باسلام
مطابق روایت: علماء امتی کافضل انبیاء بنی اسرائیل، برخی می گویند علمای ما مثل مرحوم آیت الله شاه آبادی از همه انبیاء حتی انبیای اولوالعزم بجز پیامبر اکرم علیه السلام، بالاترند. آیا این تلقی با توجه به اینکه خدای متعال می فرماید: لا نفرق بین احد من رسله، اگر چه در جای دیگر دارد که فضلتکم بعضهم علی بعض، می تواند چنین تلقی ایجاد کند. لطفا منظور از این روایت را مطابق با شبهه ارسالی تبیین نمایید.
باتشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اين حديث در كتب روايي شيعه و سني به دو صورت نقل شده است:
1. «علماء أمتي أفضل من أنبياء بني إسرائيل»؛
2. «علماء أمتي كأنبياء بني إسرائيل».
شيخ مفيد مي نويسد: از رسول خدا نقل شده: «علماء أمتي كأنبياء بني إسرائيل» و در بيش تر روايات آمده: «أفضل من أنبياء بني إسرائيل». (1)
در مورد اين حديث بحث هاي زيادي مطرح شده است. بعضي از عالمان اهل سنت اين حديث را معتبر ندانسته اند. ولي عالمان شيعه غالبا آن را معتبر شمرده اند.
از نظر عالمان شيعه، معصومين و امامان كه برترين عالمان امت پيامبر هستند، چون در زمره "اهل بيت" هستند كه آيه تطهير (2) در شأنشان نازل شده و در مباهله نفس (امام علي) و فرزند رسول خدا (ديگر امامان) خوانده شده اند. (3) و دلايل فراوان ديگر، از پيامبران بني اسرائيل حتي از اولوا العزم هاي آن ها برترند و اما عالمان اسلام كه به عصمت اختياري رسيده و نور علم حقيقي وجودشان را پر كرده (البته اين ها در امت اسلام قليل هستند)، با پيامبران غير اولو العزم بني اسرائيل مساوي يا از آن ها برتر هستند.
البته در تبيين و توجيه اين حديث بسيار سخن گفته شده است، از جمله يكي از محققان مي نويسد:
ما وقتي به حديث «علماء امتي كانبياء بني اسرائيل» توجه مي كنيم، نمي توانيم آن را ناظر به اين عالمان دين كه مي شناسيم، بدانيم؛ زيرا اينان به عصمت نرسيده اند. ممكن است لغزش هايي از آنان سر بزند و صحيح نيست خدا غير معصوم را در رديف معصوم قرار دهد. اگر بخواهيم بگوييم كه منظور اين است كه آنان از لحاظ معرفت و علم در رديف پيامبران هستند نيز صحيح نيست؛ زيرا ملاك ارزشمندي در درگاه خدا نه علم و...، بلكه فقط تقوا و عمل صالح است. بنابراين، بايد منظور از "عالمان" در اين حديث، امامان معصوم باشد كه پيامبر آنان را يكي از "ثقلين" و عدل قرآن معرفي كرد. (2)
فخر المحققين در تبيين اين حديث آورده كه پيامبران بني اسرائيل در درجات مختلف بودند. بعضي از آن ها فقط بر خودش مبعوث بود و بعضي فقط بر خانواده اش و بعضي بر اهل قبيله و... . (3) اين گونه نبوده كه همه در مقامي قريب به حضرت موسي - عليه السلام - باشند تا مساوات يا افضليت عالمان اسلام بر آن ها بعيد شمرده شود.
بعضي گفته اند منظور از علماي امت در اين حديث فقط امامان هستند؛ زيرا در روايت از امامان داريم كه فرموده اند: «نحن العلماء وشيعتنا المتعلمون»؛ «عالمان ما هستيم و شيعيانمان متعلّم مي باشند». (4)
با توجه به آنچه گذشت و ادله اي كه بر برتر بودن امامان بر انبياي اولو العزم دلالت دارد، به نظر مي رسد نظر اول از همه صحيح تر است كه منظور از "علماي امت"، غير امامان از تربيت شدگان خاص آن ها باشند (مثل سلمان فارسي و...) كه به عصمت اختياري رسيده و نور علم و معرفت و ايمان، وجودشان را نوراني كرده و رذيلت ها را از آنان دور ساخته است. اينان همسان پيامبران بني اسرائيل مي باشند.
از مرحوم آيت الله بهجت پرسيده شد چطور مي شود كه برخي از علماي امت از برخي انبياي بني اسرائيل بالاتر باشند، ايشان فرمودند: علماي امتِ پيامبر قرآن را دارند كه مهيمن و برتر از همه كتب آسماني است؛ در حالي كه آن ها چنين كتابي را در اختيار نداشتند و اين علما در پرتو هدايت و معارف قرآن به چنين جايگاهي رسيده اند.
پي نوشت ها:
1. شيخ مفيد، أوائل المقالات، ص 178، دوم، لبنان، دار المفيد، 1414 ق.
2. سيد جعفر مرتضي، الصحيح من سيرة النبي الأعظم (ص)، ج 5، ص 197 - 198، چهارم، بيروت، دار الطباعة، 1415 ق.
3. جامع الشتات - الخواجوئي، ص 157 - 159، چاپ اول 1418 ق.
4. همان، ص 157 - 159.
موفق باشید.