با سلام
سوال من اين است كه اوليا و امامان خدا ميتوانستند با كساني كه از دنيا رفته اند صحبت كنند حتي خوانده ام كه يكي از اوليا گفته همنشيني و صحبت من با كساني كه از دنيا رفته اند بيشتر از كساني است كه در كنار من حضور دارند.
و ديگر اينكه امامان و معصومين بهتر از اينها بوده و مقامشان از همه بالاتر است پس ميتوانند با عالم ديگر ارتباط داشته باشند ايا اين درست است؟
اگر درست باشد چرا حضرت زهرا (س) در فراق پدرشان اينقدر شبانه روز بي تابي ميكردند و اشك ميريختند و حتي ميگويند همسايه ها از صداي گريه ايشان معترض بودند تا اينكه حضرت زهرا به بيابان ميرفتند و در انجا گريه ميكردند؟ايا ايشان نميتوانستند با پدرشان صحبت كنند يا در خواب ايشان را ببينند تا ارام شوند؟يا اينكه گريه شان بخاطر اين بود كه دانسته بودند بعد پدرشان اوضاع چه خواهد شد ناراحت و گريان بودند؟مثلا در مفاتيح هست هركه بخواهد يكي از اموات خود را در خواب ببيند فلان سوره ها را بخواند ايشان كه بالاتر و والاتر هستند مگر نميشد در خواب يا در عالم ديگر پيامبر ببينند؟از طرف ديگر ميگويند زياد براي مرده گريه نكنيد و ناراحت نشويد چون روزي شما هم خواهيد رفت و تقدير خدا چنين بود.پس چرا اينقدر حضرت زهرا گريان و بي تاب بودند؟ايا بخاطر دانستن مسائل اينده و اينكه چه بر سر حضرت علي و اولادش خواهند اورد بوده يا فراق پدرشان بوده؟چون امامان ما كه صبر فوق العاده اي دارند؟اميدوارم جسارت و بي ادبي نباشد و حضرت زهرا از من ناراحت نشوند چون واقعا برايم سوال بود كه حضرت زهرا كه ميتوانست هر شب پدرشان را در خواب ببيند پس بايد ارام ميشدند يا حتي اگه به مزارشان بروند ميتوانند صحبت هم نمايند.
سوال ديگه اينكه
ايا واقعا صحيح است كه جسد امامان و پيامبر بيشتر از 40 روز در زمين نميماند و به اسمانها برده ميشود؟ايا الان در حرم امامان واقعا جسمي وجود دارد يا نه؟چون جايي خوانده ام كه ميگويند بخاطر پاكي امامان و پيامبر جسدشان بيشتر از 40 روز روي زمين نمانده البته جايي خواندم كه بيشتر بخاطر جلوگيري از نبش قبر اين عزيزان بوده است ايا صحت دارد يا خير؟
ديگر اينكه جايي خواندم وقتي سر امام حسين را بريدند و بردند ان سر واقعي نبوده و از طرف خدا امام حسين دوباره سر داشتند و بي سر نبودند ايا واقعيت دارد؟؟؟؟؟!!!!!!
پرسش: حضرت زهرا (س)
با سلام
سوال من اين است كه اوليا و امامان خدا مي توانستند با كساني كه از دنيا رفته اند صحبت كنند. حتي خوانده ام كه يكي از اوليا گفته همنشيني و صحبت من با كساني كه از دنيا رفته اند بيشتر از كساني است كه در كنار من حضور دارند. و ديگر اينكه امامان و معصومين بهتر از اينها بوده و مقامشان از همه بالاتر است. پس مي توانند با عالم ديگر ارتباط داشته باشند آيا اين درست است؟
اگر درست باشد. چرا حضرت زهرا (س) در فراق پدرشان اين قدر شبانه روز بي تابي مي كردند و اشك مي ريختند و حتي مي گويند همسايه ها از صداي گريه ايشان معترض بودند تا اينكه حضرت زهرا به بيابان مي رفتند و در انجا گريه مي كردند؟ آيا ايشان نمي توانستند با پدرشان صحبت كنند يا در خواب ايشان را ببينند تا آرام شوند؟ يا اينكه گريه شان بخاطر اين بود كه دانسته بودند بعد پدرشان اوضاع چه خواهد شد ناراحت و گريان بودند؟
مثلا در مفاتيح هست هر كه بخواهد يكي از اموات خود را در خواب ببيند فلان سوره ها را بخواند ايشان كه بالاتر و والاتر هستند مگر نمي شد در خواب يا در عالم ديگر پيامبر ببينند؟ از طرف ديگر مي گويند زياد براي مرده گريه نكنيد و ناراحت نشويد. چون روزي شما هم خواهيد رفت و تقدير خدا چنين بود. پس چرا اين قدر حضرت زهرا گريان و بي تاب بودند؟ آيا بخاطر دانستن مسائل آينده و اينكه چه بر سر حضرت علي و اولادش خواهند آورد بوده يا فراق پدرشان بوده؟ چون امامان ما كه صبر فوق العاده اي دارند؟اميدوارم جسارت و بي ادبي نباشد و حضرت زهرا از من ناراحت نشوند. چون واقعا برايم سوال بود كه حضرت زهرا كه مي توانست هر شب پدرشان را در خواب ببيند پس بايد آرام مي شدند يا حتي اگه به مزارشان بروند مي توانند صحبت هم نمايند.
