سلام
من خدا را قبول ندارم.اعتقاد من بر این است: طبق برهان های فلسفی همه ی موجودات باید به یک واجب الوجودمنتهی شودند.حال شما میگویید این واجب الوجود خدا است اما ما میگوییم که این واجب الوجود عنصر ها بودند که از روز اول بر اثر انفجار big bang به وجود آمده و بعداز هزاران سال جهان امروزی به وجودآمده.
حال میتوانید برای من خدا را اثبات کنید؟
(درضمن من به قرآن و... اعتقاد ندارم)یعنی روشن فکر باعقایدغربی هستم.
خواهشا از طریق برهان های فلسفی اثبات نکنید.ممنون
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
البته در پرسش شما آمده بود"من به قرآن و... اعتقاد ندارم...از طريق برهان هاي فلسفي اثبات نكنيد." گويا توقع داريد كه پاسخ شما از طريقي غير از نقل و عقل ارائه شود كه اين امر تقريبا ناممكن است، زيرا اثبات يك امر يا نتيجه ارائه برهان عقلي با مقدمات عقلي است و يا مقدمات نقلي و شما هر دو را نمي پذيريد.
در هر حال تلاش مي كنيم پاسخي كوتاه در مورد پرسش شما ارائه دهيم:
نكته مهمي كه در بيان خود از آن غفلت كرديد آن است كه فلاسفه علاوه بر لزوم وجود علت العلل يا همان واجب الوجود، در مورد ماهيت و حقيقت آن هم به نكات دقيق و روشني رسيده اند و به درستي تبين كرده اند كه اين علت نخست كه حقيقت واجب الوجود است لزوما داراي ويژگي هاي خاص و صفات معيني است و حتي اگر يكي از اين صفات معين را نداشته باشد نمي تواند در جايگاه علت نخستين قرار بگيرد.
به عبارت روشن تر ايفاي نقش موجود نخستين از عهده هر موجود متصور و محتملي بر نمي آيد و تنها يك موجود معين با صفاتي مشخص مي تواند در جايگاه واجب الوجود و علت العلل قرار بگيرد؛ البته ما اصراري نداريم كه حتما همان موجودي كه اديان آن را " خدا " مي خوانند، آن علت نخستين باشد، بلكه آن موجود مي تواند هر چيز ديگري باشد، به شرطي كه داراي صفات مشخص واجب الوجود باشد و صفات او بتواند حقيقت بي نيازي از علت را بربتابد، والا داراي صفات امكاني خواهد بود و موجودي ممكن الوجود محسوب مي شود.
بر اين اساس مي توان به آساني دريافت كه ماده يا انرژي كه در عالم مي بينيم و مي شناسيم داراي صفات و ويژگي هاي واجب الوجود نيستند و ممكن نيست كه واجب الوجود باشد؛ ماده يا انرژي هر چه باشند و ميزان و مقدار آن هر چه باشد، باز به دلايل گوناگون داراي وجودي ممكن است، چون داراي نقص، نياز، تغيير، محدوديت، جزء، حدوث، تركيب و ديگر خصوصيات ممكنات است.
در واقع حتي اگر شكل گيري كائنات را بر مبناي بيگ بنگ هم بدانيم باز همان ماده اوليه يا توده كوچك اوليه مخلوط از ماده و انرژي به يقين داراي صفات موجود ممكن مانند محدوديت و تغيير و حدوث و ... است و ممكن نيست كه بتواند واجب الوجود باشد، زيرا موجود واجب داراي همه مراتب وجود و كمالات وجودي است و هيچ نقص و محدوديت و تغييري در او راه ندارد.
به علاوه حتي اگر شكل گيري همه كائنات بر مبناي انفجار بزرگ بوده باشد و برفرض هر آنچه امروزه در نظم بي بديل كائنات مشاهده مي كنيم معلول همان افجار و بدون هرگونه مديريت ديگر محسوب شود، پرسش مهم در اين ميان آن است كه همان انفجار بزرگ و دقيق توسط كدام فاعل و علت انجام شده است و آن ماده اوليه را چه علتي به وجود آورده است؟
اينجاست كه مجبوريم به علتي پيشين داراي انديشه و قدرت عمل برسيم كه مي تواند همه كائنات را بر اساس شكل دادن به يك انفجار بزرگ ايجاد نمايد و به آن تحقق بيروني ببخشد؛ آن علت هرچه كه باشد چيزي فراتر از ماده و جرم فاقد شعور و ادراك و داراي قدرت محدود خواهد بود كه ما نام او را خدا گذاشته ايم.
موفق باشید.






