لطفا در خصوص سكولاريسم و عوامل موثر در به وجود آمدن آن و دیدگاه اسلام در مورد آن توضیحاتی دهید.ممنون.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
سكولاريسم رويكرد خاصى است كه بر اثر تحولات اقتصادى فرهنگى اجتماعى مغرب زمين پس از عصر نوزايى (رنسانس) به وجود آمد. از مهم ترين نتايج اين پديده شكل گيرى نظريه اى سياسى در باب جدايى دين از سياست است. جان مايه انديشه سكولارها تاكيد بر امورى است كه منتهى به انكار شديد مرجعيت دين در امور اجتماعى و سياسى مى شود. تلقى خاص و ويژه اى از دين و كاركرد آن عرضه مى دارد.
معناى سكولاريسم
واژه سكولاريسم (secularism) مشتق از كلمه لاتينى ( seculum )به معناى گروهى از مردم است. در سرزمين هاى پروتستان نشين اين كلمه تداول استعمال پيدا كرد. به معناى عالم دنيوى در مقابل عالم روحانى و معنوى به كار رفت. اما در كشورهاى كاتوليك نشين نظير فرانسه به جاى رواج كلمه سكولار و سكولاريزم واژه لائيك ( laicite )رواج پيدا كرد. اين واژه از دو كلمه يونانى(laos)به معناى مردم و (laikos)به معناى مردم عوام در قبال رجال دين و روحانى اخذ شده است. سكولاريزم در فارسى به معناى ناسوتى دنيوى عرفى زمينى ترجمه شده است. در زبان عربى دو واژه العلِمانيه و العلَمانيه را معادل سكولاريزم قرار داده اند. كسانى كه سكولاريزم را به العلِمانيه ترجمه مى كردند، اين واژه را مشتق از علم دانسته، سكولاريزم را دعوت به علم گرايى قلمداد مى كردند. كسانى كه العلَمانيه را معادل سكولاريزم قرار مى دهند، آن را مشتق از عالم مى دانند؛ بنابراين از نظر آن ها سكولاريزم بر استقلال عقل انسانى در تمامى عرصه هايى كه به خدمت گرفته مى شود، تاكيد دارد، بدون آن كه عقل را نيازمند امور دينى و معنوى بداند.
واژه سكولاريزم در طى مرو زمان معانى متنوعى به خود گرفته است. در ابتدا براى افاده معناى غير روحانى به كار مى رفته است. در اروپاى قرون وسطا زمين هاى فراوانى به طور موقوفات تحت نظارت رجال دين و روحانيان و راهبان كليسا و صومعه ها اداره مى شد. زمين هايى را كه چنين نبود، زمين هاى تحت نظارت سكولارها مى ناميدند. كم كم در برخى موارد از اين واژه بوى دشمنى با دين با مشام مى رسيد. به عنوان مثال در فرانسه تعليم دين اختصاص به كليسا داشت. دولت عهده دار تعليم عمومى بود كه اغلب به رياضيات و طبيعيات محدود مى شد.
تعاليم لائيكى در برابر تعاليم دينى قرار گرفت. به تدريج اين تفكر رواج پيدا كرد كه نه تنها بخشى از تعاليم خارج از نفوذ دين و رجال دين است. بلكه اساساً برخى از جنبه هاى حيات بشرى از دين خارج است. بدين ترتيب سكولاريزم و مذهب لائيك شكل گرفت. حيات عمومى را خارج از سلطه دين و رجال آن مى خواست.
سكولاريسم در تصور معنايى خويش ماهيت علوم و معارف را نيز دستخوش دگرگونى كرده، از اين نظر سكولاريزم را مى توان تلاشى براى تاسيس حوزه مستقلى از دانش كه از پيش فرض هاى فوق طبيعى و ايمان گروانه پيراسته شده است، تعريف كرد. همين وضعيت در قبال نهادهاى سياسى و اجتماعى دنبال شد.
برخى معتقدند سكولاريزم به رغم اين تطور و تنوع معنايى داراى جنبه عام و مشتركى است كه جامع اين معانى و رويكردهاى متعدد است. اين معناى عام و جامع اعتقاد به عدم برترى مرجعيت دين نسبت به مرجعيت ساير منابع معرفت است.
كوتاه سخن آنكه: سكولاريزم دايره نفوذ و حضور دين را عرصه هايى مى داند كه پاى عقل آدمى به آن جا نمى رسد.
(بر گرفته از كتاب حكومت دينى، احمد واعظى ،بحث سكولاريسم)
براى آگاهى بيش تر ر. ك:
1. انتظارات بشر از دين، عبدالله نصرى
2. سكولاريسم در اسلام و مسيحيت، حسن قدردان قراملكى
سوالي كه مطرح كرديد جاي بحث هاي فراواني دارد كه اندشمندان ديني مورد بحث و بررسي قرار داده اند.
در مورد ديدگاه اسلام در مورد ليبراليسم به مقاله زير مراجعه كنيد.
<http://balagh.net/persian/politic/index.htm>
موفق باشید.






