند ختنه كرده است يا نه اگر آلتش كوچك بود، ختنه شده و مسلمان است و اگر آلتش بزرگ بود ختنه نشده و كافر است زيرا كفار ختنه نمي كردند.
پي نوشت ها:
1. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي،انتشارات اسلاميه، ج6، ص51.
2. فيض كاشاني، محسن، الوافي،كتابخانه امام أمير المؤمنين على(ع)، ج‏23، ص 1433.
3. طريحي، فخر الدين بن محمد، مجمع البحرين، انتشارات مرتضوي، ج‏3، ص: 207.
4. مجلسي، محمد باقر، مرآة العقول، انتشارات اسلاميه، ج‏21، ص89.
5. مدير شانه چي، كاظم، علم الحديث، انتشارات اسلامي، ص191.
6. نحل(16)آيه97.
7. شيخ طوسي، المبسوط، ج1، ص182.
8. حلي، ابن ادريس، السرائر، انتشارات جامعه مدرسين، ج2، ص20.
9. شيخ طوسي، تهذيب الاحكام، انتشارات اسلاميه، ج6، ص173.
10. الوافي، ج‏15، ص135.

موفق باشید.