لطفا در مورداثبات جهانبینی توحیدی و رد اینکه جهان در اثر تکامل و سازگاری با محیط بوجود آمده راهنمایی بفرمایید.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ابتدا بايد اين نكته را تذكر داد كه نظريه تكامل جهان، بيشتر بر ديدگاه مشهور "داروين" يا همان تئوري تطور انواع يا "فرگشت" اطلاق مي شود در حالي كه آنچه به عنوان تكامل تدريجي مجموعه عالم بيان مي شود چيزي كلان تر از تئوري فرگشت است و حاكي از شكل گيري تدريجي و تصادفي عالم و كره زمين و حيات در آن است. در واقع با اين بيان، فرضيه شكل گيري تصادفي عالم و موجودات در آن با نظم و هماهنگي كنوني، نقطه مقابل نظم حساب شده و نيازمند ناظم در عالم قرار مي گيرد.
مدعيان اين نظريه مي گويند جهان و نظم موجود در آن بر اساس يك نظم مشخص موجودات تك سلولي به سوي موجودات پيچيده تر و عالي تر رفته اند، يا بر اساس خاصيت «سلسه واكنش هاي شيمايي» يك خط سير را به طور مشخص طي كرده اند. اين يعني نظم «هماهنگي اجزاي دروني يك مجموعه براي رسيدن به سوي يك هدف».
شهيد مطهري در خصوص اشكالات اين نظريه مي گويد:
«...اولا گيريم همه اين ها[موجودات] برسد به يك جدّ و آن جد يك حيوان تك‏سلولى باشد، پس براى اولين بار حيات در روى زمين در يك حيوان‏تك سلولى پيدا شد، او با چه عاملى پيدا شد؟ علم هنوز نتوانسته‏است[نشان دهد]-و بلكه ضد آن را گفته است-كه يك حيوان ‏ولو يك حيوان تك سلولى خود به خود پيدا شود؛ يعنى بدون سابقه‏ اشتقاق از يك ذى حيات پيدا شود، و لهذا خود داروين هم كه اين‏ نظريه را گفت، معتقد بود كه اجداد تمام حيوانات منتهى مى‏شوند به هفت تا، ولى آن هفت تا ديگر با نفخه الهى به وجود آمده‏اند...
ثانيا: مگر خدا آن وقت ‏خالق ماست كه جد اعلاى ما يك‏ انسانى باشد كه آن انسان را خدا دفعتا آفريده باشد؟ آن به اين مطلب ‏ربط ندارد. ما به هر حال مخلوق خدا هستيم. قرآن كه مى‏گويد خدا شما را خلق كرد، مى‏گويد شما ببينيد يك نطفه بوديد در رحم، خدا نطفه را علقه كرد و علقه را مضغه كرد، بعد مضغه را تبديل به عظام‏ كرد، عظام را گوشت پوشاند،چنين و چنان كرد(خلقت).
همين‏خلقت تدريجى ما در رحم مادر و [اينكه] بعد در بيرون به صورت‏جنينى هستيم كه دائما بزرگ مى‏شود[نشان مى‏دهد كه]در حال‏خلق شدن هستيم، بلكه به قول عرفا عالم دائما در حال خلق شدن‏است...
از نظر خالقيت‏ خدا و از نظر توحيد، هيچ تفاوتى نمى ‏كند كه انواع موجودات دفعتا به وجود آمده باشند يا انواع ‏از يكديگر اشتقاق يافته باشند، يعنى نظريه داروين همان اندازه يك‏ نظريه توحيدى است كه نظ‏ريه غير داروين توحيدى بوده...». (1)
در واقع نظام كنوني موجود در اين مجموعه هرچند بر اساس ساختار تكامل دارويني باشد، باز نمي تواند با ادعاي شكل گيري تصادفي و اتفاقي هماهنگ شود. زيرا نظم موجود در عالم ما از چنان پيچيدگي و رمزآلودي برخوردار است كه تصور به وجود آمدن آن در پي قواعد تصادفي و احتمالات، حتي بر اساس قواعد علمي جبر واحتمال قابل قبول نيست؛ تا جايي كه برخي دانشمندان تصريح مي كنند عمر كنوني زمين شايد براي درست شدن تصادفي يك سلول زنده و هماهنگ شدن كامل اسيدهاي آمينه در آن كفاف ندهد، چه رسد به چنين تحول و تكامل و هدفمندي، آن هم در اين مدت محدود از عمر زمين بلكه كائنات.
در اين زمينه بد نيست نگاهي به كتاب «خدا و علم » نوشته فيلسوف مشهور «ژان گيتون» و دو دانشمند فيزيك كوانتوم بيندازيد و فصل مربوط به "احتمال تصادف در عالم "را مطالعه كنيد.
به علاوه نبايد از ياد برد كه اصولا فارغ از نظم موجود در عالم، اصل وجود ماده در عالم و يا به وجود آمدن حيات اوليه در عالم توجيه روشني ندارد و علم نتوانسته براي ابتداي اين داستان كه مرحله قبل از انفجار بزرگ يا " بيگ بنگ " و همچنين مديريت اين انفجار و فاعل اين حادثه عظيم و دقيق پاسخ روشني بدهد، و بگويد كه اين هماهنگي بي بديل از ابتدا چگونه شكل گرفته اند؟
در نتيجه به اعتقاد ما اين نظريه نمي تواند اثبات كننده پيدايش اين جهان بر اثر تكامل و سازگاري با محيط بوده و نقش موجود عالم قادر را در پيدايش و شكل دهي آن ناديده بگيرد.
پي نوشت:
1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران 1374 ش، ج‏26، ص 548.
موفق باشید.