با سلام

چرا خدا دیگر عذابی نازل نمیکند؟ در زمان قوم عاد حضرت هود معجزه ای هم برای اثبات رسالتش انجام نداد ولی به قوم عاد عذاب نازل شد. در زمان قوم ثمود حضرت صالح معجزه ای انجام داد و پس از کشتن شتر بر قوم ثمود عذاب نازل شد. ولی حالا چرا عذابی نازل نمیشود؟ در حال حاضر که کفر و شرک و فساد در سطح میلیاردی در دنیا وجود دارد چرا عذاب نازل نمیشود؟ مگر قوم لوط بخاطر همجنسبازی دچار عذاب الهی نشدند؟ پس چگونه است که در روز روشن در کشوری 3 میلیون همجنس باز در زیر دیدگان خدا فستیوال برگزار میکنند و دچار عذاب نمیشوند؟ آیا خدا نگرشش عوض شده؟

با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
دراين رابطه به چند نكته بايد توجه نمود:
1- اساس دنيا سامانه امتحان و آزمايش و ابتلا است. بشر به دنيا مي آيد تا اختيار و اراده خود، سرنوشت خود را بسازد. بنا نيست كه خداي متعال با اعطاي آزادي و اختيار كه به بشر داده فرصت ها را از او بگيرد. تا هنگامي كه انسان در اين دنيا زندگي مي كند، فرصت دارد كه كارهاي نيك و يا كارهاي بد انجام دهد و يا حتي ظلم و ستم كند. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:
« كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا ؛ هر دو دسته -دنياخواهان و آخرت طلبان- را از عطاي پروردگارت مدد مي بخشيم و عطاي پروردگارت از كسي منع نشده است.» (1)
بنابراين بخشي از اين مهلت (امهال) و فرصت دادن براي ايجاد ميدان آزمايش است تا سره از ناسره و خوب از بد تمايز يابند.
2- سه سنت الهي در زندگي انسان جاري است: الف. سنت استدراج ب. سنت امهال.ج . نابودي اقوام بعد از نااميدي از اصلاح آنها.
سنت استدراج: استدراج تجديد نعمتي بعد از نعمت ديگري است تا بدين وسيله التذاذ به آن نعمت ها ظالمين و فاسقين را از توجه به وبال كارهايشان غافل بسازد. كه اين خود نوعي عذاب است.
سنت امهال: امهال يعني مهلت دادن، خداوند متعال براي رعايت يك سلسله مصالحي كه ما از برخي از آنها نا آگاهيم در عقوبت اهل باطل تعجيل نمي كند، بلكه به آنان فرصت و مهلت مي دهد. اموري را در حد درك بشري مي توان به عنوان فلسفه امهال نام برد:
الف - ازدياد در گناه و عذاب الهي: خداوند به كفار مهلت مي دهد و اين مهلت در حقيقت يك بستر آزمايشي است كه انها خود را در آن محك بزنند. اما آنها به سوء اختيار خود راه گمراهي را بر مي گزينند و فريب امهال الهي را مي خورند و غرق در گناه مي شوند. به بيان ديگر اين ازدياد گناه، نتيجه و عاقبت غفلت آنها از هشدارهاي خداوند است.
ب - فرصت توبه و بازگشت: اگر خداوند در عقاب ظالمان تعجيل كند و فرصت توبه و اصلاح به آنان ندهد، اولا انساني باقي نمي ماند كه از عقوبت دنيوي سالم بماند و ثانيا با نبود فرصت توبه، روح نااميدي بر مردم حاكم مي شود. خداوند در قرآن مي فرمايد:« لَوْ يُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّهٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصيرًا اگر خداي متعال مردم را به آنچه مي كنند مؤاخذه مي كرد، هيچ جنبنده اي را بر پشت زمين باقي نمي گذاشت ولي مؤاخذه انان را تا سرآمدي معين به تأخير مي اندازد و چون سرآمدش در رسد خدا به كار بندگانش بيناست.(2)
بنابراين امهال و استدراج نسبت به برخي از گنهكاران مقدمه عذاب سخت الهي است و نسبت به برخي ديگر سبب توبه و بازگشت به سوي رحمت الهي باشد.
3- شرط اجراي قانون سوم الهي اتمام حجت بر ظالمين و كافرين و نااميدي از هدايت آن قوم مي‎باشد، چنان كه در سوره يوسف مي‎فرمايد:«حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ؛ (پيامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود هم چنان ادامه دادند) تا آن گاه كه رسولان مأيوس شدند، و (مردم) گمان كردند كه به آنان دروغ گفته شده است در اين هنگام، يارى ما به سراغ آنها آمد آنان را كه خواستيم نجات يافتند و مجازات و عذاب ما از قوم گنهكار بازگردانده نمى‏شود.»(3)
اين آيه نشان مي‎دهد كه پيامبران الهي دعوت خود را اعلام نموده و قوم خود را از عذاب الهي بيم داده اند؛ ولي آن‎ها نپذيرفتند تا جايي كه پيامبران از هدايت آن‎ها نااميد شدند و مردم هم گمان كردند كه پيامبران درباره عذاب‎هاي الهي دروغ گفته‎اند. بدين جهت پيامبران را تكذيب كردند و در نتيجه خداوند عذاب خود را نازل فرمود.
