با سلام
در آیه 64 سوره ال عمران آمده است که "بگو: ای اهل کتاب بیاید به سوی چیزی که میان ما و شما یکسان است وآن اینکه به جز خدای یکتا را نپرستیم و شریکی برای او قائل نشویم..." در حالیکه به گواهی خود قرآن در ان زمان مسیحیان اعتقاد یه تثلیث داشتند. این مسئله را چگونه میتوان تعبیر کرد؟ اگر منظور از اهل کتاب فقط یهودیان باشند دو سوال دیگر مطرح میشود: اول اینکه آیا یهودیان در آن زمان یگانه پرست و غیر مشرک بودند و اینکه برخی پیامبران را پسر خدا میدانستند منجر به شرک آنها نمیشد؟ دوم اینکه اگر مراد آیه فقط یهودیان بودند چرا اهل کتاب مورد خطاب قرار گرفتند؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»(64)؛ بگو اى اهل كتاب بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است، كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم، و بعضى از ما، بعض ديگر را غير از خداى يگانه به خدايى نپذيرد. هر گاه سرباز زنند، بگوييد گواه باشيد كه ما مسلمانيم.
اتفاقا چون مسيحيان معتقد به تثليث و خدايان سه گانه بودند و براي خداوند شريك قائل بودند، اين آيه شريفه خطاب به آنها مي فرمايد بياييد دست از شرك برداريد و خداي يگانه را بپرستيد. همچنين چون بعضي يهوديان براي خداوند شريك قائل بودند، آنها را هم دعوت به پرستش خداي يگانه و نفي شرك مي كند.
علامه طباطبايي در مورد اين آيه مي نويسند:«چون سياق كلام سياق نفى شريك است و شركى كه اعتقاد به فرزند بودن عيسى براى خدا و اعتقاد به سه خدايى و امثال آن از آن ماده منشا مى‏گيرد با جمله «أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» ريشه كن نمى‏شد، لذا به دنبالش فرمود« وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً» چون در جمله اول عبادت را تنها عبادت خدا خواند و مادامى كه عبادت از عقائد شرك‏آميز خالص نباشد عبادت اللَّه نمى‏شود، بلكه عبادت اللَّه و معبودى مى‏شود كه شريك دارد.(2)
ايشان همچنين خطاب اين آيه شريفه را به عموم اهل كتاب دانسته و مي نويسند: « قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ... خطاب در اين آيه به عموم اهل كتاب است و در حقيقت دعوت به اين است كه همه بر معناى يك كلمه متفق و مجتمع شويم، به اين معنا كه بر مبناى آن كلمه واحده عمل كنيم...»(3)
آيت الله مكارم شيرازي نيز خطاب اين آيه را به عموم اهل كتاب دانسته است و مي نويسد:
« آيه فوق يك نداى وحدت است در برابر تمام مذاهب آسمانى به مسيحيان مى‏گويد: شما مدعى توحيد هستيد و حتى مى‏گوييد مساله تثليث (اعتقاد به خدايان سه‏گانه) منافاتى با توحيد ندارد و لذا قايل به وحدت در تثليث مى‏باشيد.
و همچنين يهود در عين سخنان شرك آميز عزير را فرزند خدا پنداشتند مدعى توحيد بوده و هستند.
قرآن به همه آنها اعلام مى‏كند ما و شما در اصل توحيد مشتركيم بياييد دست به دست هم داده اين اصل مشترك را بدون هيچ پيرايه‏اى زنده كنيم و از تفسيرهاى نابجا كه نتيجه آن شرك و دورى از توحيد خالص است خوددارى نمائيم.»(4)
قرينه ديگري كه احتمال اينكه مراد از اهل كتاب در اين آيه شريفه عموم مسيحيان و يهوديان باشد را تقويت مي كند، آيه بعد از اين است كه آنجا مسلم است كه مراد عموم مي باشد. زيرا بعد از خطاب به اهل الكتاب نام كتب تورات و انجيل را هم ذكر مي كند و مي فرمايد:«يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ في‏ إِبْراهيمَ وَ ما أُنْزِلَتِ التَّوْراةُ وَ الْإِنْجيلُ إِلاَّ مِنْ بَعْدِهِ أَ فَلا تَعْقِلُون»(5)؛ اى اهل كتاب، چرا در آيين ابراهيم با يكديگر مجادله مى‏كنيد در صورتى كه تورات و انجيل شما فرستاده نشد. مگر بعد از ابراهيم آيا تعقل نمى‏كنيد؟
در هر صورت چه خطاب آيه شريفه مخصوص نصاري يا يهود باشد و چه عموم آنها مد نظر باشند، مسلم است كه چون آنها اصل توحيد و عبادت خداي يگانه را قبول داشتند ولي در عين حال براي خداي يگانه شريك قائل شده بودند و با مسلمانان دشمني مي كردند، خداوند به پيامبرش دستور مي دهد آنها را به چيزي كه بين شما و ايشان مشترك است دعوت كن تا اختلافات و دشمني ها كمتر شود. از اين رو از تواريخ اسلامى استفاده مى‏شود كه پيامبر اسلام (ص) هنگامى كه اسلام در سرزمين حجاز به اندازه كافى نفوذ كرد مخصوصا بعد از نزول آيه فوق و دعوت به همكارى در امر توحيد كه قدر مشترك همه اديان آسمانى است نامه‏هاى متعددى براى زمامداران بزرگ آن عصر فرستاد و در قسمتى از اين نامه‏ها مخصوصا روى آيه فوق تكيه فرمود.
پي نوشت ها:
1. آل عمران(3) آيه64.
2. طباطبايي، محمد حسين، الميزان(ترجمه)، انتشارات جامعه مدرسين، ج3، ص391.
3. همان، ص389.
4. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، انتشارات اسلاميه، ج‏2، ص 594.
5. آل عمران، آيه 65.
موفق باشید.