با سلام و احترام
چند سوال داشتم:
1)چند وقتی است که مطلبی از استیون هاوکینگ در اینترنت پخش شده است که به قرار زیر است:
"
پرسش اول : چه کسی جهان را بوجود آورده است؟
پاسخ – خدا
پرسش دوم : چه کسی خدا را بوجود آورده است ؟
پاسخ – خدا نیازی به بوجود آورنده ندارد.
… …
پس ما قبول کردیم موجودی وجود داره که نیاز به خالق نداره،,حال به پرسش اول برمیگردیم.
استیون هاوکینگ"
یک جواب کوتاه به این شبهه که عامه ی مردم را قانع کند (در حد یکی دو جمله) و یک جواب کامل (احتمالا از نگاه فلسفی) برای این شبهه نیاز دارم.
2)آیا قانون علت و معلول (و اینکه یک پدیده از چیز دیگری نشئت می گیرد و خود به خود به وجود نمی آید) قابل اثبات است یا جزء بدیهیات فرض می شود؟ چون برخی می گویند چیزهایی وجود دارد که از قانون علت و معلول پیروی نمی کند برای همین می توان گفت سرمنشأ هستی نیز می تواند بدون خالق باشد.
3)چه راه هایی برای اثبات وجود خدا وجود دارد؟ آیا همه ی آنها به قانون علیت برمیگردد یا نه؟
4)آیا پی بردن به وجود خدا و بعد از آن ایمان به او، از طریق علم (مخصوصا علوم تجربی مثل فیزیک) امکان پذیر است یا اینکه فقط از طریق فلسفه و یا دریافت درونی و ایمان به غیب امکان پذیر می شود؟ چون بعضی معتقدند مثلا علم فیزیک به این شکل که امروزه تعریف شده است، توانایی رد یا اثبات وجود خدا را ندارد و اساسا کاری با خدا ندارد و اگر کسی در جوامع علمی حرف از اثبات یا رد خدا بزند، حرف علمی نزده است.
با تشکر
خدانگهدار
پرسش: اثبات خدا و مطلب استيون هاوكينگ
با سلام و احترام چند سوال داشتم:
1)چند وقتي است كه مطلبي از استيون هاوكينگ در اينترنت پخش شده است كه به قرار زير است:
" پرسش اول : چه كسي جهان را بوجود آورده است؟
پاسخ – خدا
پرسش دوم : چه كسي خدا را بوجود آورده است ؟
پاسخ – خدا نيازي به بوجود آورنده ندارد.
… …
پس ما قبول كرديم موجودي وجود داره كه نياز به خالق نداره،,حال به پرسش اول برميگرديم.
استيون هاوكينگ"
يك جواب كوتاه به اين شبهه كه عامه ي مردم را قانع كند (در حد يكي دو جمله) و يك جواب كامل (احتمالا از نگاه فلسفي) براي اين شبهه نياز دارم.
2)آيا قانون علت و معلول (و اينكه يك پديده از چيز ديگري نشئت مي گيرد و خود به خود به وجود نمي آيد) قابل اثبات است يا جزء بديهيات فرض مي شود؟ چون برخي مي گويند چيزهايي وجود دارد كه از قانون علت و معلول پيروي نمي كند براي همين مي توان گفت سرمنشأ هستي نيز مي تواند بدون خالق باشد.
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
جناب "استيون هاوكينگ" ممكن است فردي بي نظير در علوم تجربي مانند فيزيك نظري و كيهان شناسي باشد؛ اما اگر معيار داوري در مورد قدرت تحليل استدلال هاي نظري ايشان را همين استدلال مذكور در پرسش بدانيم بايد گفت متاسفانه ايشان از توانايي چنداني در بهره گيري از علوم انساني و استدلال هاي منطقي ندارد و در اين امر دچار اشكالات فاحشي شده است و بيان نقل شده از ايشان گرفتار يك مغالطه روشن، يعني همسان دانستن موضوعات مختلف است.
