سلام
نیمه شب گذشته خواب عجیبی دیدم. فکرم رو به خودش مشغول کرده...
سه قسمت شد خوابم چون از خواب می پریدم. از ترس...
قسمت اولش خیلی عجیب تر بود.
یه جورایی انگار جای حضرت سلیمان بودم. بزرگ بودم و قدرتمند. دستور دادم معبدی ساخته بشه. بالای تپه ای ایستادم و کار میلیون ها اجنه رو نظاره می کردم که هرمی مشابه اهرام ثلاثه رو می ساختند. اما خیلی طول کشید.
به باد دستور دادم کار رو تمام کنه.
او هم ناتوان بود. هرم، معمولی نبود...
بعد برای انجام مراسمی وارد سالنی شدم. شنل به سر کرده و داخل هرمی نقاشی شده روی زمین جلوی چیزی شبیه صفحه ی تلویزیون زانو زدم.
لغاتی رو تکرار می کردم به زبانی بیگانه. صفحه ی تلویزیون به بیرون موج بر می داشت. امواجی جادویی د هوا از قدرت لغات، و من؛ تشکیل می شد. تا اینکه مراسم تموم شد و اون چیز ازاد شد.
یهو انگار فهمیدم چه کردم.تلاش کردم اشتباهمو درست کنم. که...
کسی که تو خواب می دونستم ابلیسه نمود خارجی پیدا کرد. مثل من شنل پوش. و درست مثل من. شد من. تا جای منو گیره و با خنجری اومد تا منو قربانی کنه. و خودش جای من با صورت من نقش بازی کنه.
اون معبد هرمی رو اون موجود ازاد شده تکمیل کرد...
از خواب پریدم. ساعت نزدیک 5 صبح بود. وحشت داشتم. خیلی. حس می کردم ابلیس دورمه. با خنجر.
خدا رو صدا کردم. اعوذ بالله من الشیطان رجیم گفتم. اروم شدم. اما حس کردم خنجر ابلیس داره خواب رو از حافظم می بره. هر چیش یادم بود رو داخل گوشیم تایپ کردم...
قسمت بعدی خوابم داخل مغازه ای لباس فروشی بود. یکی که یادم نیست کی یه پیراهن رنگی چهار خونه برام خرید. گفت دیگه مشکیتو در بیار.
بعد عاشورا تا الان هر روز مشکی می پوشم هنوز...
قسمت بعدی خوابم هم عجیب بود. در یه جای بزرگ بودم. یه دانشگاهه خیلی بزرگ که پارکینگ و حیاط داشت و پایین ترش هم مترو بود. زیرش...
قبلا هم چندین بار در این دانشگاه بودم. در خواب های قبلی دیده بودم چند تا از هم کلاسیام، البته تعدادی از خانوما؛ داخل مترو اون پایین خودشونو زیر ترن انداختن...
اما اینبار...
همه منو می شناختن. داخل نشیه ای که ازم مخفیش می کردن از من نوشته بودن. می گفتن چرا مصاحبه کردی؟ چرا اون حزفا رو تایید کردی؟
همش در حال دویدن بودم. دویدن و سر خوردن. دنبال دوستی که ازش اصل ماجرارو بپرسم. قبرستون هم یه گوشه ی دانشگاه بود. انگار یکی از اقوامو تازه دفن کرده بودن. عکس جدمو، پدربزرگ مادرمو؛ روی یکی از قبور دیدم.
اخره اخرش فیلمی رو بهم معرفی کردن امریکایی. که داخلش از من اسم برده بودن و حرفی از قول من زدن. داشتم فیلمه رو می زدم جلو تا برسم به هدف، که بیدار شدم. ساعت هشت و سی دقیقه صبح بود...
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اين مركز، تعبير خواب نمي كند؛ اما با توجه به اين كه خواب هاي انسان مي تواند در اخلاق و زندگي انسان تأثيرگذار باشد، چند نكته به اختصار اشاره مي گردد:
1. امام صادق (ع) فرمود:«رؤيا، بر سه قسم است: گاهي بشارتي از ناحيه خدا است. گاهي وسيله غم و اندوه از سوي شيطان است. گاه، مسائلي است كه انسان در فكر خود (در روزها هنگام بيداري) مي پروراند و آن ها را در خواب مي بيند».(1)
بيش تر انسانها به دليل دل مشغوليهاي دنيوي، از ديدن رؤياي رحماني محروم اند و به همين جهت، همه يا بيش تر خواب هايي كه ميبينند، از دو قسم ديگر، خصوصا دل مشغولي ها، نگراني ها، ميل ها و ترس هاي نفساني است.
2. به دليل ظرافت و پيچيدگي بالاي خواب ها از يك سو، و دشواري يافتن معبران واقعي و قوي از سوي ديگر، نبايد خيلي روي آن ها حساس بود؛ بلكه بايد نيروي خود را روي واقعيات زندگي متمركز نمود.
3. بسياري از خواب هايي كه به ظاهر بد و نگران كننده اند، معناي خوبي دارند كه معبران قوي آن را مي فهمند. بنابراين، نبايد نگران بود و بايد اين نوع خواب ها را حمل بر خير كنيم.
4. همان گونه كه در حديث فوق الذكر آمده، گاهي شيطان در خواب ها دخالت مي كند و مطالب ناراحت كننده اي را وارد مي كند تا ما را دچار نگراني و به هم ريختگي كند و تعادل و توازن روحي و معنوي ما را برهم زند و ما را از وضعيت خوبي كه در آن هستيم خارج كند و لذا ما نبايد در اين شرايط آرامش و تعادل خود را از دست بدهيم.
5. توجه خود را بيش تر به نقاط مثبت و نوراني خواب هايتان معطوف كنيد و اگر خوابي براي شما خيلي ناراحت كننده بود، صدقه بدهيد و با توكل بر خداي بزرگ و مهربان، به زندگي و وظايف خود بپردازيد.
6. يك خواب، براي افراد مختلف يا در زمان هاي مختلف، داراي معاني مختلف مي باشد و لذا فكر نكنيد كه معناي خواب شما همان چيزي است كه در كتاب هاي تعبير خواب آمده است.
7. خواب خود را براي ديگران تعريف نكنيد مگر به دليل ضروري؛ و خود نيز خواب تان را تعبير به خير كنيد؛ زيرا تعبير خواب، چه از ناحيه خود و چه از ناحيه ديگران، در زندگي ما تاثير مي گذارد.
نكته پاياني:
همان طور كه گفته شد، زندگي خود را بر اساس اصول صحيح عقلي و ديني به پيش ببريد و به خواب توجه نداشته باشيد و فكر خود را به اين گونه مسائل متمركز نكنيد.
پي نوشت:
1. ثقة الاسلام كليني، كافي، ج 8، ص 90، دارالكتب الاسلامية، طهران، 1365 ه.ش.
موفق باشید.