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اين كه انبياء و اولياء و مومنان واقعي مي توانند با انسان هايي كه از اين دنيا رفته اند ارتباط برقرار كنند و حتي در مواردي آنها را ملاقات بكنند هيچ شك و شبهه اي وجود ندارد و قطعا حضرت زهرا (س) هم مي توانستند با حضرت رسول (ع) ارتباط برقرار كنند و ليكن بايد توجه داشت كه اولا بين اين گونه ارتباط برقرار كردن هاي لحظه اي و محدود و ارتباط هاي عادي زندگي و در كنار هم بودن هاي طولاني تفاوت هاي بسياري وجود دارد و حتي مي توان گفت اصلا با هم قابل مقايسه نيستند.
ثانيا گريه و ناله و بي تابي حضرت زهرا بعد از فوت پدر گراميشان تنها به اين دليل نبوده است كه پدرشان را از دست داده اند و يا از ايشان جدا شده اند. بلكه دلايل و حكمت هاي متعددي داشته است كه فراق و دوري يكي از عوامل گريه آن حضرت بوده است و به طور كلي مي توان عوامل ذيل را از عوامل گريه آن حضرت بر شمرد:
1-بزرگي مصيبت و محروميت مسلمانان از فيوضات وجودي پيامبر
حضرت با توجه به شناخت كامل خود از پيامبر اسلام مي دانستند كه مردم چه شخص مهم و بزرگي را از دست دادند و از چه فيوضاتي بي بهره شدند لذا اين درك عميق ايشان از اين محروميت باعث گريه ايشان مي شد. چرا كه به حكم قرآن ايشان رحمت براي عالميان بود. چنانچه مي فرمايد: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (1) و ما تو را جز رحمت براي جهانيان نفرستاديم. و به حكم روايات پدر اين امت بود و جملات آن حضرت در كنار قبر پيامبر اكرم اين مطلب را تاييد مي كند كه مي فرمودند:« يا ابتاه! من للأرامل و المساكين؟ من للأمة الي يوم الدين؟»(2) چه كسي پس از تو از فقرا و مساكين حمايت كند؟ و چه كسي تا روز قيامت اين ملت را هدايت كند؟ و درباره بزرگي مصيبت و سختي فراق ايشان مي فرمايد: پدر جان! پس از تو تنها و غريب ماندم و آواره و سرگردان گشته ام و صدايم بند آمده و پشتم شكسته است. پدر جان! پس از تو براي وحشت و تنهايي ام مونسي نمي يابم و هيچ چيز نمي تواند جلوي اشكهايم را بگيرد.(3)
2- علم و آگاهي حضرت از حوادث آينده
حضرت زهرا(س) با علم لدنّي و الهي خود به حقايق امور و حوادث بعد از رحلت پيامبر آگاه بودند و مي دانستند كه در آينده امت مسلمانان به چه روزي خواهد افتاد و چه بلاياي توسط امت پيامبر بر سر اهل بيت پيامبر خواهد آمد. لذا چه بسا گريه ايشان بخاطر اين حوادث ناخوشايند بوده است و حضرت با جملاتي كوتاه در خطبه خود به اين مطلب اشاره فرمودند:« وأزيلت الحرمة »(4) يعني با مرگ او حرمتي باقي نماند.