در سوره نوح(ع) به نااميدي پيامبران از هدايت كافران اشاره شده(4) و بيان مي‎كند كه حتي فرزندان آينده آن‎ها هم فاجر و كافر خواهند بود. (5)به فرموده علّامه طباطبايي اين نكته (نااميدي پيامبران) در قصه‎هاي هود، صالح، شعيب، موسي و عيسي ـ عليهم السّلام ـ نيز آمده است. (6) روايتي نيز از امام محمد باقر(ع)نقل شده كه حضرت نوح با واسطة وحي الهي مي‎دانست كه ديگر هيچ يك از افراد آن قوم ايمان نخواهند آورد؛ سپس حضرت به آيه 36 سوره هود اشاره مي‎كند كه خداوند به حضرت نوح مي‎فرمايد: «به جز كساني كه ايمان آورده‎اند كسي ديگري ايمان نخواهد آورد.»(7)
آنچه در دعوت هود در آيات قرآن آمده است، دعوت به سوى خداوند يگانه و باز گشت به سوى او و استغفار از گناهان و نفى هر گونه شرك و بت‏پرستى است، (8) همه اينها مسائلى است كه اثبات آن با دليل عقلى كاملا امكان پذير است.
بنا بر اين، اين ادعا نياز به معجزه نداشته است، و اگر هم داشت به يقين حضرت هود(ع) معجزه آورده است هر چند از آن سخني در قرآن به ميان نيامده باشد.
بنابر نكاتي كه گذشت نمي توان انتظار داشت كه هر ظالمي و كافري، به محض اين كه ظلمي انجام داد و ستمي نمود بلافاصله به عقوبت آن در دنيا برسد و عبرتي شود براي ديگران. البته هيچ ظلمي در دنيا بي پاسخ نخواهد ماند و پاسخ اصلي خود را در آخرت دريافت خواهد كرد ولي اين پاسخ بدون اعطاي مهلت و فرصت براي توبه و بازگشت و تا نرسيدن به مرحله نااميدي از اصلاح نخواهد بود.
از اينجا هدف از عذاب و عقاب اقوام گذشته و يا برخي افراد كافر و فاسق و ظالم در دنيا روشن مي شود. يعني عبرت بودن براي ديگران و پاكسازي زمين و جامعه بشري از لوث جوامع و افرادي كه اميدي به اصلاح آنها نيست مهمترين اهداف اينگونه عذاب ها مي باشد.
نكته آخر اينكه در زمان ما هم اينگونه سنتهاي الهي در حال اجرا مي باشند و هر ازگاهي هنگامي كه طغيان و فساد مردمان به نقطه اوج خود مي رسد عقوبتهاي الهي بر آنها نازل شده و گاه در وسعتي وسيعتر از آنچه كه بر سر اقوام گذشته آمده است، برخي از اقوام و جوامع را دچار نابودي مي سازد. سونامي كه در چند سال پيش بيش از 250 هزار نفر را در كام مرگ فرو برد نه از جهت وسعت و نه از لحاظ شدت، از عذاب هاي اقوام گذشته كمتر و پائين تر نبود.
تنها تفاوت بشر امروز با ديروز اين است كه بشر امروز با عينك توجيهات علمي و طبيعي كه بر چشمان خود زده است ، براي تمام اين موارد توجيهاتي مادي و طبيعي معرفي كرده و خيال خود را از بابت احتمال عذاب بودن آنها راحت مي سازد، غافل از اينكه تمام عذابها و يا نعمتهاي الهي از طريق همين وسائل و ابزاري هاي مادي و طبيعي به جوامع بشري مي رسد.
اين عذابها لزوما به يك صورت نمي باشد، بلكه به نسبت نوع گناه و مصالحي كه وجود دارد متفاوت و گوناگون خواهد بود بنابراين فرقي بين ظالمين و فاسقين آن زمان و اين زمان وجود ندارد، ولي نه همه فاسقين آن زمان دچار عذابهاي نابودگر در دنيا مي شدند و نه همه ظالمين و فاسقين اين زمان از عذاب الهي در امانند.
وجود برخي بيماري هاي ناشناخته جديد مقاربتي مانند HIV و هپاتيت كه در اثر شيوع فسادهاي جنسي در عصر ما به وجود آمده است نيز بي شباهت به بلاهاي اقوام گذشته نيست و برعكس از وسعت و عمق و نابودگري بيشتري نيز برخوردار مي باشد.
پي نوشت:
1. اسراء (17)، آيه 20
2. فاطر(35)، آيه 45
3. يوسف (12)، آيه 110.
4. ر.ك: سوره هود (11)، آيه 36.
5. نوح (71)، آيه 27.
6. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، موسسه اسماعيليان، چاپ پنجم، 1371، ج 11، ص 279.
7. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، دار الاحياء التراث العربي، 1403 ق، ج 3، ص 283.
8. ر.ك : هود (11) ، آيات 50-51-52.
موفق باشید.