در واقع اين بيان از يك فرض اشتباه ناشي شده است و آن اين كه تصور ميشود كه هر موجود نياز به علت دارد، در حالي كه اصل عليّت كه مبناي اين برهان محسوب مي شود اين نيست؛ اصل عليت مي گويد " هر «پديده» اي به علت نياز دارد "، يعني هر چيزي كه قبلا نبوده و بعدا وجود يافته است، وجودش نياز به علت دارد.
در نتيجه وقتي مي گوييم خدا نيازي به بوجود آورنده ندارد، يعني خداوند در زمره پديده ها نيست و طبيعتا داخل در قانون عام عليّت نمي شود، اما جهان به يقين پديده است و داراي سابقه عدم و نيستي است، پس نمي توان در مورد او گفت " نيازي به بوجود آورنده ندارد ".
براي پاسخ دقيق تر به اين سؤال مي توان گفت اگر كسي سؤالات ذيل را از شما بپرسد، چه پاسخي به آن ميدهيد:
رطوبت هر چيز از آب است، رطوبت آب از چيست و از كجا است؟
شوري همه چيز از نمك است، شوري نمك از چيست؟
وقتي به اتاق كار خود يا منزل مسكوني خود نگاه ميكنيد و ميبينيد روشن است، از خود ميپرسيد آيا روشنايي از خود اتاق است؟ فوراً به خود پاسخ منفي ميدهيد، زيرا اگر روشني اتاق از خود ميجوشيد، نبايد هيچ وقت تاريك بشود، در حالي كه پارهاي از اوقات تاريك و گاهي روشن است. پس روشني آن از جاي ديگر است. به اين نتيجه ميرسيم كه روشني اتاق و خانه ما در اثر ذرات يا امواج نور است كه به آن تابيده است. آن گاه از خود سؤال ميكنيم روشني خود نور از كجا است؟
پاسخ اين است كه روشني نور از خود آن است. در هيچ نقطه جهان نمي توانيم نوري پيدا كنيم كه تاريك باشد و چيز ديگري آن را روشن كرده باشد. ذرات نور هر جا باشند، روشناند و روشني جزء ذات آنها است. به همين نسبت نيازمندي به علت و ايجاد كننده امري لازم براي همه موجودات نيست ، هرچند در مورد همه موجوداتي كه مي بينيم مي توانيم بپرسيم از چه علتي به وجود آمده اما، در مورد اصل وجود و هستي نمي توان گفت علت ايجادي آن چيست.
در مورد خداوند نيز نمي توان اين سوال را مطرح نمود زيرا خداوند پديده و يا به تعبير فلاسفه ممكن الوجود نيست تا نيازمند علت ايجادي و پديد آورنده باشد و نبايد به طور مغالطه گونه عدم نيازمندي يك موجود ازلي و غير پديده را به يك پديده حادث تعميم داد.
اما در مورد اثبات پذيري بديهيات بايد گفت اصولا بديهيات پايه و مبناي همه استدلال هاي منطقي و براهين عقلي است و به اين دليل ما مي توانيم براي ديدگاه هاي خود استدلال بسازيم كه زيرساخت هاي معرفتي و پايه هاي فكري اوليه اي به نام بدهيات داريم و اگر بنا باشد كه خود بديهيات نيازمند اثبات باشند، ديگر معرفت ثابت شده عقلي براي بشر باقي نخواهد ماند زيرا هر انچه مقدمه اثبات بديهي اول محسوب شود، خود بديهي دومي است كه نيازمند اثبات است.
اما در هر حال براي تبيين و توضيح ماهيت و مدلول گزاره هاي بديهي نيز مي توان براهين تنبيهي اقامه نمود، هرچند اين براهين خود متشكل از مقدمات بديهي ديگر باشند؛ در واقع مي توان با توضيح و تبيين صحت قانون عليت را به اثبات رساند، يعني نشان داد ماهيت اين گزاره به گونه اي است كه تصور طرفين موجب تصديق آن خواهد شد.
به عبارت روشن تر تصور درست و دقيق پديده بودن يك چيز نيازمندي او به علت را به خوبي تبيين مي كند زيرا اگر چيزي نبوده و بعد به وجود آمده يا بايد وجود او جوشيده از درون خودش باشد كه اين امر تناقض و محال است زيرا قبل از ايجاد چيزي نبود كه بخواهد منشأ ايجاد خود يا علت ايجاد خود گردد، و يا بايد اين وجود از ناحيه علت بيروني حاصل شده باشد كه اين يعني همان اصل عليت.
