با سلام و خسته نباشید
چرا امام حسین(ع) وقتی که دید کوفیان به عهدشان وفا نکرده اند به لشکر حر گفت بگذارید بروم پیش یزید یا برگردم به مدینه؟آیا می خواست امام با یزید بیعت کند؟ لطفا فقط با استناد به کتابهای اهل سنت جواب را بفرمایید.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
علت اصلي قيام امام حسين (ع) دعوت مردم كوفه نبود، كه حضرت با آگاهي از مواضع مردم اين شهر، دست از قيام بر دارد، بلكه هدف امام امر به معروف ونهي از منكر بود(1)، و اين امر به عنوان وظيفه الهي بعد از بي وفاي مردم كوفه نيزوجود داشت، ازسوي ديگر امام با انساني مانند يزيد - در هيچ شرايطي- بيعت نمي كرد، چون او واجد شرايط رهبري جامعه نبود. امام خطاب به برادرش محمد حنفيه فرمود: اي برادر، به خدا سوگند اگر در هيچ نقطه اي از دنيا، هيچ پناهگاه و جاي امني نداشته باشم، هرگز بايزد بيعت نخواهم كرد. (2) امام در جاي ديگر بيعت با يزيد را مساوي با از بين بردن اسلام دانست. (3) و او را انسان فاسق و فاجر خواند.(4) بر اين اساس امام بر خود واجب مي دانست عليه دستگاه قيام كند، هر چند منتهي به شهادت او شود. امام (ع)مي دانست تا خود و ياران و خاندانش ـ حتي بچه شيرخواره او ـ شربت شهادت ننوشند، اسلام پا برجا نخواهد ماند. شايد بر اين اساس باشد كه كشته شدن او در راه خدا و اسارت خاندانش مطلوب و محبوب خداوند بود.(5)
شهيد مطهري در اين باره مي گويد: امام حاضر به بيعت و تسليم نشد، خود گفته بود به هر حال من بيعت نخواهم كرد خواه كوفه مرا بپذيرد و خواه نپذيرد؛ پس از يأس از ياورى كوفيان نيز دست از انتقاد نكشيد. خطبههاى داغش را پس از برخورد با «حر» و اطلاع از وضع كوفه ايراد كرد. اما اعلام انصراف امام، فقط انصراف از رفتن به كوفه است نه از امتناع از بيعت و نه از اعتراض و انتقاد و امر به معروف و نهى از منكر.(6) از اين رو امام پس از مذاكره با حر مسير خويش را تغيير داد و راه قادسيه را در پيش گرفت سپاه حر نيز در تعقيب كاروان حركت كرد....(7)
پي نوشت ها:
1. كتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الكوفى (م 314)، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991، ج5، ص21.
2. همان.
3 .همان ، ص17.
4. مقتلالحسين، (ع) عبدالرزاق موسوي مقرم، چاپ پنجم، قم، دارالكتاب الاسلامي، ص 141.
5.شهيد آگاه، آيت الله لطف الله صافي ،تهران- بي نا، ص 34ـ 37 با تلخيص .
6. مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، صدرا، ج17، ص534.
7. محمد بن جرير طبري، تاريخ طبري، قاهره، 1358ق، ج4، ص305.
موفق باشید.






