پسری هستم 21 ساله که با دختری آشنا شدم و بهش قصدمو که ازدواج هست گفتم و این اولین دختریه که تاحالا باهاش دوست شدم و بدبختانه مشکل اینه که خانواده ی اونا به تحصیلات اهمیت میدن که من دیپلمم و دختره میگه از نظر مامانم لیسانس مدرک ابتدایی هستش!و از من خواسته که درس بخونم ولی شرایط درس خوندن رو ندارم و از طرفی خوانواده اونا نمیدونن که ما در ارتباط هستیم و همینطور خوانواده ی من!
حالا موندم چیکار کنم من حتی وقت درس خوندنو ندارم از صبح تا شب سر کار میرم!
از طرفی هم اونم منو دوست داره(این موضوع دو طرفست)
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
همان طور كه مي دانيد بروز علاقه بين دو جنس مخالف به راحتي آب خوردن صورت مي پذيرد و نبايد اين امر پيش پا افتاده فيزيولوژيك را آن قدر جدي گرفت كه دست مايه تشكيل يك عمر زندگي مشترك گردد.
اگر سري به دادگاه هاي خانواده بزنيد زوجين خواهان طلاق بسياري خواهيد يافت كه روزي همچون شما به جدي گرفتن يك امر غيرجدي پرداخته اند. اساساً انتخاب همسر بر اساس يك رابطه اتفاقي (كه خواه ناخواه به علائق فيزيولوژيك منجر مي گردد) بسيار آسيب زاست و بايد كمي همه جانبه نگرتر و دور انديشانه تر به قضايا نگريست. موفقيت هر ازدواجي در گرو ملاكمندي انتخاب همسر است و بدون رعايت ملاكمندي موفقيت هر ازدواجي در هاله اي از ابهام قرار دارد. تا اين جا كه ما اثري از ملاكمندي در انتخاب شما نمي بينيم و گويا شما اعتقادي به رعايت ملاك هاي عمومي و اختصاصي انتخاب همسر نداريد. متاسفانه بسياري از جوانان اين مرز و بوم اول دگمه را پيدا مي كنند و بعد به اين فكر مي افتند كه كت متناسب با آن را ببرند و بدوزند. عاقلانه اين است كه اول ملاك ها را بر گزينيد سپس بر اساس آن دست به انتخاب همسر زد نه اين كه اول همسر را برگزيد و بعد مطابق آن به حذف و فيلتر ناملاكمندي و ناهمتايي ها پرداخت.
مثلاً در مورد شما نبايد از اول چنين دختري با چنين خانواده ي را انتخاب مي كرديد چرا كه از اين ناحيه (يعني عدم تأمين ملاك مورد نظر همسر و خانواده اش مبني بر تحصيلات تكميلي) و ده ها ناحيه ديگر (كه شما احتمالاً آنها را ناديده مي گيريد و جدي نمي شماريد) بسيار آسيب خواهيد ديد.
نمي توان با خواهش و التماس از دست ملاك هاي مورد نظر خانواده همسر خلاص شد، چرا كه اين كار با اقتدار مثبت مردانه شما بسيار منافات دارد و شما بعد از ازدواج حرف چنداني براي گفتن نداريد. متاسفانه خانواده طرفين از اين خاطرخواهي فوق العاده آسيب زا بي اطلاع هستند و اين مساله در كوتاه مدت يا ميان مدت به دست خوردگي عاطفي طرفين منجر خواهد شد. شما بي دليل خود را در يك مخمصه عاطفي افكنده ايد كه معلوم نيست به اين راحتي بتوانيد از آن بيرون بياييد. با توجه به وفور دختران دم بخت و اشتغال شما (به عنوان يك عنصر بسيار مثبت) اقدام شما تا حدي زيادي نسنجيده و پر مخاطره است.
ناگفته پيداست اين رابطه بوي حرام مي دهد و به صرف قصد ازدواج نمي توان به دستكاري مشام خود پرداخت.
ترديدي وجود ندارد كه ازدواج كه نطفه اش با رابطه حرام بسته شده باشد زياد فرجام نيكي نخواهد داشت و بهتر است براي نيل به يك زندگي سعادتمند از ابتدا به حرف هاي خدا گوش سپرد. رضامندي زناشويي بدون جلب رضايت خداوند خواب و خيالي بيش نيست توصيه مي شود اگر به هر دليلي پذيراي هشدارها بالا نيستيد و آنها را نادرست مي انگاريد لااقل از سرمايه گذاري رواني بيشتر بر يكديگر به شدت حذر نماييد، چرا كه سكه اين رابطه دو رو بيشترندارد: وصال و فراق و كه در صورت فراق شرايط بسيار بغرنج خواهد شد. در صورت اصرار بر تداوم رابطه لااقل آن را با خواستگاري، رسميت بخشيد و بعد از خواستگاري رسمي به محك ملاكمندي انتخاب همسر از طريق مشاوره پيش از ازدواج همت گماريد. در تمام مراحل، سرمايه گذاري رواني را به حداقل رسانيد و از هم اكنون از خيلي آسيب هاي رواني احتمالي جلوگيري نماييد.
موفق باشید.