3- مبارزه سياسي:
حضرت زهرا(س) نيز چون بعد از رحلت پيامبر شاهد ظلم اهل سقيفه در مورد علي (ع) و اهل بيت (ع) بودند براي مبارزه با غاصبان حق اميرالمؤمنين جز گريه و ناله كردن راه ديگري پيدا نكردند. لذا همين شيوه را در پيش گرفتند و خواستند از اين طريق به اعتراض و به مبارزه با ظلم ظالمان بپردازد. چرا كه حضرت ابتدا به در خانه انصار و مهاجريني كه در غدير خم حضور داشتند رفتند و خواستند كه بيايند بر امامت علي (ع) و انتصاب او شهادت دهند و نيز حضورا خودشان رفتند و فدك را مطالبه كردند. ولي هيچ نتيجه اي از اين راه ها نگرفتند در نهايت شيوه گريه و حزن را در پيش گرفت اند. تا جايي كه در حديث آمده است كه مردم آمدند و به علي (ع) اعتراض كردند و علي(ع) اعتراض آنها را به فاطمه (س) رساند و حضرت زهرا(س) در جواب گفت:« يا علي!در ميان اين مردم خيلي كم ميمانم و قسم به خدا ساكت نميشوم.»(5) مخالفان چون ديدند كه اين شيوه حضرت ادامه دارد و اگر بازهم ادامه پيدا كند كم كم مردم مي فهمند كه چه خبر است؟ و باعث بيداري مردم از خواب غفلت خواهد شد و چه بسا باعث قيام بر عليه آنها بشود و به ضررآنها تمام شود لذا نزد اميرالمؤمنين(ع) آمدند و گفتند يا علي به فاطمه بگو يا شب گريه كند يا روز.
در نتيجه گريه حضرت فاطمه زهرا بعد از رحلت پدر بزرگوارشان تنها به خاطر فراق و دوري آن حضرت نبوده است. بلكه ادله و حكمت هاي ديگري همچون مبارزات سياسي و حق طلبي و افشاي ظلم ظالمان نيز داشته است كه گريه تنها راه و روش برا مبارزه با آنها بوده است.
پي نوشت ها:
1. انبياء(21) آيه 107.
2. علامه مجلسي، بحارالانوار، موسسة الوفاء، بيروت، 1404 ق، ج 43، ص 174.
3. حميد احمدي جلفائي،صحيفه فاطميه، انتشارات زائر، قم، 1381، ص98.
4. خطبه حضرت زهرا(س)، ترجمه آيت الله مكارم شيرازي، انتشارات مسجد مقدس جمكران، چاپ دوم، 1386، ص44.
5. حميد احمدي جلفائي، صحيفه فاطميه، انتشارات زائر، قم، 1381، ص 98.
پرسش: حضرت زهرا (س)
سوال ديگه اينكه
ايا واقعا صحيح است كه جسد امامان و پيامبر بيشتر از 40 روز در زمين نميماند و به اسمانها برده ميشود؟ايا الان در حرم امامان واقعا جسمي وجود دارد يا نه؟چون جايي خوانده ام كه ميگويند بخاطر پاكي امامان و پيامبر جسدشان بيشتر از 40 روز روي زمين نمانده البته جايي خواندم كه بيشتر بخاطر جلوگيري از نبش قبر اين عزيزان بوده است ايا صحت دارد يا خير؟
ديگر اينكه جايي خواندم وقتي سر امام حسين را بريدند و بردند ان سر واقعي نبوده و از طرف خدا امام حسين دوباره سر داشتند و بي سر نبودند ايا واقعيت دارد؟؟؟؟؟!!!!!!
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پيكر ائمه عليهم السلام :
روايات در اين مساله داراي اختلاف زيادي است كه برسه دسته تقسيم مي شوند.
1 ـ دسته اول از روايات آن است كه بدن، بيشتر از سه روز در زمين باقي نمي ماند.
"عـن ابـي عـبداللّه (ع): ما من نبي ولا وصي في الا رض تبقي في الا رض اكثر من ثلا ثة ايام حتي يـرفـع بـروحـه وعـظـمه ولحمه الي السما وانما يؤتي موضع آثارهم ويبلغ بهم من بعيد السلا م ويسمعونهم علي آثارهم من قريب "(1)
امـام صادق (ع) مي فرمايد: هر پيامبر يا وصي او از دنيا برود، بدنش بيشتر از سه روز در زمين باقي نـمـي مـانـد تـا اينكه خداوند متعال روح وجسم اورا به آسمان مي برد,مردم بر مدفن آنان مي آيند وسلام مي كنند و آنان نيز از نزديك،مي شنوند".