قانون عليت به عنوان يك اصل بديهي محسوب مي شود و بديهيات پايه و اساس همه معارف بشري هستند و اگر اين ها هم نيازمند اثبات باشند، عملا هيچ چيز قابل اثبات نخواهد بود؛ در واقع بديهيات نه اثبات پذيرند و نه ابطال پذير؛ هرچند مي توان براهين تبيهي براي درك بهرت درستي بديهيات اقامه نمود.
پرسش: اثبات خدا و مطلب استيون هاوكينگ
چه راه هايي براي اثبات وجود خدا وجود دارد؟ آيا همه ي آنها به قانون عليت برمي گردد يا نه ؟
4)آيا پي بردن به وجود خدا و بعد از آن ايمان به او، از طريق علم (مخصوصا علوم تجربي مثل فيزيك) امكان پذير است يا اينكه فقط از طريق فلسفه و يا دريافت دروني و ايمان به غيب امكان پذير مي شود؟ چون بعضي معتقدند مثلا علم فيزيك به اين شكل كه امروزه تعريف شده است، توانايي رد يا اثبات وجود خدا را ندارد و اساسا كاري با خدا ندارد و اگر كسي در جوامع علمي حرف از اثبات يا رد خدا بزند، حرف علمي نزده است. با تشكر خدانگهدار
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اگر منظور شما از راه هاي اثبات وجود خداوند، راه هاي عقلي باشد بايد گفت عليت تنها يكي از اين راه هاست و ادله و براهين گوناگون ديگري هم براي اثبات خداوند متعال وجود دارد كه به عليت بر نمي گردند؛ به عنوان مثال برهان صديقين يكي از فني ترين و مستحكم ترين و عامترين براهيني است كه از طرف فلاسفه الهي ارائه شده است و مبتني بر هيچ برهان و اصل ديگري هم نيست.
ملاصدراي شيرازي كه ارائه كننده اصلي اين برهان است در تعريف اين برهان چنين گفته است كه اين برهان از براهين ديگر محكم تر و شريفتر مي باشد.(1) لكن سخن ايشان به معني غلط بودن براهين ديگر اثبات وجود خدا نمي باشد. براهيني مانند برهان نظم و حدوث و امكان، هر كدام به تنهائي و يا با تركيب با يكديگر، قادر به اثبات وجود خدا و نيز بسياري از صفات حق تعالي مي باشند.
براي شناخت دقيق اين براهين مي توانيد به كتاب براهين اثبات خدا نوشته آية الله جوادي آملي مراجعه بفرماييد.
پي بردن به وجود خداوند و ايمان به او داراي تنوع گسترده اي در ميان راه كارهاست كه راه كار عقل و براهني عقلي همانند راه هاي شهودي و رهيافت هاي باطني در زمره اين راه ها محسوب مي شوند، اما در عين حال راه كارهاي تجربي و بهره مندي از دستاوردهاي علوم تجربي هم مي تواند به عنوان يكي از اين راه كارها به حساب بيايد.
البته بايد توجه داشت كه دستاوردهاي تجربي مي تواند به عنوان مقدمه و مبادي يك برهان عقلي به كار اثبات وجود خداوند بيايد و مثلا فيزيك ثابت كند كه عالم پديده و حادث است و بعد با برهان عقلي حدوث، وجود محدث يا خداوند ثابت گردد و يافته هاي فيزيكي به خودي خود و به طور مستقل نمي تواند در مورد اثبات و ابطال خداوند وارد بحث شود. زيرا موضوع علمن فيزيك ماده و طبيعت است، در حالي كه خداوند در اين موضوع تعريف نمي شود.
پي نوشت:
1. ر.ك : صدرالمتالهين شيرازي، الاسفارالاربعه، قم، مكتبه المصطفوي، 1368 هـ.ش، ج 6، ص 13.
موفق باشید.