سلام چندسوال درمورد قرآن:1-نام های قران2-صفات قران3-یکی ازکسانی که باآیات قران مقابله کرد4-چندنفرازحافظان قران بیشترموردتاییدمی باشند
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مفسرين و دانشمندان علوم قرآني با استفاده از آيات قرآن، نام هاي زيادي براي قرآن ذكر كرده اند و در تعداد آنها اختلاف كرده اند و از 90 تا 43 اسم براي آن بيان كرده اند. بيش تر اين نام ها به عنوان صفتهاي قرآن در قرآن و نيز در كتاب هاي ديگر به كار برده شده است. ما در اينجا حدود 55 نام قرآن كه مرحوم آيت الله معرفت با استناد به آيات قرآن آورده است را ذكر مي كنيم:(1)
قرآن، فرقان، كتاب، ذكر، تنزيل، حديث، موعظه، تذكره، ذكري، بيان، هدي، شفاء، حكم، حكمت، حكيم، مهيمن، هادي، نور، رحمت، حبل، نعمت، حق، تبيان، بصائر، مبارك، مجيد، عزيز، عظيم، كريم، سراج، منير، بشير، نذير، صراط، روح، قصص، فصل، عجب، قيم، مبين، عليّ، كلام، قول، بلاغ، متشابه، عربي، عدل، بشري، امر، ايمان، نبأ، وحي، علم، صحف، مطهره.
همانگونه كه اشاره شد بيشتر اين نامها مي تواند صفات قرآن باشد زيرا قرآن را توصيف مي كند.
در ابتداي بعثت پيامبر(ص) و نزول قرآن وقتي صحابه آيه يا سوره اي را از رسول خدا(ص) ميشنيدند، چندين بار به حضرت مراجعه كرده، آنچه به خاطر سپرده بودند، بر وي عرضه ميداشتند تا كيفيت حفظ را تأييد و تقرير كند. به تدريج اهتمام برخي از صحابه در به خاطر سپردن آيات چنان فزوني يافت كه گروهي به حافظ و قاري قرآن شهرت يافتند. سيوطي در اين زمينه مينويسد: چند تن از صحابه، كه به تعليم قرائت قرآن و حفظ آن شهرت داشتند، عبارتند از: علي(ع)، عثمان، ابيّ بن كعب، زيد بن ثابت، ابوالدرداء، عبدالله بن مسعود و ابوموسي اشعري.(2)
در طول تاريخ نزول قرآن عده زيادي از مشركان مخصوصا مشركان قريش با آيات قرآن مقابله كرده و آنرا شعر، سحر، دروغ، افسانه و... مي دانستند. معروف ترين و سرسخت ترين آنها ابوجهل و ابولهب و ابوسفيان و وليد بن مغيره و... بودند كه در مورد وليد بن مغيره كه قرآن را سحر دانست آياتي از قرآن هم نازل شد: « إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ نَظَرَ ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ فَقالَ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ»(3)؛ اوست كه فكر و انديشه بدى كرد و خدايش بكشد كه چقدر انديشه غلطى كرد. باز هم خدايش بكشد كه چه فكر خطايى نمود. پس باز انديشه كرد. و رو ترش كرد و چهره در هم كشيد. آن گاه روى گردانيد و تكبر و نخوت آغاز كرد. و گفت: اين (قرآن) به جز سحر و بيان سحرانگيزى كه (از ساحران گذشته) نقل مىشود هيچ نيست. اين آيات گفتار بشرى بيش نيست.
پي نوشت ها:
1. معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، موسسه التمهيد، ص93.
2. سيوطي، جلال الدين، الإتقان في علوم القرآن، انتشارات دارالفكر، ج 1، ص197.
3. مدثر(74)آيات18-25.
موفق باشید.