و همين طور روايات ديگري كه در كامل الزيارات آمده است. (2)
2 ـ دسـتـه دوم از روايـات آن اسـت كـه بـدن مـبـارك آنـان بيش از چهل روز باقي نمي ماند امام صادق (ع) مي فرمايد.
"عن ابي عبداللّه (ع): لا تمكث جثة نبي ولا وصي نبي في الا رض اكثر من اربعين يوما"(3) "بدن پيامبر يا وصي پيامبر، بيش از چهل روز در زمين باقي نمي ماند".
مرحوم "سيد عبدالرزاق مقرم " براي جمع بين اين دو دسته روايات چند احتمال ذكر كرده است .
1 ـ روايات در مقام بيان اقل و اكثر است، يعني از سه روز تا چهل روز.
2 ـ اختلاف در مراتب مقام انبيا و اوصيا آنان است كه از سه تا چهل روز در زمين باقي مي مانند.
3 ـ چـون بـعضي از خوارج در صدد نبش قبور بعضي از ائمه (ع) به ويژه اميرالمؤمنين (ع) بودند، لذا ايـن روايـات براي منع آنان وارد شده كه از اين عمل منصرف شوند و بدانند كه بدن آنان در زمين نيست. (4)
3 ـ دسـتـه سـوم از روايـات ايـن است كه بدن مبارك انبيا و اوصيا در زمين باقي مي ماند، چنانچه دسته اي از روايات ناظر به همين نظراست.
"پـيامبر(ص) فرمود: زندگي ومرگ من براي شما خيراست، اما زندگي من، چون خداوند تعالي بـه وسـيـلـه مـن شما را هدايت مي كند واز آتش جهنم نجات مي دهد واما مرگ من هم براي شما خـيـراسـت، چون اعمال شمارا نزد من مي آورند، اگر حسنه باشد از خداوند مي خواهم كه بيشتر بـشـود واگـر گناه باشد ، براي شما استغفارمي كنم يكي از منافقين گفت: چطور چنين چيزي مـمـكـن است در حالي كه بدنت پوسيده شده؟! فرمود: ابدا چنين نيست خداوند بدن ما را بر زمين حرام كرده ودرزمين نمي پوسد".(5)
همچنين"ابـراهـيـم ديزج " مي گويد: "متوكل مرا مامور نبش قبر امام حسين (ع) كرد، چون با چند نفر بـراي انـجـام ايـن كار آمديم و قبر را نبش كرديم بدن حسين (ع)را ديديم كه بوي عطري از آن بر خاست، عليها بدن الحسين بن علي ووجدت منه رائحة المسك" . (6)
در مورد سر امام حسين (ع) هم بايد گفت:
طبق ديدگاه مشهور سر امام حسين وقتي به همراه سرهاي شهدا به شام رفت مجددا توسط امام سجاد به كربلا آورده و به بدن ملحق شده است. (7)
در اين زمينه مي توانيد به مقاله كاملي در اين خصوص مراجعه كنيد. (8)
پينوشتها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404 هـ.ق، ج 22 ، ص 550.
2. ابن قولويه قمي، كامل الزيارات، نجف، انتشارات مرتضويه، 1356هـ.ق، باب ۳۲، ص ۱۰۳، باب ۱۰۸، ص ۳۲۶.
3. شيخ طوسي، التهذيب، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365 هـ.ش، ج 6، ص 106.
4. عبدالرزاق المقرم، مقتل الحسين، قم، مكتبه بصيرتي، 1394 هـ.ق، پاورقي، ۱۴۵.
5. علامه مجلسي، بحار الانوار، پيشين، ج 27، ص 299و ج ۲۲، ص۵۵۰.
6. علامه مجلسي، بحارالانوار، پيشين، ج 45، ص 394.
7. بحارالانوار، ج 45، ص 140.
8. :http://www.tebyan.net/Religion_Thoughts/Articles/TheInfallibles/ImamHoss...
موفق باشید.






